چرا تنهایی داده می شود؟

فهرست مطالب:

تصویری: چرا تنهایی داده می شود؟

تصویری: چرا تنهایی داده می شود؟
تصویری: Mohsen Ebrahimzadeh - Alaghe Mahsos ( محسن ابراهیم زاده - علاقه محسوس ) 2024, ممکن است
چرا تنهایی داده می شود؟
چرا تنهایی داده می شود؟
Anonim

همه نمی توانند آشکارا بپذیرند که تنها هستند یا در موقعیت هایی قرار گرفته اند که در آنها احساس تنهایی شدید کرده اند.

در جامعه ، این موضوع با کمی ترحم برخورد می شود: "شما خوش شانس نیستید که تنها هستید. احتمالاً مشکلی در مورد شما وجود دارد. " یا حتی این مبحث ممنوع است.

تحمل چنین پیامی برای شخص واقعاً دشوار است.

و تعداد کمی از مردم به یک واقعیت ساده توجه می کنند - کودکان همیشه در جمع ، در یک شرکت قدم می زنند ، زیرا تحمل تنهایی برای آنها آسان نیست ، آنها بدون والدین و حمایت بیرونی خود می ترسند.

زیرا حالت درونی و خودآگاهی - من هستم = من خودم = می توانم - فقط یک بزرگسال می تواند تحمل کند.

اما برای بسیاری ، "من هستم = من خودم = می توانم" اصلاً وجود ندارد. احساس تنهایی به عنوان رنج یا مجازات سنگین تلقی می شود. همه با بچه ها هستند ، اما من تنها هستم. همه شوهران زن دارند و من تنها آن زن هستم. آیا من معیوب هستم؟ همه درک و حمایت می شوند ، اما من اینطور نیستم!"

این کافی است تا قیف احساسی تجربیات دشوار باز شود و فرد برای چندین دهه در آن سقوط کند. و بیرون آمدن از آن چندین برابر مشکلتر از ورود است.

بسیاری معتقدند که آنها باید با کسی باشند ، با کسی ، مانند کودکانی که همیشه با والدین خود هستند.

اما چنین موضعی به آسیب دوران کودکی ، در مورد ترس از بزرگ شدن پایبند است. فرد در یک درگیری داخلی گیر کرده است و نمی تواند راه حلی برای آن پیدا کند. او از برقراری ارتباط با قسمت بزرگسال خود که در آن فردیت ، منحصر به فرد ، اصالت زیادی وجود دارد می ترسد.

به هر حال ، بزرگسال بودن به معنای خود شدن است ، با احساس تنهایی درونی خود ارتباط برقرار می کنید ، مانند نوعی هدیه و منبع برای حرکت رو به جلو ، خودشناسی و افشای استعدادهای خود ، ویژگی های قوی.

و رنج کشیدن و فرار از خود: "چرا من تنها هستم؟ چرا هیچ کس مرا حمایت نمی کند و درک نمی کند؟ " - قرار است با همه در یک سندبکس یکسان باشید ، همه رنج می برند - و من مثل بقیه هستم. اگرچه شاید این شخص برای رهبری ، برای خلاقیت ، برای ایجاد چیزی منحصر به فرد در این دنیا متولد شده است. اما ترس از بلوغ شخصی ، که همیشه دلالت بر تنهایی دارد ، این رشد را متوقف می کند. و شخص "کودکی ابدی" را انتخاب می کند و به وظایف و سرنوشت خود خیانت می کند.

برای بزرگسال شدن باید مراحل اولیه را انجام دهید:

- با خود تماس بگیرید ،

- با خواسته ها و نیازهای واقعی خود ارتباط برقرار کنید ،

- بتوانید در شرایط مختلف از خود حمایت کنید ،

- ثبات داشته باشند و به علایق خود پایبند باشند.

برای همه اینها ، شما باید بتوانید تصمیمی بگیرید ، که ما همیشه به تنهایی به آن می رسیم. زیرا اگر "به ما چنین گفته شد" - مادر ، پدر ، شوهر ، همسر. این چیزی است که آنها گفتند. و ما رفتیم و اراده آنها را برآورده کردیم و به اراده خود خیانت کردیم. برای یک لحظه ما ترسیدیم که با خودمان تنها بمانیم ، به حرف خود گوش دهیم و بفهمیم دقیقاً من چه می خواهم؟

در مورد پوچی درونی ، یعنی جدایی از خود و علایق و خواسته های خود ، تنهایی وجود دارد ، و بسیاری از آنها عبارتند از:

  • رنج کشیدن
  • درد
  • قیف دائمی احساسی
  • عدم رشد در زندگی ، پول ، روابط
  • بیماریها
  • تلفات
  • افکار خودکشی

2. در مورد منحصر به فرد بودن و تدبیر ، تنهایی وجود دارد ، هنگامی که با خود و وظایف و علایق خود ارتباط برقرار می کنید ، می دانید چگونه از خود حمایت و پشتیبانی کنید ، و سپس بسیار:

  • رشد در زندگی ، روابط ، پول
  • حرکت در زندگی ، روابط ، پول
  • یافتن راه حل در مشکلات یا موقعیت های خلاقانه
  • تألیف خود در زندگی
  • انگیزه
  • تحقق علایق شما
  • بزرگ شدن از خود کوچک به خود بزرگسال (از "دختر درونی" به زن ، از "پسر درونی" تا مرد)

زیرا وقتی به خود اجازه می دهید که با تنهایی خود روبرو شوید و بر ترس و کودک گرایی غلبه کنید ، با سرنوشت و قدرت خود ، با منحصر به فرد بودن خود و بیشتر از آن که هر یک از ما را در زندگی هدایت می کند ، در تماس هستید.

شما می توانید همچنان بترسید و رنج ببرید ، باور کنید که کل جهان به شما بدهکار است ، به ویژه والدین و دوستان شما - حمایت ، حمایت و درک.

و می توانید شروع به حرکت به سمت خود کنید ، یاد بگیرید که خود را بشناسید ، حمایت کنید و به اندازه نیاز روح برای توجه به علایق ، اهداف و تألیف خود در زندگی توجه کنید.

توصیه شده: