زنانگی ، مادرش! زن واقعی کیست؟

فهرست مطالب:

تصویری: زنانگی ، مادرش! زن واقعی کیست؟

تصویری: زنانگی ، مادرش! زن واقعی کیست؟
تصویری: زن بودن_فصل سوم_چهار جنبه زن. جنگجو، مادر، بانو، دلبر اثر: دکتر تونی گرانت 2024, ممکن است
زنانگی ، مادرش! زن واقعی کیست؟
زنانگی ، مادرش! زن واقعی کیست؟
Anonim

روانشناس مشاور ، متخصص روانشناسی کودک ، من با فرزندان خوانده ، خانواده ها کار می کنم

آموزش زنانگی ابدی چه چیزی را آموزش می دهیم؟

حداقل هفته ای یکبار ، دعوت نامه هایی را برای شرکت در یکی از آموزشهای "برای زنان" از طریق پست دریافت می کنم. یا الهه در خود پیشنهاد می شود که کشف شود ، سپس نور زنانگی واقعی را بیابید ، سپس 100٪ یاد بگیرید که مردان را به خود جذب کرده و در خود نگه دارید … سر از چشم اندازهای نوظهور در حال چرخش است. فرض کنید من فراموش کردم چند سال دارم ، چند فرزند دارم و چند سال است که ازدواج کرده ام و به این آموزش رفتم. او الهه bereginya را در خود کشف کرد ، یاد گرفت که دهقانان را جادو کند ، نور یک زن واقعی را در روح او روشن کرد (ظاهراً قبل از آن او واقعی نبود) ، و؟ بعد چی؟ پس از همه ، با این ، مسحور ، مسحور ، به نوعی شما باید زندگی کنید! نه تنها بخوابید ، بلکه بیدار شوید ، به نحوی صحبت کنید ، خانه را مدیریت کنید ، روابط ایجاد کنید. من از چندین سازمان دهنده و شرکت کننده پرسیدم ، آنها می گویند ، آیا قرار است "پروژه را بیشتر" اجرا کنید ، یعنی زندگی شاد پس از عروسی را آموزش دهید؟

نه نه و یکبار دیگر نه معلوم می شود که پس از شرکت در این رویدادها ، من آنقدر کامل و بی نقص می شوم که شخص برگزیده من (ظاهراً من نیز از بین یک لیست طولانی انتخاب خواهم کرد) همه چیز را خودش بر عهده می گیرد. درباره پول ، خانه ، اقتصاد ، و وظیفه من فقط تزئین زندگی او با خودم خواهد بود. همه چيز. برای خوشبختی بودن در کنار من ، هر شخصی ثروت و روح خود را در چانه می زند.

صدای خنده مرا در این مکان حس کرد. من این تصویر شاد را تصور کردم … و سپس فکر کردم: از این گذشته ، هزاران معاصر من پایان داستان افسانه ای با عنوان "زندگی موفق است!" را تصور می کنند. - سرانجام ، یک شاهزاده زیبا (یا پادشاه ، بسته به سن) پیدا شد ، که اکنون تا پایان روزهای زندگی از او حمایت می کند ، او را می ستاید ، هدیه می دهد و مشکلات را حل می کند. نه ، خوب ، چطور؟ در همه رمان های عاشقانه ، این نوشته شده است ، و در مجلات نیز ، و شبکه مملو از توصیه ها است: چه و چگونه باید کار کرد تا یک پسر را به هم وصل کنیم ، او را به خود ببندیم و نگه داریم.

میدونی چیه؟

به هر حال ، این جنبه تلخ همان ضربه کودکی است ، جستجوی والدین کاملاً ایده آل ، دوست داشتنی ، دلسوز ، دلسوز ، کسی که بی قید و شرط و بی پایان دوست دارد.

بیایید ببینیم این خانم براق از چه چیزی بیرون آمده است؟ و چه کسی او را اینقدر مسخره کرده است و چرا؟

خوابگاه زنان آزاد شده شرق

our-fear
our-fear

هر جامعه ای ، از دوران ابتدایی مشاغل ، در درون خود الگوی خاصی از رفتار را برای همه دسته های جمعیت ایجاد می کند: یک مرد واقعی باید اینگونه به نظر برسد و رفتار کند ، این یک زن باید چگونه به نظر برسد ، کدهای جداگانه برای نوزادان ، کودکان ، نوجوانان و سالمندان. بستگی زیادی به آب و هوا و شرایط طبیعی ، حجم غذا ، حضور یا عدم حضور تعدادی از شکارچیان یا جوامع رقیب دارد. این اصول بر اساس تجربیات بسیاری از نسل ها ایجاد شده اند ، در حالی که همه الگوهای غیرقابل اجرا با دقت رد می شوند.

در آغاز قرن بیستم ، چندین مدل متحد برای ساکنان اروپایی شکل گرفت ، با تقسیم بر محورهای "شهر-روستا" ، "برده آزاد" ، "فقیر ثروتمند". بر این اساس ، هر دسته ویژگی های خاص خود را داشتند: زن درست دهقان باید سالم ، قوی و قوی باشد (به طوری که بتواند در زمینه کار کند و فرزندان زیادی به دنیا آورد) ، و به عنوان مثال ، زن صحیح شهری حداقل باید قادر به خواندن و شمارش ، اما مطمئن باشید که دوخت و رهبری. آیا اصل را می فهمید؟ استاندارد محتوای خارجی و داخلی ، که در مفهوم "زنانگی" سرمایه گذاری شده بود ، در درجه اول توسط شرایط اقتصادی تعیین شد. برای یک زن ثروتمند شهری رایگان با مهریه ، ظاهر و رفتار زیبا ترین نبود ، زن فقیر بدون مهریه باید جوان و شیرین باشد ، در غیر این صورت در دختران قدیمی باقی می ماند.

اگرچه عشق لغو نشده است.

بگذارید به این نکته اشاره کنم که در روسیه هرگز چنین تبعیضی علیه زنان وجود نداشت که تا همین اواخر در اروپا و آمریکا مشاهده می کردیم: تعداد کمی از مردم می دانند که کل جنبش فمینیستی بر اساس فقدان تقریباً کامل حقوق مدنی در نیمی از کشور شکل گرفته است. جمعیت آزاد ما هرگز رویای این را نداشتیم که از شوهرم اجازه کار ، افتتاح حساب بانکی ، مسافرت با کودکان را بخواهیم

نه با FORMER ، بلکه با یک شوهر بازیگر و واقعی

پس از انقلاب اکتبر در کشور ما ، زنان از نظر حقوق برابر با مردان بودند در حقیقت … و علاوه بر انگیزه اقتصادی (شوهر دیگر نمی توانست خانواده خود را به تنهایی تامین کند و بسیاری از آنها به جنگ و وحشت کشیده شدند) ، زمینه ایدئولوژیکی مهمی نیز وجود داشت: زنان شروع به تحصیل ، رای دادن در انتخابات و رهبری.

در نتیجه همه این تلاشها ، سه نسل از زنان و مردان در اتحاد جماهیر شوروی بزرگ شده اند ، که حتی به این فکر نمی کنند که توسط کسی حمایت شوند. ازدواجها عمدتا برای عشق منعقد می شد ، با مهریه ، به استثناهای کمیاب ، هیچکس نداشت ، طلاق به یک امر معمول و آسان تبدیل شد. این زن به عنوان "دوست رزمنده" ، به عنوان "رفیق در کار" ، شریک در کار درک می شد. مسکن ، تفریح ، مراقبت از کودکان توسط دولت ارائه شد (که به عنوان یک پدر و مادر فوق العاده تصور می شد) ، بنابراین نقش یک مرد به عنوان تأمین کننده و محافظ منافع خانواده در جامعه به تدریج تراز شد ، از بین رفت.

اما روابط در خانواده اغلب مشارکت بود. علایق مشترک ، سرگرمی های رایج ، اغلب - یک شرکت دانشجویی ، سفرها ، مشکلات با هم تجربه شده است. موقعیت "سرپرست خانواده" کاملاً اسمی بود ، درآمد همسران قابل مقایسه بود ، مسئولیت ها یکسان بود ، با این تفاوت که زنان بیشتر با خانه مشکل داشتند ، اما همانطور که قبول دارید ، همه دوستان من پدر داشتند از کودکان و خانه به طور کامل مراقبت کنید. فقط تعداد معدودی می توانند از عهده یک همسر غیر شاغل برآیند ، معمولاً یا کارفرمایان بزرگ ، یا افراد "حرفه های خلاق".

و سپس اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید. به دلایل اقتصادی و به دلایل اقتصادی ، خانواده ، به عنوان یک سلول دولتی ، دوباره دچار مشکل شدند و دوباره در نسخه قدیمی و تقریباً فراموش شده ظاهر شدند: شوهر-نان آور و زن-خانه دار.

این کودتا به سرعت انجام شد ، آنقدر بسیاری از چیزها یک شبه شکسته شد که آنها به سادگی وقت نداشتند که یک ایدئولوژی ارائه دهند. همانطور که می گویند ، در غیاب تمبر - ما به زبان ساده می نویسیم و به عنوان یک الگو از نظر اخلاقی منسوخ ، اما هنوز هم به طرز دیوانه وار جذاب تصویر براق از فیلم های دهه 50 هالیوود گرفته شد ، بگذارید آن را مشروط "همسر استففورد" بنامیم. (معنی این اصطلاح را در ویکی پدیا ببینید)

روبان تازه در موهای شما

یک شوهر تجاری و بسیار جدی با روزنامه صبحانه می خورد (آنالوگ مدرن یک قرص است) ، سپس کیف می گیرد ، گونه اش را می بوسد (همسر با وفاداری دستمال را تکان می دهد ، او یک لباس ناز زیبا پوشیده است ، دمپایی با پف کرده ، او کمی رنگ شده و بسیار تازه است) و عازم دفتر می شود. همسر در خانه می ماند ، به خدمتکاران تکالیف می دهد ، خرید می کند (نه برای خرید مواد غذایی به Auchan ، مانند شما ، جواهرات ، لوازم آرایشی ، خریدهای سبک) ، برای ناهار در کافی شاپ های شیک با دوستان خود ملاقات می کند ، از یک سالن زیبایی بازدید می کند و منتظر می ماند. شوهرش از سر کار عصر ، شوهرش می آید ، شام می خورند ، او در مورد مشاغل به او می گوید ، او با تحسین مژه هایش را می کوبد ، اما سکوت می کند ، زیرا چه چیزی برای گفتن در آنجا وجود دارد؟ همه چیز به طرز وحشتناکی شایسته و "مانند مردم" است. گاهی اوقات آنها به ملاقات می روند یا از مهمانان در محل خود پذیرایی می کنند. مردان درباره مشاغل بحث می کنند ، همسران دستورالعمل های خود را مبادله می کنند و در مورد موفقیت های کودکان به رخ می کشند

original
original

این تنها چیزی است که مجلات براق فراموش کرده اند گزارش دهند. در مورد شدیدترین افسردگی که این زیبایی های فقیر به زودی در آن فرو می روند. در واقع زندگی آنها از نظر اخلاقی دشوار ، خالی و کاملاً بی معنی است. وقتی اولین لذت مالکیت (شوهر ، خانه ، همه این چیزهای شگفت انگیز و شگفت انگیز از فهرست ها) پایین می آید ، خلأ ایجاد می شود که باید با چیزی پر شود.به طور معمول ، نوعی کار به محتوای زندگی تبدیل می شود ، خواه تربیت فرزندان متعدد (دقیقاً تعداد زیاد ، یک یا دو نفر خیلی زود بزرگ می شوند) ، یا نوعی تجارت ، کار.

و زن متاهل خوشحال ما نمی تواند تحت شرایط قرارداد کار کند ، نه به این دلیل که او در خود زنانگی را افزایش داده است ، اجازه دهید احمق های دیگر از صبح تا سپیده دم کار کنند ، من پریسنا هستم ، نه سیندرلا!

در افسانه ها ، اعم از قدیم و مدرن ، نقطه اوج طرح عروسی است. پس از سختی ها ، آزمایش ها ، سختی ها ، قهرمان سرانجام شادی را در آغوش قهرمان زیبا می یابد. فرمول جادویی "و آنها با خوشحالی زندگی می کردند" بارها تلفظ می شود و همچنین "نیمه خود را پیدا کرد". گویی فرد مناسب خود را در جهان بزرگ یافته اید ، کامل ، کامل ، سرانجام و برگشت ناپذیر ایده آل می شوید. گویی اتحاد با او ضامن هرگونه نگرانی و گرفتاری است.

اما ما در دنیای واقعی زندگی می کنیم. مهم نیست که منتخب ما چقدر عالی است ، او فقط یک شخص است و ابزاری برای دستیابی به اهداف دیگران نیست.

"شوهر نجیب ابزار نیست"

- کنفوسیوس گفت ، قبل از هر چیز به شریف ترین شوهر اشاره کرد. اما امروزه چقدر از دختران با درجه های مختلف جذابیت می شنویم: "من آنقدر روی خودم سرمایه گذاری کرده ام که او مجبور است …". در زیر لیستی از آنچه که صاحب این زیبایی غیر زمینی دقیقاً باید باشد وجود دارد. حداقل ، او را خوشحال کنید ، حمایت کنید

مشکل این است که هیچ کس نمی تواند کسی را خوشحال کند ، این یک حالت روحی درونی است ، شما می توانید به تنهایی ، دوباره از طریق کار و غلبه بر خود به آن برسید. اما خیالی که شخص متعال می گیرد و خوشحال می کند … به شرطی که خودتان رفتار کنید.

"اگر دختر خوبی هستی ، من تو را به سینما می برم و بستنی می خرم." اما شما پنج سال ندارید و دختر خوب بودن در حال حاضر به چه معناست؟ برای زیبا بودن؟ جوان ، احمق ، شیرین بودن؟ یا مطیع باشید؟ یا - برعکس - یک عوضی را در خود پرورش دهید؟ و چه ، آنها می نویسند که بسیاری از مردان آن را دوست دارند

شوهر ممکن است در محل کار خسته شود ، شکم یا پاهایش درد کند ، او همچنین می خواهد تحت مراقبت قرار گیرد ، ممکن است گیج یا ترسیده باشد. اما همه اینها حساب نمی شود. شخصی به دختر بیچاره احمق القا کرد که شوهرش حامی مطلق است ، یک دستگاه خودپرداز ، راننده و پیرمرد هوتابیچ همه در یک جا جمع شده اند. "من یک دختر هستم و حق دارم!"

به عنوان یک نوزاد تازه متولد شده ، کاملاً یکسان است که مادر چه احساسی دارد ، او فریاد می زند و شیر می خواهد.

بنابراین ما به جایی که شروع کردیم رسیدیم: آنچه اکنون به عنوان ایده زنانگی ارائه می شود ، که به شما اجازه می دهد یک مرد را بمکید و انگل بزنید ، چیزی بیشتر از تقلید نیست ، تلاشی برای به تصویر کشیدن آنچه شما نیستید: یک نوزاد. از این گذشته ، نوزاد یک شیء مراقبت مداوم ، هوشیار و کاملاً بی علاقه است ، یک انگل در خالص ترین تجسم خود (اگر کشیش به موقع شسته شود). تنها چیزی که شما نیاز دارید داشتن گونه های گرد ، چشم های درشت ، بدن پرپشت و دهان ملایم است. پرونده آماده است ، یک برنامه ناخودآگاه تعبیه شده در BIOS در بزرگسالان روشن می شود و والدین به سادگی نمی توانند رفتار دیگری داشته باشند.

و شما می گویید - تبلیغات ، استراتژی های تجاری ، بازاریابی!

این فقط انگلی است. ما به زنان آموزش می دهیم که نوزادان را به تصویر بکشند و مردان با رادیکال های قوی پدری رفتار محافظتی را آغاز خواهند کرد. روش نیست؟

فقط برای پرداخت این مراقبت فراگیر و همه جانبه باید تسلیم کامل (نوزادان هیچ حقی ندارند) ، کنترل کامل ، عدم وجود زندگی جداگانه خودشان باشد. میخواستی بهت بگه "عزیزم"؟ لطفاً ، همین حالا شکایت نکنید که به حساب هزینه نیاز دارد و می تواند هر یک از برنامه های شما را لغو کند. چه کسی پرداخت می کند ، او هتل را انتخاب می کند ، نمی دانست؟

آیا دیده اید که چگونه مادر بچه دوساله سرسخت را با گردن کشیدن می کشد؟ تقریباً ، او همچنین فکر می کرد که ناف زمین.

همسران استپفورد سرانجام شورش کردند ، مدارک دانشگاهی خود را از روتختی ها بیرون کشیدند و قوانین را بازنویسی کردند. عروسک های ما هنوز مشغول بازی "من مهماندار خوبی هستم" هستند. ببینیم دوران کودکی آنها چقدر طول خواهد کشید.

توصیه شده: