2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
تجربه نفرت احتمالاً در لیست احساسات "شریر" در رتبه بالا قرار دارد. نفرت را کنار بگذارید ، به عشق ، مهربانی و پذیرش زندگی بخش باز شوید - اینها تماس هایی است که به طور مرتب می شنوید. اما ، به هر حال ، هر احساسی به دلایلی بوجود می آید ، و البته نفرت - به عنوان یکی از احساسات اساسی - وظایف بسیار مهمی را انجام می دهد.
در نفرت ، بسیج صورت می گیرد ، تجمع همه نیروها - در شرایط خطرناک. سر سرد است ، صورت رنگ پریده می شود ، لب ها به صورت نخ فشرده می شوند ، چشم ها به طرز شکارچیانه ای چشمک می زنند. به نظر می رسد همه احساسات دیگر منجمد شده اند ، در داخل آن مانند یک توده یخ و یک محاسبه سرد - فقط یک هدف وجود دارد - برجسته کردن گزینه ها و حذف ، از بین بردن خطر.
برخلاف خشم ، که می جوشد و می جوشد ، می پاشید و پراکنده می شود - نفرت یک احساس پیچیده و فشرده است. و خود را به صورت بسیار دوزدار و محتاطانه نشان می دهد - دقیقاً بر نتیجه.
اساس ظهور نفرت ، حضور در کنار یک شیء مخرب بسیار وحشتناک است - و تمایل به محافظت از خود و مقابله با آن. خوب ، از آنجا که این تهدید به عنوان مرگبار ، قتل (نه لزوماً به معنای واقعی فیزیکی ، احتمالاً کشتن چیزی در روح ، در جهان درونی) تلقی می شود ، بنابراین میل به مبارزه با آنقدر قوی است که میزان خسارت را در نظر می گیرد. می تواند ایجاد شود - غیر ممکن است. ماهیت نفرت تمایل به نابودی موضوع خطر است - به هر قیمتی. و ، به عنوان بخشی مشروع از نفرت ، در این احساس همچنین انتظار لذت و تسکین وجود دارد که با برطرف شدن خطر بوجود می آید. و تجربه پیروزی او - از این واقعیت که او توانست از خود ، فضای خود محافظت کند. پیروزی بر انرژی نفرت بار اعتماد و قدرت فوق العاده ای را به همراه دارد ، اما در عین حال ، احساس تلخی و اندوه در ارتباط با پذیرش بهایی است که باید برای این پیروزی پرداخت می شد.
توانایی احساس و عدم سرکوب نفرت تا حد زیادی به توانایی تحمل و پذیرش این قیمت ، تحمل و پذیرش غم ، احساس از دست دادن ، جدایی نهایی ، برگشت ناپذیر ، از دست دادن مربوط می شود. و از این وضعیت رهایی یابید و خود را بیابید. توانایی احساس نفرت ، فرصت رد را باز می کند. رد روابط یا افرادی که برای شما مناسب نیستند ، رد کارهایی که بیش از حد مستهجن هستند ، رد موارد سمی ، غیرقابل قبول ، مخرب توانایی احساس نفرت - و عمل به انرژی - مهمترین مهارت حیاتی است - و ایمنی روانی به طور معمول نفرت یک نیروی فشار بزرگ است که به فرد اجازه می دهد خود ، خود ، "من" خود را از موقعیت مخرب منزوی کند. و این پتانسیل شفابخشی و شفابخشی آن را آشکار می کند.اما منحرف شدن - تحت تأثیر شرایط مختلف - نفرت شروع به کار متفاوت می کند. نه به عنوان یک فشار ، بلکه برعکس ، به عنوان یک نیروی محکم کننده و محکم کننده.
به نظر من این "کودتای" نفرت بر اساس عدم امکان یا عدم تمایل به پرداخت هزینه غم و اندوه است. ناتوانی در رها کردن یک شیء مخرب خطرناک ، که همزمان برای بقا ضروری تلقی می شود ، بسیار مطلوب است. یا ، یک گزینه دیگر ، هنگامی که شی منفور آنقدر بزرگ و قدرتمند به نظر می رسد که مبارزه شخصی خود با آن ناامید کننده تلقی می شود و بازگشت پاسخ و انتقام مخرب است. سپس نفرت به عنوان یک احساس بسیار خطرناک درک می شود. تهدید به نابودی نفس خود همراه با شیء منفور. و سرکوب شد.
میزان این سرکوب می تواند متفاوت باشد. شاید شخصی فقط خطرناک ترین انگیزه های خود را مهار کند - تا نفرت را که برای او حیاتی است از بین نبرد - و آن را برای عمل به خواسته های سادیستی حفظ کند و تجربیات مورد نظر از قدرت و قدرت خود را ارائه دهد.در این حالت ، نفرت را می توان با نوعی توجه به موضوع نفرت ترکیب کرد. شاید ، همراه با نفرت ، به طور کلی همه خواسته های پرخاشگرانه از بین بروند - و این یکی از راه های شکل گیری شخصیت مازوخیستی است. و سپس منبع رضایت ، عزت نفس و غرور به احساس برتری اخلاقی نسبت به موضوع نفرت تبدیل می شود ، که دوباره برای کسب این تجربه ضروری می شود.
در هر دوی این موارد ، تجربه نفرت (معمولاً ناخودآگاه) برای وجود "کامل" ضروری می شود ، گویی در شخصیت نهفته است ، به شکل پیچیده و پیچیده شخصیت ، بخشی از هویت تبدیل می شود. و سپس ، به طور متناقض ، رد رابطه ای که با نفرت همراه است از نظر داخلی به عنوان نوعی مرگ روانی ، از دست دادن بخشی از "من" فرد تلقی می شود. و نیاز به دفع این نفرت به نیاز برای تخریب تبدیل می شود - خود یا کسانی که در اطراف هستند.
نفرت به خودی خود ، با انرژی فوق العاده اش ، به یک نیروی نگهدارنده در شرایط آسیب شناختی تبدیل می شود. غیر آشکار ، سرکوب شده ، تحریف شده - در آن لحظات زمانی که سطح تنش از مقیاس خارج می شود ، شکسته می شود و پس از آن تجربیات سنگین گناه ، سمیت و مخرب بودن خود ادامه می یابد. ناامیدی از ناتوانی و ناامیدی با عدم امکان درونی تغییر وضعیت ، کنار گذاشتن روابط اشباع شده از نفرت و پذیرش و تجربه از دست دادن و از دست دادن آنچه در آنها ارزشمند است ، پیوند دارد.
کار با این روش طولانی و دشوار است. اما کاملاً واقعی است نقش تعیین کننده در اینجا با تمایل درمانگر برای ضربه زدن به نفرت مراجعه کننده ، تحمل آن - عدم حرکت و عقب نشینی انجام می شود. سرکوب شده را کاوش و باز کنید. مسمومیت های طولانی مدت نفرت را کنار بگذارید - و مسموم نشوید. به احساسات سرکوب شده موقعیت حقوقی و حقوقی بدهید ، به آنها اجازه دهید آزادانه جریان پیدا کنند ، و مشتری را به آگاهی از پیروزی و شادی که تجربه می کند ، رسانده یا مستقیماً یا غیر مستقیم این نفرت را برطرف کند. خوب ، سپس - مرحله بعدی آغاز می شود - با توانایی زنده ماندن از دست دادن کار کنید. مواجهه با فقدان و اندوه. امتناع. و اگر این اتفاق بیفتد ، اگر از طریق نیروی نفرت بتوان گره های آسیب شناسی را باز کرد ، اگر مراجعه کننده تصمیم گرفت با غم و اندوه و آن احساس مرگ روانی که در اندوه زندگی می کند زندگی کند ، فرصت هایی برای بازسازی شخصیت باز می شود. و شخصیت و راهی برای خروج از بن بست باز می شود. و نفرت - تحقق یافته و زنده - یکی از راهنمایان این خروج می شود.
توصیه شده:
عشق و نفرت در افراد افسرده
بودن در یک فرد افسرده به معنای تجربه عمیق از دست دادن امنیت مرتبط با از دست دادن یکپارچگی و وحدت شخصیت فرد است. تمایل پرشور برای دوست داشتن و دوست داشتن ، همراه با بدبینی جدایی ناپذیر نسبت به پایان روابط نزدیک با افراد دیگر ، باعث ایجاد تنش بی سابقه ای در شخصیت می شود و از یک سو آن را به تسلیم و از طرف دیگر مخالفت می کند.
چرا از عشق تا نفرت یک قدم فاصله است؟
هنوز هم چیز جالبی است ، این عشق. احساس بزرگ و روشن ، قادر به الهام بخش ، جنبه قطبی خود را دارد - نفرت. ما می توانیم فردی را بسیار دوست داشته باشیم ، و پس از مدتی با هر ذره ای از روح از او متنفر باشیم. آیا تا به حال فکر کرده اید که چرا این اتفاق می افتد؟ تصمیم گرفتم این موضوع را در مورد خودم ، خویشاوندان و مشتریانم تحقیق کنم تا ماهیت سیستماتیک مکانیسم تبدیل عشق به نفرت را درک کنم.
نفرت و نفرت
در ادامه گفتگو که مدتها پیش درباره احساسات ، احساسات و تجربیات آغاز شده بود ، متأسفانه به طرف تجربیات فعلی می روم: نفرت و نفرت. در طول هفته گذشته ، من آرزوهای زیادی برای مرگ خوانده ام: کشور من. قاتلان روزنامه نگاران یک روزنامه فرانسوی ؛ روزنامه نگاران یک روزنامه فرانسوی ؛ به طور کلی توهین کنندگان به مقدسات ؛ غیر وطن پرست خوب ، و علاوه بر آرزوهای مرگ ، فقط غم و اندوه و امید به سرنوشت بدتر برای مخالفان هرگونه راهپیمایی وجود دارد.
شیاطین در خواب. فلج خواب چیست؟
فلج خواب شرایطی است که به سادگی توسط علم خواب توضیح داده می شود ، اما برای کسانی که آن را تجربه می کنند می تواند ترسناک و نگران کننده باشد. تصور کنید شب بیدار می شوید و خود را کاملاً قادر به حرکت نمی دانید ، به تخت می چسبانید و ظاهراً تمام عملکرد ماهیچه ها را از دست داده اید.
ترسی که فلج می کند
هر چند وقت یکبار موقعیت هایی در زندگی شما وجود دارد که ترس اعمال شما را فلج می کند؟ آیا ترس شلاقی است که به شما در حرکت به سمت هدف کمک می کند یا مانعی برای حرکت شما به سوی هدف است؟ 3 موقعیت معمول را در نظر بگیرید. ترس در شرایط استرس زای شدید زمانی که زندگی تهدید می شود این دلیل اصلی ترین ترس است.