2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
اول از همه ، به خود یادآوری کنید که ما مطلقاً موظف به دوست داشتن آنها نیستیم ، مگر اینکه ، به جز موارد دشوار ، والدین خودشیفته و کودک خودشیفته. اما اکنون در مورد آن نیست
برای استراحت، اگر همسر ، معشوق ، دوست یا همکار شما خودشیفته است ، پادزهر شماره 1 این است که بپذیرید که نیازی به دوست داشتن یا رابطه با او ندارید. اگه بخوای میتونی. اگر در یک رابطه لذت بیشتری وجود داشته باشد تا از دست دادن آن. فقط آن را بدیهی فرض کنید. متناقض ، کمک می کند. فاصله و آزادی باعث می شود بتوانید خود و مرزهای خود را در رابطه با یک خودشیفته حفظ کنید. و در نتیجه ، رابطه طولانی تر و بهتر دوام می آورد. این قانون شماره 1 است - بپذیرید که لازم نیست آنها را دوست داشته باشید.
قانون شماره 2 ثبات داخلی. وقتی دوستم به من می گوید که رابطه من برای من ضروری نیست و به سرعت پایان می یابد. اینکه پروژه من گند است اینکه کشور من گند است و غیره. من فقط می توانم با ثبات داخلی و درک واضح از اینکه چرا من به این رابطه نیاز دارم ، این که آیا من واقعاً کشور و پروژه هایم را دوست دارم ، با آن مخالفت کنم. در موارد دیگر ، شما شروع به ترس ، پرخاشگری ، وحشت یا (از همه بدتر) این باور بی قید و شرط می کنید که دوست خودشیفته شما درست می گوید.
به یاد داشته باشید ، برای خودشیفته مهم است که "نظر معتبر" خود را در مورد همه چیز داشته باشد. و حتماً آن را برای شما بیان کنید ، زیرا مرزهای "من-دیگری" با یک فرد خودشیفته معمولاً بسیار مبهم است.
تاب آوری به شما کمک می کند تا خود ، هویت ، ارزش ها و بخشهای مهم زندگی خود را حفظ کنید. بنابراین ، هنگامی که با متن کاهش ارزش خودشیفته مواجه می شوید ، از خود بپرسید: "آیا فکر می کنم آنچه ارزش آن را کم می کند برای خودم واقعاً مهم و ارزشمند است." یا یک دوست خودشیفته در جایی درست است و من شک دارم که پروژه ، شریک ، کشور ، خودم و غیره چقدر خوب هستند. اگر به خودتان اطمینان دارید ، بهتر است سر تکان دهید و موافقت کنید. یک خودشیفته معمولاً نمی تواند متقاعد شود یا متوقف شود. اگر تردید دارید ، به سراغ درمان شخصی بروید تا شک و تردیدهای خود را بررسی کنید.
قانون شماره 3 اگه درد داشته باشه چی؟ خودشیفته می تواند صدمه ببیند و متوجه آن نشود. می تواند "با یک آهن داغ بسوزد" تا دیگری تکه تکه شود - و متوجه نشود. یا متوجه می شوید اما نمی دانید چگونه با آن برخورد کنید. در اینجا فقط دو گزینه وجود دارد. واضح و واضح بگویید "بس کن ، درد دارد". اگر او بشنود و واقعاً متوقف شود ، شما خوش شانس هستید. اگر نه ، فوراً از خود فاصله بگیرید. فرار کنید ، بفرستید ، به خودتان بگویید "من مجبور نیستم این را تحمل کنم." هر چیزی به طوری که او حداقل به طور موقت شما را دریافت نمی کند.
خودشیفته ها واقعاً نسبت به مرزها حساس نیستند و صادقانه می توانند تصور کنند که به خاطر عشق و به نفع شما شما را می زنند. این که باید از آنها تشکر کنید و اهمیت ندهید که در حال حاضر مانند جهنم درد می کند. و آنها همچنین نمی توانند شرم را تحمل کنند ، بنابراین حتی اگر در جایی احساس کنند که شما درست می گویید ، آنها تا آخرین لحظه در درون خود در برابر این درک مقاومت خواهند کرد.
بنابراین در این مورد ، تنها یک گزینه وجود دارد - به هر قیمتی که تماس را حداقل برای مدتی قطع کنید.
قانون شماره 4 لازم نیست به همه حرفهای خودشیفته علاقه مند باشید. خودشیفته ها گاهی اوقات حالت "رادیو" را روشن می کنند و او شروع به پخش آنچه برای شخص جالب است می کند ، حتی بدون اینکه به طرف مقابل نگاه کند ، بدون اینکه از او بپرسد یا حتی سعی کند بفهمد طرف دیگر علاقه دارد یا نه. واکنش عادی شنونده به چنین مونولوگ خستگی و تحریک است. غیر عادی - شبیه سازی علاقه. حداقل وظیفه در این مورد این است که سعی کنید خودشیفته را قبل از تمایل به فرستادن یا کشتن با او تماس بگیرید. برای پرسیدن چیزی ، گاهی اوقات خیلی مستقیم "آیا در این لحظه متوجه من می شوید". گفتن اینکه "من خیلی به این موضوع علاقه ندارم" ، "من خسته ام" و غیره. نکته اصلی را امتحان کنید - با آخرین قدرت قدرت را تحمل نکنید.
قانون شماره 5 خودشیفته را در خود بپذیرید. شگفت آور است ، اما چنین خودشیفته ای در همه وجود دارد. همه ما گاهی اوقات فکر می کنیم که "دو نظر وجود دارد - نظر من و نظر نادرست" ، دیگر متوجه شخص دیگر نمی شویم ، بر تخت پادشاهی می نشینیم و دیگران را از بالا نگاه می کنیم. یا ما واقعاً می خواهیم ، اما نمی توانیم آن را بپردازیم. و اشکالی ندارد."بخش خودشیفتگی" موتور عالی پیشرفت داخلی است ، بهانه ای برای ایجاد فاصله با افراد دیگر و پشت سر گذاشتن علایق خود. این قسمت به طور کلی مسئول خودسازی اجتماعی ما است و بهترین کاری که می توانیم با آن انجام دهیم این است که خودشیفته درونی خود را بشناسیم و با او دوست شویم.
و نکته اصلی. چرا این همه خودشیفته ها در واقع می توانند بسیار جالب باشند. با توجه به "دوختن در الاغ" طبیعی ، آنها معمولاً بیش از بسیاری از افراد دیگر می دانند و قادر به انجام آن هستند. و با این حال آنها هنوز می دانند چگونه عشق بورزند. بله ، گاهی اوقات به شیوه خودشان ، از منشور عظمت خود ، اما می توانند. و ایجاد روابط با آنها بسیار امکان پذیر است. دشوار ، اما ممکن است. بله ، بازی همیشه ارزش شمع را ندارد ، همیشه آسان نیست و حتی همیشه قابل تحمل نیست. اما من شخصاً عاشق گل نرگس هستم. من به آنها علاقه دارم.
توصیه شده:
به موقع بفهمید: وقتی عاشق شده اید یا عاشق شده اید 12 نشانه
- آنا کارنینا در رمان شروع به توجه به میزان تحریک گوش شوهر کرد. جزئیات کوچکی از آنچه دوست ندارید و آنچه دیگر بی تفاوت نیست ؛ - کمی نگاه کنید ، بیشتر اوقات برگردید ؛ - در مورد موارد رسمی صحبت کنید برای وقت گذاشتن و حفظ تماس ظاهری ؛ - اغلب ، بدون دلیل کمی یا بدون دلیل - یک صدای تحریک شده رخ می دهد.
چرا دختران دوست نداشتنی عاشق گل نرگس می شوند
شما این بازیها را با اشتیاق انجام می دهید. خودشیفته ها عاشق بازی های عاشقانه هستند و شما به دلیل رفتار و عکس العمل های خود نسبت به او خود را در غلتک می بینید - این شرایطی است که در فرهنگ ما اغلب به آن عشق عاشقانه واقعی می گویند. بسیاری از ما عاشق گل نرگس شده ایم یا با او دوست شده ایم - و دلیل آن در اینجا آمده است.
عاشق شدن یا عاشق شدن؟
غالباً با سردرگمی مفاهیم "عاشق" و "عشق" روبرو می شوم. عشق در شکل گیری خود شامل عاشق شدن به صورت مرحله ای است ، اما عاشق شدن لزوماً منجر به عشق در آینده نمی شود. در این مقاله ما در مورد عاشق شدن صحبت می کنیم ، و در مقاله بعدی من موضوع عشق بالغ را فاش می کنم.
چرا عاشق دختران گل نرگس هستید؟ یا طرح هایی از زندگی باج خواهان احساسی
کودکان از گهواره مهارت های انواع مختلف باج گیری احساسی را می آموزند: از گریه های نمایشی گرفته تا مجازات مادری که با نشان دادن عشق بیشتر به پدر یا مادربزرگ آنها را آزرده است. با بزرگ شدن ، مردم به تدریج بر زرادخانه وسیع تری از تکنیک های دستکاری مسلط می شوند.
چگونه عاشق یک مرد باشیم؟
در روابط ، زنان رویای دریافت مراقبت ، محافظت ، توجه ، محبت و لطافت از یک مرد را دارند. و هنگامی که او با چنین مردی ملاقات می کند و به خواسته خود می رسد ، طبیعتاً تلاش می کند همان را به فرد برگزیده خود بدهد. تجلی زنانه عشق در این واقعیت بیان می شود که او آنچه را که خودش می خواست دریافت کند ارائه می دهد.