وقتی انتخاب پیش می آید

فهرست مطالب:

تصویری: وقتی انتخاب پیش می آید

تصویری: وقتی انتخاب پیش می آید
تصویری: 💅МАНИКЮР СЕБЕ 🌟 МОЛОЧНЫЙ НЮД! 🎄 МОТИВАЦИЯ! #VlogMartaRiva 2024, ممکن است
وقتی انتخاب پیش می آید
وقتی انتخاب پیش می آید
Anonim

"چرا همه چیز در زندگی من اینطور است؟" - من این سوال را همیشه می شنوم. در داخل گریه یا گریه ، همیشه در جلسات ظاهر می شود.

بسیاری از ما در برابر زندگی احساس درماندگی کامل داریم.

زندگی می تواند این ترفند را کنار بگذارد و همه برنامه های ما در یک لحظه از بین می روند. این نیروی ناشناخته و غیر منطقی ترسناک است. دستها پایین. اعتقاد به توانایی شخص برای تغییر هر چیزی در حال مرگ است در برابر چشمان ما. به نظر می رسد که نیروها برابر نیستند.

بحران ها و جنگ ها ، مبارزه بی نتیجه و بی پایان با بیماری یا اعتیاد ، ناتوانی در تأثیر حتی بر وزن خود ، سلامتی و روابط - افسرده کننده

تصویر
تصویر

بدن انسان به طور کلی یک سیستم خودمختار است. ما ملزم به کنترل کار کبد و کلیه نیستیم ، ممکن است ندانیم اندام های داخلی ما در کجا قرار دارند. ما می دانیم ماشین ما کجاست ، اما طحال ما در کجا قرار دارد ، شاید ندانیم. کل سیستم عملکرد مستقل از آگاهی ما از آن کار می کند. تمام غرایز مورد نیاز برای بقا به طور پیش فرض روشن است.

طبیعت اطمینان حاصل کرد که ما می توانیم زنده بمانیم و بارور شویم ، بدون این که در مورد آنچه در حال رخ دادن است ، کاوش کنیم.

فعالیت ذهنی ما بر اساس همان اصل سازماندهی شده است. طیف آنچه ما از آن آگاه هستیم ، در مقایسه با آنچه در ناحیه ناخودآگاه ما قرار دارد ، ناچیز است.

در طول صدها و هزاران نسل ، طبیعت یک سیستم برد-برد ایجاد کرده است که به ما امکان می دهد بدون انجام وظایف مدیریت و کنترل ، زندگی خود را ادامه دهیم

اکثر الگوریتم های رفتار ، شیوه های تعامل با جهان ، نگرش نسبت به خود ، اجازه برای خوشبختی ، انتخاب بیماری ، توانایی ایجاد روابط و وجود آنها و حتی امید به زندگی و علت مرگ از مادر به دختر منتقل می شود. و از پدر تا پسر

تصویر
تصویر

چنین وراثتی به جنس اجازه می دهد تا زنده بماند و شیوه تعامل منحصر به فرد خود را با جهان حفظ کند و به انسان اجازه می دهد تا در امتداد ریلهایی که قبلاً توسط اجداد آنها گذاشته شده بود ، حرکت کند.

سیستم جانشینی بسیار خوب ساخته شده است - آنچه از نظر ژنتیکی منتقل نمی شود ، با کلمات ، رفتار ، ضمنی و قوانین ناخودآگاه بودن منتقل می شود.

مرد کوچک شیر مادرش را جذب می کند ، آن را از نگاه پدرش می خواند ، در چهره مادربزرگش می بیند - همه این تأییدها و عدم تأییدها ، چگونه زندگی کنیم ، چه کسی را چگونه دوست بداریم ، چگونه بیمار شویم ، چه چیزی برای رویاپردازی ، آنچه را می توان جذب کرد و نمی تواند جذب شود و ناخودآگاه در آن ساخته شود. صرفاً به این دلیل که مکانیسم اصلی بقای هر جمعیتی است.

تصویر
تصویر

همه چیز در این سیستم خوب است ، به جز یک چیز - هیچ گزینه ای در آن وجود ندارد

خودمختاری بدن ما ، تطابق آن با انگیزه های ناخودآگاه ما و حجم عظیمی از آن چیزی که در خودمان از آن آگاه نیستیم - وقتی تصمیم می گیریم چیزی را در زندگی خود تغییر دهیم ، ما را کاملاً ناتوان می کند.

مشخص نیست که چرا بدن بیمار می شود یا چاق می شود ، از ممنوعیت ها اطاعت نمی کند ، به ما اجازه نمی دهد به قول ها عمل کنیم. جهان پیرامون ما به شکلی نامفهوم واکنش نشان می دهد - آنچه را که به شدت به آن نیاز داریم به ما نمی دهد - پول ، عشق ، روابط ، سلامتی ، ثبات ، امنیت.

مانند عناصر خشمگین ، زندگی قایق ما را در آبهای بی پایان اقیانوس های جهان حمل می کند. و فرمان کجاست ، چه کسی می داند …

"هرچه یک شخص بیهوش تر باشد ، حق انتخاب کمتری دارد." ماریون وودمن (روانکاو معروف Junigian)

تصویر
تصویر

مسیر مدیریت با آگاهی ، با درک آنچه در حال رخ دادن است ، با احیای احساس تکانه های بدن شما آغاز می شود. پس از همه ، ما می توانیم بدن خود را درک کرده و با اعتیاد یا بیماری خود با آن وارد گفتگو شویم. ما می توانیم مکانیسم های نظم جهانی خود را ببینیم. چگونه در زندگی ما به این شکل پیش می رود و نه به گونه ای دیگر. پول ، موفقیت ، امنیت ، عشق از چه راههایی به سراغ ما می آید.

و به تدریج زندگی ما از یک عنصر غیرقابل پیش بینی که به طور مستقل از ما وجود دارد متوقف می شود. و بدن ما یک دشمن ، یک خائن و یک هیولا است که طبق قوانینی زندگی می کند که برای ما قابل درک نیست ، اما به ما تبدیل می شود.

راه آگاهی طولانی است و آسان نیست.آنچه که قبلاً خوانده و درک نشده بود ناگهان آشکار می شود. و میزان آمادگی برای پذیرش این امر تعیین کننده است - آیا فرد بیشتر توسعه می یابد یا خیر. آیا او قادر به استطاعت شنیدن صدای خودش خواهد بود.

در طول سالهای زندگی ما ، راههای منحصر به فرد خود را برای محافظت از واقعیت خارجی و داخلی شکل داده ایم

ما می توانیم از طریق بیماری با جهان تعامل داشته باشیم. او می تواند سپری باشد که ما را از مسئولیت ، از بیزاری ، از پوچی زندگی محافظت می کند. به بدست آوردن چیزی بسیار مهم کمک می کند ، که بدون بیماری نمی توان آن را دریافت کرد. و سپس کنار گذاشتن این بیماری مانند ماندن بدون دستورالعمل های زندگی ، بدون بخش بسیار مهم و ضروری از خود است.

تصویر
تصویر

وزن ما ، توانایی فروپاشی اضطراب ، عدم اطمینان ، ناراحتی با غذا ، رفع تنش یک راه عالی برای عدم گرسنگی برای عشق ، درک ، پذیرش ، صمیمیت ، رابطه جنسی است. غذا می تواند یک دوست گیرنده فوق العاده و عاشق هیجان انگیز باشد.

مشروبات الکلی یک راه فوق العاده برای احساس بی دقتی در زندگی ، جدا شدن از هرگونه مشکل ، یک کودک شاد ، شاد ، احمق و بی مسئولیت است.

ما راههای زیادی داریم - چگونه می توانیم به خود کمک کنیم تا واقعیت را به حداقل برسانیم و در دنیای تخیلی شخصی خود زندگی کنیم - در نارضایتی ها ، تخیلات ، رویاهایمان. در سناریوهای رفتار آشنا و غیرقابل نفوذ ؛ در مبارزه دائمی با خود و جهان پیرامون خود.

در ساختار شخصیت یک "عملکرد نفس" وجود دارد - وظیفه آن انتخاب و انجام "حرکت به سمت" است - به سوی یک پروژه ، یک فرد ، یخچال

برای انتخاب ، این عملکرد باید به یک طرف متکی باشد - به نیازهای یک شخص ، "خواسته واقعی" او ، به احساسات ، احساسات و غرایز او. و از سوی دیگر ، - در مورد تصور شخص از خود ، در مورد مجاز و غیرمجاز ، در تجربه زندگی ، رفتارهای عادی. و اگر مشکلی در هر یک از این دو نقطه وجود داشته باشد ، عملکرد ایگو ، که مسئول انتخاب شخصی آگاهانه است ، به سادگی کار نمی کند.

شخصی به طور تصادفی از یک شی به شیء دیگر می شتابد یا اصلاً کاری نمی کند. رنج می برد ، نگران است و از زندگی و این نیروی ناشناخته که چنین آزمایشاتی را برای او فرستاده است ، نگران است و شکایت می کند.

تصویر
تصویر

اغلب برای شخص بسیار دشوار است که بفهمد چه می خواهد و دقیقاً چه چیزی انتخاب او را هدایت می کند. ترس؟ درد ناشی از تجربیات قبلی؟ عادت داشتن؟ کلمات مامان در سر شما صدا می کند؟ گرسنگی برای عشق ، غذا؟ چرا او دایره وار می چرخد ، با همان چنگک برخورد می کند و زندگی را در اطراف خود به این ترتیب و نه به گونه ای دیگر سازماندهی می کند؟ آنچه باعث حرکت او می شود. چرا زندگیش اینجوریه

اغلب مردم ، بدون دسترسی به انگیزه های اعمال خود ، معتقدند چیزی وجود دارد که زندگی آنها را کنترل می کند ، زندگی آنها را سازماندهی می کند ، افراد ، بیماریها و آزمایشات خاصی را برای آنها ارسال می کند. آنها به امید تغییر چیزی می جنگند یا سعی می کنند با قدرت زیادی مذاکره کنند.

نیرویی که همه ما در تلاش برای مذاکره با آن هستیم ناخودآگاه ماست

این ورطه ای است که در آن انگیزه های همه اقدامات ما پنهان است ، تمام تجربیات ما ، از شروع تصور ، تجربه نوع ما و اسرار ناخودآگاه بسیاری.

حتی یک نفر نمی تواند ناخودآگاه خود را بطور کامل بشناسد ، اما با این وجود ، با افزایش سطح درک خود ، سطح آگاهی ما ، امکان انتخاب را برای خود ممکن می سازیم.

تصویر
تصویر

این که آیا راه نیاکان را دنبال کنند ، یا از روشهای تعامل خود با جهان استفاده کنند ، یا خودشان را به تصویری که قبلاً شناخته شده است معرفی کنند.

ما نمی توانیم از روابط اجدادی ، تجربه خود ، که ما را تبدیل به کسی کرده است ، چشم پوشی کنیم ، اما می توانیم طیف وسیعی از توانایی های خود را گسترش دهیم و انعطاف پذیرتر شویم ، و چارچوب سفت و سخت یک بار به این سو تغییر کند.

اگر چندین نسل از خانواده شما سرطان شناسی را به عنوان راهی برای مقابله با وظایف زندگی خود انتخاب کرده اند ، شاید بتوانید راه دیگری را در همان الگو جستجو کنید ، اما دیگر کشنده نیست.

اگر جنسیت زنانه شما به شما وصیت کرد که خودش را قربانی کند - به عنوان بهترین راه برای تعامل با جهانبه عنوان مثال ، برای تبدیل شدن به "همسر یک Decembrist" (الکلی ، بازنده ، بیمار سخت) و با قاطعیت صلیب خود را حمل کنید ، دائماً بخشی از خود ، زنانگی ، سلامتی ، زیبایی یا بدن خود را از بین می برید و قطعه ای را برش می دهید. از خود (در سطح بدن ، وظیفه زندگی - "قربانی کردن خود" با کمک بیماریهایی که نیاز به جراحی دارند حل می شود.)

اگر زن بودن زنان خانواده شما دشوار بود و آنها مجبور بودند زنانگی خود را با کمک اضافه وزن و چین های چربی یا برعکس ، عدم وجود تمام اشکال و ظاهر یک پسر نوجوان پنهان کنند ،

اگر مادر ، مادربزرگ و عمه واقعاً دوست داشتند رنج ببرند و یک سبک زندگی قهرمانانه -اسپارت را پیش ببرند - برای سه نفر شخم زدن ، همه خود را به کار ، کودکان ، زندگی روزمره و درمان بی پایان بسپارند - و شما در یک امر نهی از جانب شهدا القا شده اید. چشم انداز زندگی ،

اگر پنجاه عدد دیگر دارید ، می توانید مسئولیت زندگی خود را به خودتان برگردانید و در نتیجه انتخاب خود را گسترش دهید.

انتخاب زمانی ظاهر می شود که مسئولیت به خود باز می گردد

تصویر
تصویر

وقتی درک شود - من با خودم ، بدنم و زندگی ام چه می کنم ، معلوم می شود که اصلا آن چیزی نیست که من می خواهم

کجا ، در چه مکانی ، من چیزی کاملاً متفاوت می خواهم. چرا بخشی از من آزادی و زندگی با بچه ها را می خواهد ، در حالی که بخشی دیگر مرا در قفس کار بی مهری قرار می دهد. چرا بخشی از من عشق ، درک و رفاه می خواهد ، در حالی که دیگری زندگی را با یک فرد الکلی یا گیگولو انتخاب می کند. چرا من مردانی را که انتخاب می کنم انتخاب می کنم و شغلی را که پیدا می کنم پیدا می کنم.

و در كجا در همه اینها من واقعاً می توانم انتخاب كنم بدون وارد شدن به فانتزی و قول ندادن به خودم.

هرچه درک کمتر از خود ، درماندگی بیشتر و ترس از زندگی بیشتر باشد

با بازگشت مسئولیت به خود و با آگاهی تدریجی از انگیزه های اعمال خود ، انتخاب گسترده می شود و ایجاد واکنش های جدید ، شیوه های جدید رفتار ، سناریوهای جدید زندگی امکان پذیر می شود.

فرصتی وجود دارد - برای شناختن خود. دریاب که کیستی

و چه کسی می داند ، شاید او بتواند برخلاف زندگی دیگران زندگی کند.

توصیه شده: