به سADالات مربوط به روانشناس مراجعه کنید

تصویری: به سADالات مربوط به روانشناس مراجعه کنید

تصویری: به سADالات مربوط به روانشناس مراجعه کنید
تصویری: چه زمانی باید به روانشناس کودک مراجعه کنیم؟ 2024, آوریل
به سADالات مربوط به روانشناس مراجعه کنید
به سADالات مربوط به روانشناس مراجعه کنید
Anonim

زندگی ما پر از پوچی است. گاهی اوقات در جلسات روان درمانی آشکار می شود ، هنگامی که روانشناس و مراجعه کننده ناگهان متوجه پوچی یا سرگرمی آنچه خود مراجعه کننده می خواهد می شوند. گاهی اوقات برای یکی یا دیگری خنده دار می شود. غالباً - غم انگیز است ، زیرا در این مسائل - بازتابی از گرفتاری خود ما در پیچیدگی های زندگی … در زیر درخواست هایی از روانشناسان وجود دارد که در جلسات مختلف به شکلی یا به شکلی دیگر بیان شده است. براساس رویدادهای واقعی

به من بگو چه می خواهم.

برای من توضیح دهید که چگونه آرامش را بیاموزم ، اما به خاطر داشته باشید که من برای هیچ کاری وقت ندارم.

من باید با یک پسر جدا شوم ، اما به طوری که او همچنان به من عشق بورزد.

چگونه می توانم شخصی را که نمی خواهم او را کنار بگذارم کنار بگذارم؟

چگونه می توان در این دنیای حرومزاده ها و کثافت ها اعتماد به نفس پیدا کرد؟

چگونه می توانم به همسرم توضیح دهم که اگر او مرا ترک کند ، برای او بهتر خواهد بود؟

چگونه می توانم احساس خود را متوقف کنم و در نهایت زندگی عادی را شروع کنم؟

من می خواهم تمایلی به خواستن نداشته باشم.

من از همسرم می ترسم. من می خواهم او نیز از من بترسد.

نحوه کار خود را به من نشان دهید ، نه فقط برای من - من باید تصمیم بگیرم که شما را به درمانگر ببرم یا نه.

وقتی شوهرم من را تهدید به مرگ می کند ، مرا آزار می دهد. چگونه عصبانی نشویم؟

به من بگویید ، آیا واقعاً موقعیت اجتماعی شما می تواند به من کمک کند؟

من زنی قوی و با اعتماد به نفس هستم ، هرگز از هیچ یک از مشکلاتم شکایت نمی کنم. چرا همه من را بدون مشکل می دانند و هیچ کس نمی خواهد کمک کند؟!

من یک چاق ، بی ارزش و عجیب و غریب هستم. چرا دختران نمی توانند شایستگی های من را ببینند؟!

به شما بیاموزید که چگونه زنان را درست پرتاب کنید ، در غیر این صورت آنها به نوعی توضیح می خواهند.

من کتابهای روانشناسی زیادی خوانده ام. این یک نوع مزخرف است. ثابت کنید که اینطور نیست.

من برای ادامه کار در خانه و خانه تلاش می کنم. از کجا باید تلاش بیشتری کنم تا سرانجام بتوانم همگام باشم؟

من همیشه عجله دارم ، همه چیز را بیش از حد پیش می برم … اگرچه ، به نظر من ، شما در اینجا کمکی نخواهید کرد.

فرزندم خوب غذا نمی خورد ، لکنت زبان دارد ، از بچه های دیگر می ترسد و شب ادراری دارد. چگونه او را مجبور کنیم خوب غذا بخورد؟

من آن پسر را خیلی دوست دارم ، اما او دوست ندارد … چگونه می توانم از او انتقام بگیرم؟

او به من ضربه می زند ، مرا مسخره می کند و مدام تهدید به طلاق می کند. آیا می توانید برای او توضیح دهید که طلاق زیاد است؟

من یک مشکل بسیار بسیار سخت دارم. بی نظیر به سادگی. من قبلاً نزد بسیاری از روانشناسان بوده ام … هیچ کس کمک نکرد … شما چطور بهتر هستید؟

اگر نمی دانم چه می خواهم ، چگونه می توانم شوهرم را برآورده کنم.

چرا هیچ کس آنچه را که من می خواهم انجام نمی دهد؟

چگونه او را مجبور به انجام کاری کنم تا من بخواهم کاری انجام دهم.

به من بگویید به کودکی که نمی خواهد صبح به مهد کودک برود که هیچکس از او نپرسد چه بگویم؟

حمام کردن! در گودال! ولرم! او !!! اصلا گریه نمیکنه !!!! او می خواهد در این مورد سکوت کند! فقط با خودم

اگر تا به حال مشکلی نداشته اید چگونه می توانید به من کمک کنید تا مشکلم را حل کنم؟

من می خواهم روانشناس شوم. چگونه می توانم بفهمم که به آن نیاز دارم؟

anekdot
anekdot

پسرم یک مرد بالغ ، باهوش و باهوش است و بنابراین می فهمد که بهتر است مادرم را عصبانی نکنم.

من تصمیم گرفتم از او جدا شوم ، اما او نمی تواند در مورد آن حدس بزند.

دوست من یک احمق ساده لوح و مردی با ذهنیت برده داری است و به خاطر او است که او شروع به فرار از من کرد.

این پسر فقط نمی تواند بفهمد که از آنجا که من او را نادیده می گیرم و از بالا به او نگاه می کنم ، به این معنی است که من او را دوست دارم. نمی دانم دیگر چه باید بکنم تا او این موضوع را بفهمد.

این مربوط به اوست ، نه من. یعنی برعکس ، این مربوط به من نیست ، بلکه مربوط به اوست. اوف تو …

دیگر طاقت ندارم. با من کاری کن ، اما چیزی از من نپرس!

من به شما نگاه می کنم و به این فکر می کنم که وقتی به من نگاه می کنید ، موقعیت بدن من را در یک سیستم مختصات فضایی تجزیه و تحلیل می کنید و به این فکر می کنم که در مورد من چه فکر می کنید وقتی … شما؟

من عاشق پسرم هستم. فقط حیف این است که او دختر نیست.

او نمی تواند حقیقت را تحمل کند. من به او می گویم که او گنگ است و او قسم می خورد. خوب من می گویم - او فقط به یک دروغ شیرین احتیاج دارد!

بگو من احمق نیستم! حالا شما این را گفتید و من احساس می کنم یک احمق کامل هستم …

من می خواهم با دختران ملاقات کنم … در کل جهان یک دختر مجرد مناسب من وجود ندارد … من می خواهم با دختران نامحسوس ملاقات کنم …

من درک می کنم که شما روانشناسان جادوگر نیستید و من در نهایت مجبورم همه کارها را خودم انجام دهم. فقط دستورالعمل های گام به گام در مورد نحوه زندگی را به من بدهید و سپس من خودم.

من نمی فهمم چرا وقتی به شما توهین می کنم عصبانی می شوید؟ شما روانشناس هستید!

توصیه شده: