چرا مردان روابط خود را ترک می کنند؟

تصویری: چرا مردان روابط خود را ترک می کنند؟

تصویری: چرا مردان روابط خود را ترک می کنند؟
تصویری: چرا زنان مردانی که عاشقشان هستند را ترک می کنند 2024, ممکن است
چرا مردان روابط خود را ترک می کنند؟
چرا مردان روابط خود را ترک می کنند؟
Anonim

در یک رابطه عمیق و با کیفیت ، که اکثریت برای آن تلاش می کنند ، مالکیت یک شریک یا شریک مهم نیست ، بلکه وضعیت شما در کنار اوست. این چیزی است که از همه مهمتر است.

زنان اغلب مردان را منبع هر چیزی می دانند ، برای برخی این اخلاق است ، برای برخی دیگر پول. در اینجا ، زنان تا حدی درست می گویند ، اما در عین حال تصور بسیار مبهمی در مورد نحوه استفاده از آن دارند. واقعیت این است که مردان در تمام زندگی خود تجربیات و دانش را جمع آوری می کنند تا با ایجاد خانواده به آن پی ببرند. زنان نیز تجربه کسب می کنند ، اما این بیشتر تجربه ای از تجربیات است ، یعنی یک واکنش احساسی. و وقتی دو نفر ملاقات می کنند ، شروع به درک تجربه خود می کنند. زنان به ترتیب احساسات خود را نشان می دهند - شادی هنگام ملاقات ، تحسین توجه دیگران ، و غیره. برعکس ، مرد در محافظت از زن در برابر چیزی خطرناک ظاهر می شود. این می تواند شیر آب حمام نشت کند یا کیسه های سنگین مواد غذایی را از فروشگاه به خانه منتقل کند. به طور کلی ، هدف یک مرد این است که طبق قوانین ایمنی خود خانواده بسازد ، به عبارت دیگر ، به زن اجازه ندهد کاری انجام دهد که می تواند منجر به عواقب ناخوشایند شود. علاوه بر این ، گاهی اوقات ممکن است خود مرد از این موضوع آگاه نباشد. اما زنانی که تمایلی به تفکر استراتژیک ندارند ، اغلب این را به عنوان فشار بر شخصیت خود تلقی می کنند.

در ابتدای رابطه ، به ویژه ، یک مرد حتی به هیچ فشاری فکر نمی کند ، او می خواهد اجازه ندهد که یک زن مرتکب یک عمل ناموفق شود. بنابراین ، در ابتدا سعی می کند این را به آرامی برای او توضیح دهد ، این همیشه کار نمی کند و برای همه مناسب نیست. در بیشتر موارد ، یک زن به سادگی متوجه این امر نمی شود و او عمداً این کار را انجام نمی دهد ، اما به این دلیل که نمی داند چرا یک مرد چنین می گوید و چگونه رفتار می کند. مثال. یک زن و شوهر در فروشگاه برای او یک تبلت انتخاب می کنند. هم او و هم او بیش از سی سال سن دارند ، واضح است که در یک رابطه نه چندان دور. او سعی می کند به مدلی اشاره کند که می داند و می فهمد که ارزش توجه دارد. اما سپس یک مشاور ظاهر می شود ، شروع به پرسیدن سوالاتی از زن می کند که برای او مهمتر است و در نتیجه مدل کاملاً متفاوتی را به او می فروشد ، که از نظر پارامترها از نظر عینی از مدل اول پایین تر است. مرد سکوت می کند ، نمی خواهد همراهش را ناراحت کند. اگر سعی کنیم این وضعیت را تحلیل کنیم ، مشخص می شود که چرا زن چنین انتخابی را انجام داده است. این مورد توجه مرد دیگری است ، و زن در آن لحظه مطلقاً از این موضوع مطلع نبود و البته این واقعیت که مشاور به طرز ماهرانه ای از اطلاعاتی که زن ارائه می داد استفاده می کرد - "او را درک می کرد" ، در واقع مرد فروش را انجام می دهد و خودشه. س Theال مشروع این است که چرا آن مرد اصرار بر خود نداشت؟ تجربه ای که او به او گفته است که در حال حاضر بهتر است فشار نیاورید ، (او ابتدا نظر خود را بیان کرد) ، آنها از ظالمان خوششان نمی آید و بنابراین زن خوشحال و خوب است. اما در همان زمان ، وی از زنی اعلانی دریافت کرد که او تجربه ، دانش خود را قبول ندارد. وقتی چنین موقعیت هایی شروع به تکرار می کنند ، مرد ، بارها و بارها ، با دریافت چنین پیام هایی از طرف زن ، متوجه می شود که او با سیستم دانش خود به او نیاز ندارد و می رود.

پس از آن ، زن شروع به جستجوی دلایل در خود می کند ، اما از آنجا که نمی داند انگیزه اولیه مرد چیست ، او به سادگی گیج می شود و شروع به نتیجه گیری نادرست می کند. دلیل این رفتار یک زن نیز در کلیشه هایی است که جامعه فراوان دارد. "یک زن قوی و مستقل می تواند خودش تصمیم بگیرد" ، و هیچ کس با آن بحث نمی کند. حق انتخاب همیشه برای شخص باقی می ماند ، این سوال که چه چیزی را انتخاب کند.

نتایج مطالعه قبایل ساکن در طبیعت آمازون ، مردم اولیه وجود دارد ، اما آنها هواپیماهای پرواز شده بر فراز آنها را نمی بینند و نمی شنوند ، زیرا هیچ ایده و آگاهی در مورد هواپیما ندارند. مغز آنها این اطلاعات را ندارد و نتیجه می گیرد که این اطلاعات وجود ندارد.

تقریباً به همان شیوه ، مردم با برخی از چیزهایی که نمی توانند یا نمی خواهند آنها را درک کنند ، به عنوان وجودی رفتار می کنند.مغز ما بسیار تنبل است و بسیار دشوار است که او را در جهت دیگری فکر کند. پایین رفتن از مسیر آسان تر از گذاشتن یک مسیر جدید است. نه تنها دشوار است ، بلکه می تواند دردناک شود.

زندگی اغلب به ما شانس دوم و سوم می دهد ، اما به دلایلی مردم دوست دارند روی چنگک برقصند. کمی فکر کنید ، شاید نباید این کار را انجام دهید. ما اغلب دو س ،ال را با هم اشتباه می گیریم ، چرا (انگیزه) و چرا (علت و معلول). به نظر من توجه بیشتر به انگیزه خود و تلاش برای درک انگیزه دیگران مفیدتر است.

با شادی زندگی کنید! آنتون چرنیخ.

توصیه شده: