سندرم جادوگر رد شده ، یا اشتباه هما بروت چیست؟

فهرست مطالب:

تصویری: سندرم جادوگر رد شده ، یا اشتباه هما بروت چیست؟

تصویری: سندرم جادوگر رد شده ، یا اشتباه هما بروت چیست؟
تصویری: ۲۰ تا از آبروبرترین سوتی های تلویزیونی 2024, آوریل
سندرم جادوگر رد شده ، یا اشتباه هما بروت چیست؟
سندرم جادوگر رد شده ، یا اشتباه هما بروت چیست؟
Anonim

روانشناس ، سرپرست مشاور آنلاین

ولگوگراد

از کودکی ، هر یک از ما یکی از بزرگترین خلاقیت های نیکولای واسیلیویچ گوگول "Viy" را به یاد می آوریم. اگر فراموش کرده اید ، به شما یادآوری می کنم که هما بروت ، حوزوی-فیلسوف و دوستانش به تعطیلات رفتند. خوما که شب را با یک مادربزرگ متوقف کرده بود ، حتی نمی توانست فکر کند که در مقابل او یک زن fatale ، یک جادوگر است …

به یاد دارید در همان ساعت چه اتفاقی افتاد؟ مادربزرگ با قرار دادن همه بچه ها ، به انباری رفت که خوما شب را در آنجا گذراند.

پیرزن با دستهای دراز شده مستقیم به طرف او رفت. فیلسوف فکر کرد - نه عزیزم! منسوخ شده . کمی جلوتر رفت ، اما پیرزن ، بدون مراسم ، دوباره به او نزدیک شد.

در اینجا ، نقطه شروع درگیری ، نتیجه ضربه ، به اصطلاح است.

یک زن و مرد ، بدون توجه به سن ، عناوین و سایر احکام ، پیش روی ما هستند. دو طبیعت ، دو عنصر.

زن طرد شده به جادوگری شرور و بسیار شرور تبدیل می شود

او فقط ضربان قلبش را می شنید. او دید که چگونه پیرزن به سمت او رفت ، دستانش را جمع کرد ، سرش را خم کرد ، با سرعت گربه به پشت پرید ، با جارو به پهلو زد ، و او ، مانند اسب سوار بالا و پایین می پرید ، او را روی دوش خود حمل کرد.

از نظر ادبی ، ما هرگز نخواهیم فهمید که آیا این پرواز شبانه و دیوانه وار در خانه زین شده انتقام جادوگر بوده یا وسیله ای هنری زیبا برای نویسنده ای نابغه ، اما از نظر روانشناسی رابطه ، بیشتر شبیه است اولین گزینه انتقام یک جادوگر زن به خاطر ضربه کاهش ارزش و طرد شدن

وضعیت روانی یک مرد با یک زن غالب توسط گوگول ، یک خبره ظریف روح انسان ها ، به طرز درخشانی توصیف می شود.

چنین شبی بود که فیلسوف هما بروت با سوارکاری نامفهوم بر پشت می تپید. او نوعی احساس خسته کننده ، ناخوشایند و در عین حال شیرین را در قلبش احساس کرد. … او احساس شیرین شیطانی کرد ، او احساس سوراخ کردن ، برخی لذت دردناک وحشتناک

غریزه و ترس جنسی - همه چیز در سر خوما نگون بخت اشتباه گرفته شد ، هنگامی که صدای گوشت در بدن جوان در یک تمایل کاملاً کودکانه متشنج می شود …

اما اساس اخلاقی ، اجتماعی محور شخصیت مرد جوان (شخصیت ، ماسک اجتماعی) از پاسخ احساسی بیشتر است و خوما شروع به خواندن دیوانه وار دعاها می کند.

قدرت دعا کار کرد ، هما خود را از دست سوار خود رها کرد. با این حال ، به نظر می رسد که او در حال تعالی بخشیدن به انرژی جنسی خود است ،

به نوبه خود به پشت پرید. پیرزن با یک قدم کوچک و کسری آنقدر سریع دوید که سوار به سختی نفسش را می گیرد.

تجاوز جنسی شدید خوما در او با تمایل به مثله کردن زنی که او رد کرده بود پاسخ داد. حتی می گویم با این کار ، با ضرب و شتم او را نه تنها هیجان خود را برطرف کرد ، بلکه در چنین حالت تهاجمی سعی کرد خواسته ای را که در طول پرواز در او بوجود آمده بود جایگزین کند ، و احتمالاً باعث ناراحتی و احساس شرمندگی او شود ، که او ، جوان و خوش تیپ ، اما با این وجود چیزی را برای این زن میانسال احساس می کرد. به عبارت دیگر ، او عصبانیت و تجاوز خودکار خود را از اقدامات ظالمانه نسبت به این زن برطرف کرد.

فریادهای وحشی او را بیرون داد ؛ در ابتدا آنها عصبانی و تهدید آمیز بودند ، سپس ضعیف تر ، دلپذیرتر ، تمیزتر شدند ، و سپس بی سر و صدا ، به سختی مانند زنگ های نقره ای نازک به صدا در آمدند و در روح او دفن شدند. و بی اختیار فکری در سرم جاری شد: آیا واقعا پیرزن است؟ "اوه ، من دیگر طاقت ندارم!" - او خسته گفت و روی زمین افتاد. او روی پاهایش ایستاد و به چشمانش نگاه کرد: … قبل از او یک زیبایی ، با یک تار مجلل پیچیده ، با مژه های بلند ، مانند تیرها قرار داشت.

و دوباره ، یک وضعیت روانی نامفهوم بر هما تصرف کرد. از آنجا ناجوانمردانه وارد شهر شد و زن بدشانس را به مرگ واگذار کرد.

دگردیسی مرتبط با تبدیل یک پیرزن به یک زن زیبا نوعی تثبیت یا حتی پیروزی بر قوانین بازی جنسی هما است.

تا زمانی که او سلطه داشته باشد ، من در او زنی نمی بینم."

"وقتی من تحت سلطه قرار می گیرم و او را سرکوب وحشیانه می کنم ، او برای من زیبایی است."

این تا حدودی با قوانین بازی جنسیتی بین زن و مرد مطابقت دارد. برای یک مرد ، زن وقتی شکارچی است جذابتر است و برعکس ، هرچه زن فعال تر باشد ، احتمال بروز انزجار بیشتر است.

شخصیت هما بسیار جذاب نیست: یک زن را تا سرحد مرگ کتک زد ، به طرز متوسطی فرار کرد ، معلوم شد که خودخواه و خرده پا است. پس از ابراز وصیت نامه مرحوم به وی ، کل شخصیت او در یک عبارت بزرگ منعکس شد:

"من به نحوی سه شب تمرین خواهم کرد ، اما ماهی تابه هر دو جیب من را با دوکات خالص پر می کند."

گوگول با دست با استعداد خود تصاویر کاملاً خیره کننده عرفانی را که در ذهن خوما بوجود می آید ترسیم می کند. اما چشم اندازهای بیمار ، نگران کننده و شبح انگیز چیزی بیشتر از پژواک وجدان نیست ، که یادآور توده ای سوزان در روح اوست.

بنابراین ، نه چشم اندازهای وحشتناک ، نه ارواح شیطانی معروف که هما را خراب کردند ، بلکه جهل ، بی مسئولیتی ، خشم ، استبداد ، جنسیت و حرص و طمع او بود. این یک تجدید نظر کیفی جدید در کار افسانه ای گوگول است. سالها طول کشید تا تصویر واقعی را درک کنم ، من از این کلمه نمی ترسم ، ترتیبی که در چارچوب درک کلیشه ای داستان قرار نمی گیرد ، که به شما امکان می دهد بی طرفانه به تصاویر نگاه کنید و آنها را در تصویر ما پیدا کنید. واقعیت

توصیه شده: