"Rag" و "henpecked": چگونه مردی را به "مرد" برگردانیم

فهرست مطالب:

تصویری: "Rag" و "henpecked": چگونه مردی را به "مرد" برگردانیم

تصویری:
تصویری: Rag'n'Bone Man - Human (Official Video) 2024, آوریل
"Rag" و "henpecked": چگونه مردی را به "مرد" برگردانیم
"Rag" و "henpecked": چگونه مردی را به "مرد" برگردانیم
Anonim

البته ، مردانی هستند که از خانواده والدین خود الگویی به عنوان پدری که دائماً روی کاناپه دراز کشیده است ، برداشته اند ، یا مدل رفتاری مردانه آنها به دلیل تربیت بیش از حد اقتدارگرا از مادر و مادربزرگ نتوانسته است شکل بگیرد ، یا شاید به دلیل محافظت بیش از حد آنها از او … اما حتی چنین مردانی در ابتدای رابطه با یک زن سرشار از میل به "جابجایی کوه" به خاطر او هستند. و اکنون این زن است که اغلب بدون اینکه خود متوجه باشد ، با شدت "مرد خود را بر روی مبل می راند".

بنابراین چگونه می توانید با شوهر خود روابط ایجاد کنید تا ابتکار وی را سرکوب نکنید ، بلکه برعکس ، از او حمایت کنید و او را تشویق کنید تا استراتژی رفتاری مردانه را نشان دهد.

اول ، اجازه دهید تفاوت بین این دو نوع مرد را بررسی کنیم: "پارچه ای" و "هانپک". درک این تفاوت بسیار مهم است ، زیرا این دو نوع در ماهیت خود تفاوت قابل توجهی دارند. بر این اساس ، روش هایی که زنان برای این گونه مردان شدن به کار می برند نیز متفاوت است.

"Rag" و "henpecked": تفاوت اساسی چیست

مرد تندرو کسی است که به تنهایی در هیچ کاری ابتکار عمل نشان نمی دهد. منبع ابتکار در تمام کارهایی که انجام می دهد زن است. او به او دستورالعمل می دهد ، توضیح می دهد که چگونه ، چگونه و چه موقع باید عمل کند ، اعدام را کنترل می کند ، با اصرار اجرای دستورات او را درخواست می کند ، اگر مرد اشتباهی انجام دهد از او انتقاد می کند. به طور طبیعی ، او مسئولیت اجرای دستورات خود را به مرد محول می کند.

یک مرد "پارچه ای" کسی است که از بسیاری جهات خود ابتکار عمل را انجام می دهد ، اما خود او تقریباً هرگز برنامه های خود را در عمل متوجه نمی شود. در عوض ، او آگاهانه یا ناخودآگاه اجرای ایده ها ، اعمال ، نگرانی ها و حل مشکلات خود را به زن منتقل می کند. زن مسئولیت کارهایی را که انجام داده است بر عهده می گیرد. نقش چنین زنی در رابطه بیشتر شبیه نقش سرپرست ، پرستار بچه ، مادر برای مرد و نقش مرد بیشتر شبیه نقش کودک یا بزرگسال معلول است.

چگونه زنان مردان را "هانپک" می کنند

تبدیل یک مرد به یک جوجه معمولی معمولاً مورد توجه قرار نمی گیرد. علاوه بر این ، به طور تصادفی اتفاق نمی افتد. همیشه "شرایط شروع" برای این کار وجود دارد. از یک سو - یک همسر با اراده قوی ، با شخصیت قوی ، خواستار و قاطع ، خودخواه و بلند پرواز ، تا حدودی بدبین و رقابت را تحمل نمی کند. اغلب چنین زنانی معتقدند که مردان قادر به هیچ کاری نیستند ، او بهتر می داند که چگونه و چگونه باید انجام دهد. یا زنی که به هر طریقی می خواهد نقش اصلی را در یک رابطه داشته باشد و آماده است تا با همسرش برای حق تقدم مبارزه کند. از سوی دیگر ، شوهری وجود دارد که تسلیم تأثیر دیگران می شود ، عادت دارد در همه چیز تسلیم شود ، قادر به تحمل فشار همسرش نیست ، او ترجیح می دهد هر طور که او می خواهد عمل کند ، اما مجادله نکند و اصرار بر خود دارد در یک کلام ، می توان در مورد چنین جفتی گفت "آنها یکدیگر را پیدا کردند". علاوه بر این ، هر یک از آنها در چنین رابطه ای می توانند کاملاً راحت باشند ، حتی دائماً رسوا کننده و متناقض.

دگرگونی شوهر با چیزهای کوچک شروع می شود. زن حق دارد بدون در نظر گرفتن نظر شوهرش تصمیمات بی ضرری را به تنهایی بگیرد: آیا خانواده برای شام چه می خورند ، آیا ممکن است شوهر در تلویزیون فوتبال تماشا کند ، چگونه آخر هفته را بگذراند؟ ، نحوه صرف بودجه خانواده … شامل. و رابطه جنسی

در چنین رابطه ای ، در اصل ، اگر آنها مناسب هر دو همسر باشند ، اشکالی ندارد. همه ، همانطور که بیش از یک بار نوشته ام ، شخصی را برای خود انتخاب می کنند. بالقوه "henpecked" و "مستبد" دیر یا زود یکدیگر را پیدا کرده و خانواده های کاملاً قوی ایجاد می کنند.

با این حال ، اگر شوهر هنوز از نقش "henpecked" مریض است ، چنین همسری را برای زنی می گذارد که به او این فرصت را می دهد که احساس کند یک مرد واقعی است.

شایان ذکر است که با فرار از تأثیر همسر مستبد خود ، با یافتن زنی که به او فرمان ندهد ، ممکن است از این که نقش سرپرست خانواده در اختیار او نباشد ، خودداری کند ، بار مسئولیت خانواده یک بار غیرقابل تحمل است این در تمرین من بیش از یک بار اتفاق افتاد. چنین مردی با درک اینکه برای او راحت تر است زیر پاشنه یک زن باشد ، یا به همسر سابق خود باز می گردد ، یا خود را "فرمانده" جدیدی می یابد.

و بنابراین ، با کدام اقدامات خاص ، یک زن شوهرش را شوخ طبعی می کند:

- تلاش می کند تا شوهر نظر خود را در مورد هر موضوعی رها کند و نظر او را به عنوان تنها نظر صحیح تشخیص دهد ، دیدگاه وی به شدت مورد انتقاد قرار می گیرد و نادرست شناخته می شود ، شوهر همیشه در همه چیز اشتباه می کند

- برای شوهر تعیین می کند که چه کاری ، چه زمانی و چگونه باید انجام دهد. اگر او خودش شروع به انجام کاری کند ، نتیجه اقدامات او توسط همسرش مورد انتقاد قرار می گیرد ، او بر اشتباهات و نظارت های او تمرکز می کند

- جلوه های ابتکاری شوهرش در برابر مقاومت او ، او را از تصمیم گیری بدون موافقت با او منع می کند ، بدون "پیش قدم" اقدام می کند ، او حق ابتکار را به تنهایی برای خود محفوظ می دارد

- زن تصمیمات ، اقدامات خود را با شوهر خود هماهنگ نمی کند ، با او مشورت نمی کند ، او را با یک واقعیت روبرو می کند

- فقط زن بودجه خانواده را مدیریت می کند ، پول جیبی به شوهرش می دهد و آنها را کنترل می کند

- در صورت برخورد منافع زن و شوهر ، زن تلاش می کند اطمینان حاصل کند که نتیجه همیشه به نفع او است ، منافع شوهر برای او مهم نیست

- او بیشتر مشکلات خانوادگی ، کارهای خانه را بر دوش شوهرش می گذارد ، اما فقط از نظر اجرای مستقیم. زن چه تصمیمی می گیرد ، چگونه و چه زمانی باید انجام دهد

- در ملاء عام ، حتی در حلقه افراد نزدیک ، زن از طرف خانواده به طور کلی صحبت می کند ، و به طور خاص از طرف شوهر ، نظر خود را با نظر کل خانواده برابر می داند.

- در ملاء عام اظهارات ناخوشایندی در مورد شوهر خود می کند ، او را در حضور غریبه ها تحقیر می کند ، مسخره می کند ، نقش خود را به عنوان یک عضو خانواده تحقیر می کند ، به هر طریق ممکن بر برتری وی در روابط قبل از دیگران تأکید می کند.

چگونه می توان به ویژگی ها و استراتژی های رفتاری مرد جوجه برگردید

مرحله 1. خودآگاهی به عنوان یک زن و یک زن

اگر نمی خواهید در خانه به یک "مستبد" تبدیل شوید و شوهر خود را یک "پارچه" کنید ، اگر از ابتکار عمل نکردن شوهر خود خسته شده اید ، وقت آن است که به خودتان انتقادی نگاه کنید و به سوالات زیر فکر کنید. نکته اصلی در این فرایند صادق بودن با خود است.

و بنابراین ، صادقانه به خود پاسخ دهید:

اصلا چرا ازدواج کردی؟ هدفتون چی بود؟ چرا این مرد خاص را به عنوان شوهر خود انتخاب کردید؟

احساس برتری نسبت به شوهر شما شخصاً برای شما چه معنایی دارد؟ چه چیزی به شما می دهد؟ اگر این احساس برطرف شود چه چیزی را از دست خواهید داد؟ اگر احساس برتری نسبت به شوهر خود را کنار بگذارید چه احساسی خواهید داشت؟

آیا آماده اید که شوهر خود را به عنوان فردی که دارای نظر ، نیازها و خواسته های شما است ، به رسمیت بشناسید؟ چه چیزی مانع از بازگرداندن این حقوق به او می شود؟ اگر این حقوق را به شوهر خود بازگردانید ، رابطه شما چه خواهد شد؟

چه چیزی باعث می شود فکر کنید که شما کسی هستید که همه مسائل و مسائل را بهتر از شوهر خود می فهمید؟ چه چیزی می تواند تأیید کند که شوهر شما می تواند تصمیمات درست را بگیرد و کارهای درست را به تنهایی انجام دهد؟

شخصاً چه چیزی برای خودتان به دست می آورید و به دیگران نشان می دهید که شوهر شما فردی بی ارزش است ، اما شما سرپرست خانواده هستید و همه چیز را بر روی خود می کشید؟ اگر در چنین نقشی نبودید ، پس در چه نقش دیگری می توانید خود را به عنوان یک زن ، همسر و مادر موفق ، باهوش ، قوی معرفی کنید؟

آیا مدل رفتاری شما با شوهرتان از مدل خانواده والدین یا اقوام شما کپی شده است؟ به نظر شما چرا این مدل خانواده برای شما مناسب است؟ واقعاً دوست دارید چه نوع رابطه ای با شوهرتان داشته باشید؟

اگر پس از پاسخ به سوالات بالا ، مایل به اعتراف هستید:

- شوهر حق دارد دیدگاه خود را در مورد برخی مسائل داشته باشد ، اما شخصاً شما نمی توانید در همه چیز صلاحیت داشته باشید و بنابراین نمی توانید در همه چیز درست باشید

- حق تقدم نیازهای او بر نیازهای شما ، نیازهای عمومی خانواده بر شخصی آنها

- می تواند به طور مستقل ، بدون تعصب به خانواده ، تصمیم گیری کرده و آنها را اجرا کند

- به طور عمومی شوهر را برای تصمیمات و دستاوردهای خود ستایش کنید ،

سپس شما آماده هستید که شوهر خود را به عنوان یک فرد بالغ و قادر به انجام وظیفه سرپرست خانواده بشناسید. و اکنون کار بسیار دشوارتر ، اما بسیار ضروری را در مورد خود و رابطه خود با شوهر خود خواهید یافت: خودکنترلی ، انگیزه و حمایت از شوهر ، کنار گذاشتن روشهای معمول تعامل با شوهر ، توسعه و تحکیم روشهای جدید تعامل با سطح عادت

مرحله 2. پیکربندی مجدد تعامل با شوهرتان

سخت ترین کار برای درک خود در نقش یک زن و یک زن که بر شوهر خود تسلط ندارد درک این است که اگر نه مانند قبل ، چگونه با شوهر خود رفتار کنیم. و واقعاً سخت است ، زیرا الگوریتم های تعامل کار شده به طور محکم در ذهن ثابت شده و به طور خودکار بازتولید می شوند. و با این حال ، الگوریتم ها باید بازنویسی و اصلاح شوند تا خودکار شوند. و بنابراین ، اگر نه مانند گذشته ، پس چگونه با شوهر خود ارتباط برقرار کنید تا از او به عنوان یک شوخ طبع استفاده نکنید:

1. هنگامی که نیاز به انجام کاری در مورد کارهای خانه از دسته "کار مردان" باشد ، کافی است زن مشکل را به شوهر خود اطلاع دهد. دقیقاً برای اطلاع ، نه برای نشان دادن ، نه برای "زدن بینی". و از او بخواهید مشکل را برطرف کند.

2. به او این فرصت را بدهید که بطور مستقل تعیین کند چه زمانی آن را از بین می برد ، به چه روشی. اگر شوهر شروع به حل مشکل نکرد ، او را از ناراحتی هایی که شما و خانواده به طور کلی به دلیل این مشکل تجربه می کنید ، مطلع کنید. مهم است که برای عدم تحمل سرزنش نکنید ، مهلت تعیین نکنید ، و تقاضا نکنید.

3. اگر شوهر در توانایی خود برای مقابله با مشکلی که بوجود آمده احساس ناامنی می کند ، راه حل آن را به تعویق می اندازد ، بدون تردید گزینه های جایگزین را به او پیشنهاد می کند. به عنوان مثال ، ممکن است اینگونه به نظر برسد: "اگر شما اینطور تلاش کنید …؟" ، "شما چه فکر می کنید ، اما اگر اینطور این کار را بکنید …؟"؟ "؟ در عین حال ، هرگز مردان دیگر و خودتان را برای او الگو قرار ندهید.

4. همیشه از شوهر خود در این یا آن موضوع ، در این یا آن مورد حمایت کنید. به او بگویید که مطمئناً با مشکل کنار می آید ، شما به او اعتقاد دارید ، که او بهترین شما است.

5. اگر در روند حل مشکل ، شوهر موفق نمی شود ، ایده هایی را در مورد چگونگی انجام بهتر این کار به او ارائه دهید. این اطمینان را به او القا کنید که قطعاً راهی برای خروج از موقعیت پیدا خواهد کرد. او را به خاطر اشتباهات و اشتباهات سرزنش یا تحقیر نکنید. به او بگویید که اگر کمی دقت کند ، بهتر فکر کند ، مطمئناً موفق خواهد شد.

6. همیشه او را به خاطر تصمیمات گرفته شده و رفع مشکلات ستایش کنید. با تشویق و تحسین سخاوتمند باشید. دستاوردهای او ، حتی کوچکترین آنها را به صورت عمومی جشن بگیرید. به ویژه در برابر افرادی که برای او قابل توجه هستند.

7. اجازه ندهید دیگران مرد شما را تحقیر و توهین کنند ، به ویژه در حضور شما.

8. ابتکار او را تشویق کنید ، اعتماد به نفس را در او القا کنید ، در مورد راه حل برخی مسائل با هم بحث کنید. حتی اگر او ، با ابتکار عمل ، اشتباهی انجام داد ، او را سرزنش نکنید و او را تحقیر نکنید. زمان و فرصت بدهید تا همه چیز برطرف شود. سپس او را تحسین کنید و به او احترام بگذارید.

9. اگر خواسته ها و نیازهای شما با هم برخورد می کنند ، برای مثال ، چه چیزی را در تلویزیون تماشا کنید ، آخر هفته کجا بروید ، سعی کنید در 50 درصد مواقع سازش یا تسلیم شوهر خود را پیدا کنید.

10. هنگام بحث در مورد برخی مسائل خانوادگی ، همیشه به حرف شوهر خود گوش دهید. اگر با نظر او موافق نیستید ، پس نظر خود را استدلال کنید. اگر راست می گوید ، به او اعتراف کنید. او را به خاطر تفکر عاقلانه ستایش کنید ، به آن احترام بگذارید.

در اینجا قوانین اساسی برای بازسازی تعامل بین زن و شوهر در خانواده هایی وجود دارد که زن با اقتدار و اقتدار خود ، شوهر را از "شوخی" خارج کرده است.سعی کنید به طور مداوم از این قوانین پیروی کنید ، و شوهر شما دوباره فردی قوی و با اراده قوی می شود ، قادر به حرکت کوه برای شما و خانواده شما ، عبور از اقیانوس ها و حتی "کشتن مار سبز" است.

چگونه زنان از مردان "پارچه" می سازند

برعکس مردان "جوجه تیغی" که همه کارها را خودشان انجام می دهند ، اما "بیرون از چوب" همسرانشان ، مردان "پارچه ای" هیچ کاری نمی کنند. به جای آنها ، زن همه کارها را انجام می دهد. حداقل ، بیشتر مواردی که خود او شروع کرده است. چگونه اتفاق می افتد که یک مرد در یک خانواده همه وظایف را بر دوش همسر خود می گذارد؟

معمولاً ، همانطور که در مورد یک مرد جوجه تیغی ، همه چیز به طور نامحسوس اتفاق می افتد. و برای این قالب روابط خانوادگی ، برخی "شرایط شروع" نیز وجود دارد. همسر یک زن قوی ، فعال ، مهربان ، دلسوز و مراقب است که عزیزان را با مراقبت احاطه می کند ، همیشه آماده کمک است ، مستعد ایثار است و منافع عزیزان را بر منافع خود قرار می دهد. شوهر یک فرد فعال است ، اما تنبل است ، شاید نه چندان به خود اطمینان داشته باشد ، نه تمایل به ریسک داشته باشد ، با اعتماد به نفس کمی پایین ، خلاق و خلاق ، گاهی رویایی و خرافاتی. او بیشتر "مولد ایده ها" است تا تجسم آنها.

هنگام بیان ایده های خود به همسرش در مورد این یا آن ، او اغلب عدم اطمینان از اینکه آیا می تواند بر برنامه خود تسلط داشته باشد را ابراز می کند. او اغلب از شکست های خود ابراز تاسف می کند و از همسرش درخواست حمایت و همدردی می کند. او در مورد مشکلاتش از او شکایت می کند و گزینه هایی برای خروج از آنها ارائه می دهد ، اما بلافاصله شک می کند که می تواند با آنها کنار بیاید. زن ، به عنوان یک زن ، همیشه آماده است تا در همه کارها به شوهرش کمک کند ، به جای حمایت و تشویق همسرش ، خودش شروع به حل مشکلاتش می کند. او به دنبال کار جدیدی برای او است ، او با رابطه ای که با او رنجانده است پی می برد ، او برای ارتقاء موقعیت شغلی شوهرش تقاضا می کند ، درگیری های وی با دیگران را "حل" می کند … او خودش همه کارها را برای او انجام می دهد. کاملاً طبیعی است که شوهر فقط یک چیز بدست می آورد - بی سر و صدا روی کاناپه دراز بکشد ، بدون نگرانی و دردسر ، بدون استرس غیر ضروری ، مشکلات خود را با دست حل کند.

و در چنین رابطه ای ، هر دو همسر نیز می توانند احساس راحتی کنند. احتمالاً تا زمانی که همسر از کشیدن همه چیز بر روی خود خسته نشود. لحظه ای که یک زن متوجه می شود شوهرش دیگر همان مرد قبلی نیست - فعال ، پر از ایده ، امیدوار کننده - مانند قبل و چگونه او را دوست داشت ، معمولاً نقطه عطفی برای خانواده می شود. همسر یا این بار را "کنار می گذارد" ، از شوهرش جدا می شود ، یا شروع به رفتار مانند زنان مستبد می کند که شوهران خود را به "جوجه عقاب" تبدیل کرده اند. یک زن نادر همه چیز را همانطور که هست رها می کند و سالها با چنین مردی زندگی می کند.

با نگاهی به گذشته خود ، در روابطی که در آغاز ازدواج بود ، یک زن می تواند به این نتیجه برسد که در آن زمان او نه از احساس عشق به همسرش ، بلکه از احساس ترحم ، شفقت و همدلی انگیزه داشت. با توجه به عملکرد من در کار با زوج های متاهل ، زنانی که دقیقاً به این نتیجه رسیده اند ، این روحیه را ندارند که خانواده خود را حفظ کرده و شکل تعامل خود را با همسر خود بازسازی کنند. با این حال ، اگر او همسرش را دوست دارد ، این احساس است که به او کمک می کند تا مسیر تجدید روابط با او را طی کند.

چگونه با شوهر خود ارتباط برقرار کنید تا از او "پارچه" درست نکنید

اولین قدم برای تغییر شکل تعامل با شوهر ، تجزیه و تحلیل انتقادی رفتار و درک شوهر است. بدون این که متوجه شود با مراقبت بیش از حد و مراقبت بیش از حد از همسر ، همسر او را ضعیف و منفعل می کند و خود را با آن امور و نگرانی هایی که نباید تحمل کند ، تحمیل می کند ، هیچ چیز در رابطه تغییر نمی کند. او آنقدر به شوهرش کمک نمی کند که مانع از آن می شود که خود را به عنوان یک مرد ، نان آور و نان آور ، حمایت و حمایت خانواده و خودش نشان دهد.

او باید مرزهای دخالت خود را در امور شوهرش به وضوح مشخص کند. به طور واضح طیف وسیعی از مسائلی را که او در آنها شرکت نخواهد کرد ، به طور کامل به شوهرش می دهد.شما همچنین باید محدوده ای از مسائل را تعیین کنید که در آن تنها به توصیه ، توصیه ، بیان نظر ، حمایت و تأیید محدود می شود. این مرحله دوم است.

گام سوم این است که آمادگی خود را برای انتقال از مراقبت فعال در این موارد به کمک و پشتیبانی غیرفعال درک کنید. این امر مستلزم پذیرش این واقعیت است که شوهرش بدون مشارکت مستقیم او ممکن است با بسیاری از مشکلات کنار بیاید. به عنوان مثال ، اگر خود او بتواند شغل جدید یا شغل پاره وقت پیدا کند ، می تواند با همسر سابق خود در مورد نفقه "i" را مشخص کند ، او می تواند برقکار پیدا کند خودش برای تعمیر سیم کشی و غیره به عبارت دیگر ، یک زن باید یاد بگیرد مردی را در شوهر خود ببیند که بدون دخالت او می تواند مشکلات ساده و حتی ساده ای را حل کند.

گام چهارم مستلزم توسعه الگوریتم جدیدی برای برقراری ارتباط با شوهر است. زن باید خودش تعیین کند "اگر نه مثل قبل ، دقیقاً چگونه باید در چنین شرایطی رفتار کنم تا شوهرم را تشویق به انجام این کار کند." و با توسعه الگوریتم های جدید ، مدل های جدید رفتاری ، شروع به تجمیع آنها در عمل می کنیم. شاید ، او مجبور شود خودش را بکشد ، متوقف شود ، خود را از تمایل به تکرار مدل قبلی رفتار بیش از یک بار باز دارد. ایجاد انگیزه ، الهام بخشیدن و ایجاد اعتماد به نفس در همسرش ، وظیفه اصلی او خواهد بود ، به جای اینکه همه کارها را برای او انجام دهد. اگر او موفق شود ، شوهرش تنها "مولد ایده ها" نخواهد بود ، بلکه تجسم آنها نیز خواهد بود.

توصیه شده: