2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
از نویسنده: ترس از پیری در سنین مختلف بوجود می آید ، مبنای همیشه این است که باید آنچه را که بر اساس مفهوم توسعه و تکامل تغییر می کند ، بدون تغییر تغییر داد. ترس از پیری اغلب رقابت با طراحی جهان و تحریف رشد معنوی فرد را پنهان می کند. ترس از پیری چیست؟ این یک وضعیت هشداردهنده و وسواسی از ترس از تغییرات فیزیکی در بدن با گذشت سن است. این ترس همچنین به افتخار شخصیت رمان او. وایلد ، تصویر دوریان گری ، سندرم دوریان گری نامیده می شود
شخصیت این رمان ظاهر بسیار زیبایی داشت که مورد تحسین اطرافیان قرار گرفت و او را در یک پرتره به تصویر کشید. و سپس یک روز ، او از این فکر که زیبایی و جوانی او ابدی نیست ترسید و با از دست دادن آن ، برای اطرافیانش جالب نخواهد بود. او آنقدر ترسیده بود که می خواست با پرتره مکان عوض کند و برای همیشه جوان بماند. خواسته او برآورده شد ، پرتره اش پیر شد ، هر بار که دوریان عملی را انجام می داد که برخلاف ارزشهای معنوی او بود. در عین حال ، او خود جوان ماند و زندگی خود را با حداکثر لذت سپری کرد.
تسلیم وسوسه و خیانت به ارزشهای اخلاقی خود ، اهمیت زیادی به دیگران نمی داد ، ارزشمندترین چیز برای او لذت خودش بود. زندگی او مملو از اعمال بی اساس بود ، او برای احساسات و تجربیات اطرافیان خود ارزشی قائل نبود ، او از قدردانی از کسانی که او را دوست داشتند ، دست کشید.
همه اعمال ، افکار و احساسات ما بر روی صورت ، در چشم ها منعکس می شود و در قالب یک ماسک تقلیدی نقش می بندد. کل جهان درونی ما ، مانند یک آینه ، به شکل حالات چهره ظاهر می شود ، که از طریق آن ما پیامی را برای دیگران ایجاد می کنیم.
آیا متوجه شده اید که برخی از افراد مسن لبخند می زنند ، فعال هستند ، با نگاهی گرم به آنها می خواهید به آنها نزدیک شوید و صحبت کنید ، در حالی که برخی دیگر نه. فرد در صورت پذیرفتن زندگی خود ، به عنوان چیزی فراتر از پارامترهای بیرونی و مرزهای بدن ، نور درونی را نشان می دهد. چنین ثباتی با تصور خود از خود به عنوان منبع قدرت معنوی ، در اعمال ، افکار روشن درباره خود و جهان ، از طریق احساسات شادی ، عشق و قدردانی از زندگی ، و طبیعت خود به افراد داده می شود.
در این حالت ، احساس پذیرش تغییرات خارجی ، چین و چروک های صورت و موهای خاکستری وجود دارد. پذیرش بلوغ شما پذیرش قدردانی از تجربه به دست آمده است ، که فارغ از ارزیابی مثبت یا منفی ، عقل را به ارمغان می آورد. این موهبت زندگی است که تنها در دوران سالمندی و از طریق گذراندن سالها به دست می آید. حکمت آن قدرت دنیای درونی است که با تجربه پیری خارجی ، ارزشهای ابدی زندگی را می پذیرد: عشق ، روابط گرم با یکدیگر ، حمایت ، مراقبت ، دوستی ، ایمان ، قدردانی ، یادگیری چیزهای جدید و بسیاری دیگر ، خیلی بیشتر.
در مورد دوریان ، بازتاب دنیای درونی او پرتره ای بود که توسط دوستش در اندازه کامل کشیده شد. او فرقه ای از جوانی ابدی را برای خود ایجاد کرد و معتقد بود که این تنها ارزشی است که او هر بار به احساسات و روابط خود خیانت می کند و به فردی شیطانی ظالم و بدبین تبدیل می شود.
او خود را خدا می دانست و از درد و مرگی که در اطراف خود ایجاد کرده بود ، گذشت. وقتی از سرگرمی ها و لذت های زندگی خسته شد ، دیگر معنای وجود را برای او به ارمغان نیاوردند. روح او در جستجوی دلجویی عذاب می کشید ، از طریق آن در نهایت به این نتیجه رسید که لذت و خوشبختی به هیچ وجه یکسان نیستند. او در تجربه زندگی خود به این حکمت دست یافت که تنها آن چیزی که ابدی نیست از ارزش خاصی برخوردار است.
او از احساس نفرت که نسبت به این پرتره پیری احساس می کرد پاره شد ، وقتی آثار رنج ، شر و ویرانی را که با اعمالش به دیگران وارد می کرد ، روی آن دید.این احساس که متوجه شد تمام زندگی او در پرتگاه فسق و فساد سپری شده است ، بی معنا بودن سالهایی را که او زندگی می کرد و زندگی که تحت پوشش یک جوان 20 ساله خوش تیپ و نه پیر بود ، به ارمغان آورد. در همان زمان ، پرتره پیری و پوسیدگی نمادی از روحی شد که او به او خیانت کرد ، باعث ایجاد درد برای لذت ها شد ، و اطرافیان خود را با ظاهر ابدی جوان خود فریب داد. همه چیز با عواقب غم انگیزی به پایان رسید ، گری سرانجام خودکشی کرد و ضربات چاقوی خردکنی را بر روی پرتره وارد کرد.
روزی روزگاری ، یک پیرمرد یک حقیقت زندگی را به نوه اش فاش کرد:
- در هر فرد مبارزه ای وجود دارد ، بسیار شبیه مبارزه دو گرگ است. یک گرگ نشان دهنده شر است: حسادت ، حسادت ،
حسرت ، خودخواهی ، جاه طلبی ، دروغ. گرگ دیگر نشان دهنده خوبی است: صلح ، عشق ، امید ، حقیقت ، مهربانی و وفاداری.
نوه ، با سخنان پدربزرگش به اعماق روح خود رفت ، تأمل کرد و سپس پرسید:
- و کدام گرگ در نهایت برنده می شود؟
پیرمرد لبخندی زد و جواب داد:
- گرگی که به او غذا می دهید همیشه برنده است.
توصیه شده:
چه کسی را دوست دارم ، برای چه کسی دلتنگ هستم؟ عشق بی جواب ، به عنوان فرصتی برای ملاقات با خود
ما عاشق شدیم! فتنه ، عاشقانه و شور ، گرما و لطافت ، خلاقیت ، شادی زیاد و انتظار لذت! زندگی پر از معناست ، با انواع رنگهای روشن شکوفا می شود ، امید خوشبختی بیدار می شود! احساس نیاز و ارزش خود! اما ، عشق ما رد شد … این می تواند بسیار دشوار باشد ، درست مثل این که دوست داشتن را متوقف و متوقف کنید.
من دیگر او را نمی خواهم. و من اصلاً کسی را نمی خواهم چرخه تماس جنسی و خرابی های آن
حوزه صمیمیت و جنسیت مملو از اسطوره ها ، جزم ها و تابوهای بسیار است که از یک سو ، در ظاهر علمی ، از سوی دیگر ، در ظاهر انسان و بزرگسالان تداخل ایجاد نمی کند. زنان اغلب در جلسات با سوالات مربوط به روابط به من مراجعه می کنند و در روند کار ، به هر طریقی ، س questionsالات نارضایتی از زندگی جنسی آنها ایجاد می شود.
چه کسی یا چه چیزی بر انتخاب شریک تأثیر می گذارد؟ روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟
روابط: چرا ما کسی را که انتخاب می کنیم انتخاب می کنیم؟ "ما انتخاب می کنیم ، ما انتخاب می شویم ، هر چند وقت یکبار همخوانی ندارد … " گاهی اوقات این نه تنها منطبق نیست ، بلکه باعث درد و رنج ما می شود ، و سپس - احساس ویرانی ، کینه ، تحقیر ، مجموعه ای از انواع پیچیدگی ها و موارد دیگر ، که تأثیر بسیار مخربی بر ما دارد و افسوس ، در مورد روابط ما با شرکای آینده بنابراین چه چیزی یا چه کسی ما را مجبور به انتخاب این یا آن شخص می کند؟ چرا ما او را با تمام وجود دوست دار
"من دیگر او را نمی خواهم. و من اصلاً کسی را نمی خواهم. " چرخه تماس جنسی و خرابی های آن
حوزه صمیمیت و جنسیت مملو از اسطوره ها ، جزم ها و تابوهای بسیار است که از یک سو ، در ظاهر علمی ، از سوی دیگر ، در ظاهر انسان و بزرگسالان تداخل ایجاد نمی کند. زنان اغلب در جلسات با پرس و جو در مورد روابط ، به من مراجعه می کنند و در روند کار ، به هر طریقی ، س questionsالات نارضایتی از زندگی جنسی آنها ایجاد می شود.
دلتنگ نمی شوم ، زنگ نمی زنم ، گریه نمی کنم
چنین معجزه ای در جهان وجود دارد - روان درمانی. خاصیت معجزه آسای اصلی آن این است که شما با یک هدف خاص به درمان می روید: بیرون ریختن همه "زباله ها" ، برای درمان. اما کل ترفند این است که شما زمانی شفا می یابید که "زباله" شما برای شما تبدیل به یک گنج می شود.