ترس از ارتباط از کجا می آید و چگونه می توان خجالتی بودن را متوقف کرد

فهرست مطالب:

تصویری: ترس از ارتباط از کجا می آید و چگونه می توان خجالتی بودن را متوقف کرد

تصویری: ترس از ارتباط از کجا می آید و چگونه می توان خجالتی بودن را متوقف کرد
تصویری: چطور بر خجالتی بودن غلبه کنیم! 💚 2024, آوریل
ترس از ارتباط از کجا می آید و چگونه می توان خجالتی بودن را متوقف کرد
ترس از ارتباط از کجا می آید و چگونه می توان خجالتی بودن را متوقف کرد
Anonim

"بله ، او با ما خجالتی است. عیبی نداره بزرگتر میشه فقط باید بر آن غلبه کرد. " والدین معتقدند که کمرویی فقط در کودکان ذاتی است و در نوجوانی باید آرامش و جسارت بیشتری داشته باشد. با این وجود ، تا 45 of از بزرگسالان اعتراف می کنند که برقراری ارتباط برای آنها دشوار است و حدود 7 problems مشکلات جدی در این زمینه ، تا افسردگی و از جمله افسردگی را تجربه می کنند.

افراد ترسو و گوشه گیر به سختی می گذرند: اولی در حرکت به سمت حرفه خود کندتر عمل می کند و اغلب مصاحبه های حضوری را با شکست مواجه می کند ، دومی در خطر اعتیاد به الکل و مواد مخدر هستند. فقدان ارتباط باعث ایجاد احساس نارضایتی از زندگی می شود و حوصله و دردهای روان تنی از ترس وارد شدن به مکالمه اغلب منجر به موقعیت های ناراحت کننده می شود.

معلمان مدرسه گاهی تصور می کنند که کودک خجالتی است ، هر چه بیشتر یاد بگیرد و در زندگی موفق تر باشد. افسوس که اینطور نیست

خجالتی بودن اغلب افراد را از نشان دادن دانش خود ، مانند شرکت در پروژه گروهی یا پاسخ شفاهی به یک سوال ، باز می دارد. به این ترتیب ارتباط بین معلم و دانش آموز مختل می شود و گاهی اوقات کودکان خجالتی ، با دانش یکسان ، حتی بدتر از همسالان خارج شده خود عمل می کنند.

در اولین ملاقات ، هوش یک فرد خجالتی توسط طرفین بسیار کمتر از توانایی های ذهنی "حریف" پرحرف و اجتماعی او ارزیابی می شود. اما خبرهای خوبی وجود دارد: در جلسه دوم یا سوم ، این نظر به راحتی می تواند تغییر کند.

کمرویی به خودی خود به اندازه عواقب آن بد نیست.

تنهایی یکی از عوامل خطر مرگ زودرس محسوب می شود.

فقدان ارتباط ، حمایت و احساسات دیگران ، شانس شما را برای عدم زندگی در سنین بالا تا 14 درصد افزایش می دهد

این تا حدودی به دلیل سیستم هورمونی است. افراد خجالتی سطح کورتیزول بسیار بالاتری نسبت به افراد خارج از خانه دارند و این به طور مستقیم بر کیفیت خواب و فشار خون تأثیر می گذارد. وضعیت عروق خونی رو به وخامت است ، غدد فوق کلیوی تحت استرس بیشتری قرار دارند و بیان ژن های مسئول واکنش های ضد التهابی تغییر می کند.

پس خجالت از کجا می آید؟ چه کسی مقصر است - جامعه یا زیست شناسی؟

هیچ شواهدی مبنی بر اینکه ما خجالتی به دنیا آمده ایم وجود ندارد ، اما با این وجود ، حدود 15 درصد از نوزادان از روز اول زندگی دارای "خلق و خوی افسرده" هستند. آنها واکنشهای حادتر و طولانی تری (تپش قلب ، گریه طولانی ، تلاش برای دور شدن) نسبت به محرک های خارجی دارند: سر و صدا ، اشیاء ناآشنا و افراد - در مقایسه با نوزادان "شجاع" (آنها همچنین در حدود 15-20 of از نوزادان متولد می شوند) تعداد کل)

با این حال ، این هنوز خجالتی نیست ، بلکه فقط ویژگی های شخصیتی یک فرد است. متعاقباً ، چنین کودکانی ممکن است برونگرا شوند و به شرکتهای بزرگ عشق بورزند ، اما عوامل اجتماعی نقش دارند.

والدین گاهی اوقات اهمیت خلق و خو را بزرگنمایی می کنند و کودک آرام خود را از بازی و ارتباط با همسالان محافظت می کنند ، در نتیجه خاک را برای شاخه های کمرویی که هنوز در حال ظهور هستند بارور می کند

و نوع مزاج به چه چیزی بستگی دارد؟ البته ، اول از همه ، دانشمندان تصمیم گرفتند که عامل وراثت را بررسی کنند. ژنتیک رفتاری یک علم نسبتاً جوان است ، بنابراین تحقیقات طولانی مدت هنوز وجود ندارد ، با این حال ، ارتباطی بین اشکال ژن DRD4 و ماهیت حامل آنها پیدا شده است. این ژن پروتئین گیرنده دوپامین را که در مغز کار می کند و تا حدی مسئول حساسیت به "هورمون لذت" است ، کد می کند.

DRD4 کاملاً متغیر است - به عنوان مثال ، یکی از مناطق آن می تواند با موفقیت در ژنوم انسان از 2 تا 11 بار تکرار شود. معلوم شد کسانی که نمره 7 دارند تمایل بیشتری به دنبال ماجراجویی و احساسات جدید دارند. دانشمندان حتی با خوشحالی این فرم را "ژنوم ماجراجویی" نامیدند.اما به نظر می رسد که زنجیره های کوتاه با 2-3 بار تکرار سایت مقصر اضطراب و واکنش بیش از حد خشن کودکان باشند.

رایج ترین نوع چهار تکراری است که دانشمندان آن را به عنوان هنجار در نظر گرفته اند. البته ، هنگامی که مطالعات منتشر شد ، به نظر می رسید که همه چیز قطعی شده است: لازم است که تجزیه و تحلیل انجام شود ، تا کودکان "موهای کوتاه" فعال تر فعال شوند و کودکان "موهای بلند" را دقیق تر پرورش دهند. اما با گذشت زمان مشخص شد که رابطه بین ژن ها و شخصیت بسیار پیچیده تر است.

اگر کمرویی به این بستگی دارد که به موقع به دنیا آمده اید؟ اگر در ماه های آخر بارداری باشد که جنین روش های ارتباطی را "جذب" می کند ، چطور؟

گروهی از عصب شناسان و روان پزشکان کانادایی در حال بررسی رفتار افرادی هستند که هنگام تولد کمتر از 1 کیلوگرم وزن داشتند. معلوم شد که آنها بیشتر در دوران کودکی و نوجوانی خجالتی بودند ، اما تا 30 سالگی این "رول" اصلاح می شود - هیچ تفاوتی با گروه کنترل (با کسانی که با وزن حداقل 2.5 کیلوگرم به دنیا آمده بودند) مشاهده نشد.. علاوه بر این ، کودکانی که زودتر از موعد متولد می شوند ، آمادگی بهتری برای شرایط درگیری دارند.

روانشناسان معتقدند که کمرویی و بی حوصلگی بسیار دیرتر و نزدیک به یک سال و نیم ظاهر می شود. پروفسور برناردو کاردوچی بیش از 30 سال است که روی کمرویی و انواع آن مطالعه می کند.

او در آثار خود سه ویژگی شخصیتی را ایجاد می کند که باعث احساس خجالت می شوند: عزت نفس پایین ، نگرانی بیش از حد به نظرات دیگران و تأمل بیش از حد

همه آنها ارتباط تنگاتنگی با خودآگاهی فرد دارد و طبق تحقیقات روانشناسان رفتاری ، تقریباً 1 ، 5 سال پس از تولد خود را نشان می دهد. در این زمان است که کودکان ابتدا خود را در آینه متوجه می شوند و بازتاب را با شخصیت خود تشخیص می دهند. بدیهی است ، پس از یک سال ، کمرویی نیز به وجود می آید.

اغلب ، کمرویی در کودکان توسط والدین خود ایجاد می شود. و مهم نیست که "بچه ها" 5 یا 35 ساله هستند ، کلمات و عملکردهای مادر و پدر می توانند همان تأثیر را داشته باشند. کنترل بیش از حد والدین ، محافظت از فرزند شما در برابر شرایط درگیری یا تصمیم گیری های روزمره ، امکان توسعه مهارت های ارتباطی و مسئولیت پذیری را باطل می کند. البته ، یک فرد بالغ سریعتر (و بهتر) با مشکلات پیش آمده کنار می آید ، اما لازم است که کودک سعی کند خودش این کار را انجام دهد. و هیچ وقت برای ارائه کمک دیر نیست.

یکی دیگر از عواملی که بر عزت نفس تأثیر می گذارد (و در نتیجه ، "سطح کمرویی") میزان عشق و گرمای والدین است. کودکانی که بیشتر مورد تمجید و انتقاد قرار می گیرند ، هنگام برقراری ارتباط با افراد دیگر ، اضطراب کمتری را تجربه می کنند و ارتباط باعث ایجاد استرس در آنها نمی شود.

در سن بلوغ ، تعداد دختران خجالتی دو برابر پسرها وجود دارد (اگرچه در دوران کودکی تقریباً تعداد پسرهای خجالتی به اندازه دختران وجود دارد)

افسوس ، این بدان معنا نیست که هورمون های "مردانه" شما را بیشتر معاشرت می کند. مشکل در کلیشه های غیرقابل ریشه کن است که رفتار "صحیح" را دیکته می کنند. یک خانم جوان باید متواضع و مطیع باشد ، و "محافظ آینده" کاملاً برعکس است ، اینها ویژگی های تشویق شده اجتماعی هستند. کمرویی نشانه ضعف است ، یک مرد باید یک فاتح شجاع باشد! پسران خجالتی مورد تمسخر قرار می گیرند ، رفتارهای آنها اغلب آشکار می شود و برای احساسات "دخترانه" ، مانند ترس یا ناراحتی ، حتی ممکن است مجازات شوند.

همه اینها منجر به این واقعیت می شود که "ماچو" جوان شروع به پنهان کردن احساسات خود می کند ، گوشه گیر و کمتر همدل می شود. علاوه بر این ، با چنین تظاهر در خون ، محتوای کورتیزول افزایش می یابد - بنابراین ، مردان جوان هر روز در وضعیت استرس زا تری از همسالان "صادق" خود قرار دارند.

احساس خجالت مجموعه ای از احساسات ، افکار و رفتار است.

بخش عاطفی (احساسات ، و همچنین حالت عمومی و وضعیت جسمانی فرد) شامل واکنش های روانی و فیزیکی است که بدن هنگام مواجهه با شرایط ناراحت کننده به اضطراب پاسخ می دهد: تپش قلب ، گیجی و بی حسی (تنش عضلانی) ، سوء هاضمه (از جمله غرغر شکم) و غیره

واقعیت این است که مغز بخش نسبتاً مentialثری از "من" ما است ، و اگر ناگهان به عنوان یک محیط خطرناک در نظر گرفته شود ، سیگنال هایی که چشم ها ، گوش ها و بدن در مورد آن می دهد ، همه چیز شروع می شود

با اضطراب ، هیجان از سر به سطوح دیگر می رود.همزمان با سیگنال های عصبی ، هورمون های استرس به جریان خون تزریق می شود و بدن به حالت هشدار تغییر می کند. ضربان قلب ، تنفس و پرستالیس ما مکرر می شود ، که بیشتر قابل توجه و ناخوشایند می شود: ممکن است معده درد کند ، احساس تهوع ظاهر شود و حتی ممکن است اسهال شروع شود. همه چیز برای گفتن به بدن است: "فرار کنید و پنهان شوید!" افسوس که مغز همیشه کار درستی انجام نمی دهد.

بخش شناختی (یا ذهنی) فرایندهایی است که در سر شما اتفاق می افتد ، یک صدای درونی مضر و بدخلق است. در اینجا و عزت نفس پایین ("چقدر احمق به نظر می رسم") ، و مشکوک بودن با انتقاد از خود ("همه با نارضایتی به من نگاه می کنند")-فقط آن ویژگی های خودآگاهی فرد که در 1 ، 5 سالگی ظاهر می شود. افکار می توانند کاملاً گیج کننده باشند - و باز هم ، نکته در مغز است: با میلیاردها ارتباط عصبی ، نمی تواند به طور مساوی همزمان با بسیاری از فرایندها و محرک های مختلف کار کند. شما مشغول فکر این هستید که آیا برای این شرکت به اندازه کافی خوب هستید یا خیر ، و بنابراین شما در معرض از دست دادن چند موضوع جالب دیگر گفتگو هستید - و گلوله برفی عدم ارتباط شما همچنان رشد خواهد کرد.

م componentلفه رفتاری در فقدان الگوهای ارتباطی آشنا بیان می شود ، به عنوان مثال ، وقتی فردی با افراد دیگر گروهی صحبت نمی کند ، بسیار نگران است ، از تماس چشمی و لمسی اجتناب می کند. این تا حدی نتیجه فرایندهای عاطفی و شناختی است که قبلاً مورد بحث قرار گرفته است. دیر یا زود ، چنین "راش" سبکی گفتگوی اجتماعی را از دست می دهد و اولین کسی نیست که شروع به گفتگو می کند. با گذشت زمان ، مشکل فقط بدتر می شود: هرچه کمتر یک فرد ترسو صحبت کند ، بیشتر برای او دشوارتر خواهد بود.

اما کمرویی جمله نیست! و البته ، روانشناسان دلسوز راه های زیادی برای مقابله با آن ارائه کرده اند

ابتدا ، باید تعیین کنید که کدام جزء از سه مورد ذکر شده در شما بیشتر نمایان است. شما قبل از هر چیز باید با او کار کنید.

تکنیک های آرامش می تواند به شما در غلبه بر بی ثباتی عاطفی کمک کند. بله ، در یک جمعیت پر سر و صدا دشوار است جایی را پیدا کنید که بتوانید دراز بکشید و همه چیز را رها کنید ، اما تمرینات تنفسی ، مشاهده پیش پا افتاده ریتم دم و بازدم ، قلب را که از قفسه سینه بیرون می زند آرام می کند و حتی به غلبه بر احساس حالت تهوع.

بر اطرافیان خود تف کنید ، بدن خود را تماشا کنید. شما می توانید تنش احساسی را به تنش عضلانی تبدیل کنید: مشت های خود را محکم فشار دهید ، نگه دارید و سپس رها کنید. اما نباید دندان های خود را بغل کنید - اولاً ، شما برای صحبت کردن به دهان خود نیاز دارید و ثانیاً ، قیمت خدمات دندانپزشکی شما را بیشتر ناراحت می کند.

برطرف کردن مشکلات ناشی از عدم ارتباط و پیامدهای آن آسان تر است. اگرچه باید سخت کار کنید. اینها عمدتا آموزش و تمرین است.

مشکل اصلی این است که فرد به سادگی زمان کافی برای پاسخگویی سریع و کافی به یک موقعیت را ندارد. سکوت ناخوشایندی حاکم است و ممکن است طرف مقابل منتظر پاسخ نباشد. چهار دستورالعمل وجود دارد.

1. هنر مکالمات کوچک را بیاموزید. شروع مکالمه با غریبه ها را در شرایط ساده تمرین کنید. از فروشنده در فروشگاه بپرسید که محصول مورد نظر (یا شاید نه چندان) کجاست ، از زمان گذراندن یک رهگذر مطلع شوید یا پیشنهاد نگه داشتن درب مترو را بدهید.

مهم است که نحوه شروع گفتگو را بیاموزید ، حتی اگر از یک عبارت تشکیل شده باشد

ممکن است در ابتدا دشوار باشد ، اما با یک لبخند و سلام شروع کنید ، و سپس شگفت زده خواهید شد که متوجه می شوید این به هیچ وجه ترسناک نیست.

2. توسعه مهارت های ارتباطی. پیش از آنچه می خواهید در مورد آن بحث کنید فکر کنید. آب و هوا یکی از ناخوشایندترین موضوعات مکالمه است. س questionsالات باز بپرسید: در حالی که طرف مقابل پاسخ می دهد ، شما وقت خواهید داشت تا با آرامش در مورد آنچه که به نوبه خود می گویید فکر کنید. چندین موضوع "خود" آماده کنید و دانش و مشاهدات جالب خود را با لذت به اشتراک بگذارید.

3. تمرین کنید. این موضوع عجیب و غریب است ، اما پس از تهیه "فیلمنامه" برای گفتگو با شخصیت داستانی ، گفتگوی مشابه با یک شخص واقعی برای شما آسان تر خواهد بود.قبل از تماس ، درخواست خود را با اپراتور اتاق کنترل در میان بگذارید - و سپس مجبور نخواهید شدیداً روی تلفن سکوت کنید.

4. به سایر افراد خجالتی کمک کنید. به مهربانی با مهربانی پاسخ داده می شود: اگر فردی غمگین ، تنها و کاملاً خجالتی را دیدید ، به سراغ او بروید و سعی کنید مکالمه ای را آغاز کنید. شاید شما دو نفر بسیار سرگرم کننده تر باشید.

سخت ترین قسمت برای کسانی است که به دلیل درگیری داخلی از برقراری ارتباط می ترسند. به راحتی نمی توان دلایل این نوع کمرویی را پیدا کرد ، و در چنین مواردی اغلب به کمک متخصص نیاز است. با این وجود ، هنوز هم ارزش تلاش برای کمک به خود را دارد.

برای شروع ، به یاد داشته باشید: بیشتر مردم به خودشان علاقه دارند ، نه شما. اگرچه به نظر می رسد که همه با نگاه ارزشمند به شما نگاه می کنند ، اما در واقع ، هر شخص قبل از هر چیز مراقب خودش است

مگر اینکه ، البته ، شما یک ستاره سینما یا فوتبال هستید. ظاهری که به نظر می رسد متوجه شماست ، در واقع می تواند روی نقشه مترو روی شانه یا تبلیغات جالب قرار گیرد.

اشکالات را برطرف نکنید - نقاط قوت خود را بهبود بخشید. شما نمی توانید یک شوخی خنده دار بکنید ، اما در مورد کار مورد علاقه خود طوری صحبت می کنید که همه می خواهند همکار شما شوند؟ اطرافیان خود را با داستانهایی در مورد روزهای کاری جالب لذت ببرید. با قوانین خود بازی کنید - بگذارید دیگران با تعریف و حکایت نجات پیدا کنند.

مکان و شرکتی را پیدا کنید که در آن دوباره احساس اعتماد به نفس داشته باشید و وقتی به برقراری ارتباط در آنجا عادت کردید ، به آرامی از منطقه راحتی خود خارج شوید.

به یاد داشته باشید که هیچ کس کامل نیست ، نیازی نیست که اجتماعی ترین ، سرگرم کننده ترین و جذاب ترین باشید. افراد خجالتی اغلب اشتباه مشابهی را مرتکب می شوند: آنها خود را برای خود بسیار بالا می گذارند و بدون رسیدن به آن ، ناراحت می شوند و خود را به خاطر آن مورد انتقاد قرار می دهند. ارزشش را ندارد. عصر با دو نفر صحبت کنید. و اگر می توانید با سه نفر صحبت کنید ، خودتان را تحسین کنید. این کار نمی کند - اشکالی ندارد ، دفعه بعد همه چیز آنطور که باید پیش می رود.

بر اساس مطالعه ای که در سال 2009 در دانشگاه ایندیاناپولیس انجام شد ، تنها ده استراتژی اصلی برای غلبه بر کمرویی وجود دارد ، اگرچه پنج مورد از آنها محبوب ترین است.

در 65 cases موارد ، افراد "برون گرایی اجباری" را انتخاب می کنند: پاسخ دهندگان بیشتر به غریبه ها روی می آورند و با غلبه بر کمرویی خود ، مکالمه کوتاهی با آنها آغاز می کنند

دومین استراتژی محبوب (26)) کار بر روی عزت نفس و وضعیت درونی فرد است. اما مورد بعدی ، که فقط بصورت گذرا به آن اشاره شد ، افق دید خود را گسترش می دهد. این امر به چند دلیل بطور همزمان م isثر است: فرد اطلاعات بیشتری می داند و بنابراین ، موضوعات بیشتری برای شروع گفتگو و ورود به بحث دارد. او ممکن است احساس برتری کند (این خیلی خوب نیست ، اما گاهی مفید است) ، که به او اجازه می دهد عزت نفس خود را کمی بالا ببرد و خود را وادار کند تا نظر خود را بیان کند. و به طور کلی ، یادگیری چیزهای جدید همیشه جالب است. این مسیر توسط 15 درصد از پاسخ دهندگان انتخاب شده است.

14 درصد دیگر به دنبال کمک حرفه ای بودند و 12 درصد به "نجات" در الکل و مواد مخدر پی بردند. پنج استراتژی دیگر برای مقابله با کمرویی بسیار کمتر رایج بود: "گزینه های دیگر" (راههای واحد که نمی توان به هیچ گروهی اختصاص داد) - 9 ، 5، ، "من به هیچ وجه مبارزه نمی کنم" - 8، ، "افزایش فعالیت بدنی و ورزش " - 2.5، ،" تغییر در ظاهر " - 2.5 and و 0.6 another دیگر ارائه پاسخ روشن را دشوار می دانند.

اگر خجالتی و خجالتی هستید خود را سرزنش نکنید ، هیچ اشکالی ندارد. اما وقتی کمرویی به یک مشکل جدی تبدیل می شود ، زمان آن فرا رسیده است که بر آن غلبه کنید. به هر حال ، شما احتمالاً قوی تر از ترس های خود هستید ، بنابراین بیرون بروید و امروز به همسایه خود سلام کنید! در بدترین حالت ، او پاسخ نمی دهد و در بهترین حالت ، شما یک پیروزی کوچک شخصی را جشن خواهید گرفت.

توصیه شده: