با عشق ، به کسانی که در تاریکی راه می روند

تصویری: با عشق ، به کسانی که در تاریکی راه می روند

تصویری: با عشق ، به کسانی که در تاریکی راه می روند
تصویری: Маклюра. Адамово яблоко. Очень эффективно если болят суставы/спина/шея! Панацея от многих болезней. 2024, ممکن است
با عشق ، به کسانی که در تاریکی راه می روند
با عشق ، به کسانی که در تاریکی راه می روند
Anonim

وقتی تمرین خود را شروع کردم ، قول دادم که با افراد خودشیفته کار نخواهم کرد. مسمومیت ارتباطات می تواند مانند هوای مملو از دود ناشی از آتش سوزی جنگل ها آسیب برساند. افراد سمی می دانند که چه می خواهند و می دانند چگونه آن را از بین عزیزان خود بیرون بیاورند ، برای آنها مهم نیست که عزیزانشان به تدریج نابود می شوند و همچنین آسیب مشابهی دریافت می کنند …

چرا مجروحان نمی روند؟ چرا آنها انتخاب می کنند که با یک فرد سمی نزدیک بمانند ، خود را در برابر او آسیب برسانند و به تدریج ویژگی های سمی مشابهی نیز بدست آورند؟

این امر اغلب در مورد کودکانی که در خانواده هایی بزرگ شده اند که در آنها بستگان سمی وجود دارد ، صدق می کند. کودک یک موجود وابسته است و نمی تواند خانواده را ترک کند ، حتی اگر در آنجا بسیار بد باشد. او فقط می تواند با یک خانواده سمی سازگار شود ، آنچه در اطرافش اتفاق می افتد را به عنوان یک قاعده پذیرفته و مکانیسم های محافظتی ایجاد کند. بقا به نحوی ضروری است. بنابراین افراد بزرگ می شوند ، توسط بستگان سمی مجروح می شوند ، عادت دارند در هنگام رسوایی بی حرکت یخ بزنند یا برعکس برای سرگرمی دیگران به گونه ای که به طور ناخواسته مورد حمله قرار می گیرند. یا در شروع رسوایی بدوید و مخفی شوید. و بسیاری دیگر ، که به زنده ماندن عادت کرده اند. با گذشت زمان ، دیگر نیازی به این مکانیزم های محافظتی وجود ندارد ، اما یک فرد عادت کرده است که با آنها زندگی کند ، برای این که از شیر گرفته شود زمان می برد. دیگر نیازی نیست با عصبانیت از پدر خود پنهان شوید ، با چاقو بخوابید یا در مورد امور خود صحبت نکنید ، تا دوز انتقاد دریافت نکنید. درک و پذیرفتن اینکه شما می توانید متفاوت زندگی کنید دشوار است.

و به احتمال زیاد چنین کودکی به یک فرد بالغ خودشیفته آسیب دیده بزرگ می شود. تنها یک تفاوت در اندازه کوه اورست وجود دارد - چنین خودشیفته ای نمی خواهد انرژی دریافت کند ، به دیگران انگل می زند و عزیزان را به سمت منفی سوق می دهد.

چنین افرادی می توانند یک پوسته خودشیفته زیبا برای محافظت از ضربه خود و اجتناب از انتقاد و شرمندگی یا هر چیز دیگری که آنها را می ترساند ، بسازند. با استعداد ، روشن ، سرزنده - آنها تلاش زیادی را برای پنهان کردن زخمی های خود صرف می کنند. در نتیجه ، آنها بی دلیل خسته ، غمگین هستند ، نمی توانند استعدادهای خود را با تمام قدرت نشان دهند.

اگر خوش شانس باشند ، تصمیم می گیرند به درمان مراجعه کنند و سپس روند تغییر سریعتر اتفاق می افتد. اما بیشتر آنها به جلو می روند ، از طریق تجزیه و تحلیل و ضربه های مکرر تغییر می کنند. در درون چنین شخصی ، پرتگاه تاریکی وجود دارد. در او ، آن کودک کوچک تنها از گذشته گریه می کند.

من برای کسانی که در تاریکی ، از طریق درد حرکت می کنند ، احترام و عشق زیادی قائل هستم تا به خاطر عزیزانم برای خودم تغییر کنم. برای کسانی که تسلیم نشدند ، اما در تاریکی قدم زدند ، حداقل وسوسه زیادی برای تسلیم شدن وجود دارد.

بعداً ، هنگامی که ضربه قدیمی شروع به کشیدن می کند و ترس از انتقاد ، شرم ، استهلاک از بین می رود ، آرامش به وجود می آید و جنبه ها و استعدادهای جدیدی ظاهر می شود. روان درمانی این فرایندها را تسریع می کند. خوشحالم که می بینم چگونه افراد پس از درمان طولانی مدت تغییر می کنند. قدرت در حال بازگشت است ، مردم در حال تلاش برای کارهای جدید هستند و رویاهای قدیمی را به واقعیت تبدیل می کنند. چگونه آنها خود را محدود می کنند و توانایی های خود و جهان را نشان می دهند. احساسات مسدود شده توسط مکانیسم های دفاعی از بین می روند و فرد شروع به درک خواسته های خود می کند ، احساس می کند ، تا حد زیادی زندگی می کند ، احساس می کند زندگی در حال گذر است ، زندگی پر از تماس با مردم است ، رنگ های جدیدی زنده می شود.

توصیه شده: