2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
هر چیزی زمان خودش را دارد…
اخیراً در متون روانشناسی ، می توانید جملات زیادی را بیاموزید که به اهمیت عشق بی قید و شرط در زندگی افراد اختصاص داده شده است.
من همچنین این بیانیه را که قبلاً عملاً به یک اصل بدل شده است و در قلب و ذهن مصرف کنندگان ادبیات روانشناسی رایج پاسخ می دهد ، مورد اعتراض قرار نمی دهم. عشق بی قید و شرط امروزه به نوعی راه حل درمان تبدیل شده است که از همه مشکلات و مشکلات روانی نجات می یابد و عدم وجود آن (به ویژه در نوع خاصی از روابط) دلیل اصلی چنین چیزی است. مقاله ای در مورد اهمیت پذیرش و عشق والدین بدون قید و شرط بنویسید - و در میان جریان عظیم متون روانشناسی رایج بی توجه نخواهد ماند!
ارزش عشق بی قید و شرط برای توسعه شخصی در واقع بسیار بیش از حد است. او پایه و اساس شخصیتی است که همه ساختارهای بعدی او بر اساس آن تنظیم شده است. عشق بی قید و شرط اساس پذیرش خود ، عشق به خود ، عزت نفس ، عزت نفس ، حمایت از خود و بسیاری دیگر از مهم است خودش- در اطراف آن هویت حیاتی اساسی بنا شده است - من هستم!
از سوی دیگر ، متون زیادی وجود دارد که در آنها می توان نگرشی انتقادی نسبت به نوع دیگری از عشق والدین - عشق مشروط - مشاهده کرد. اساساً ، اینها متونی هستند که شرایط شکل گیری شخصیت سازمان یافته خودشیفته را توصیف می کنند.
من می خواهم کمی عدالت را در این متن برقرار کنم و اگرچه این در حال حاضر در جریان نیست ، در مورد اهمیت عشق مشروط بگویم.
در مورد اهمیت-ارزش عشق بی قید و شرط ، مهم است که نوع عشق والدین متناسب با وظایفی باشد که فرد کودک در رشد فردی خود حل می کند.
در سالهای اولیه ، همانطور که در بالا گفتم ، هنگامی که هویت حیاتی در حال شکل گیری است ، عشق بی قید و شرط آب گوشتی مغذی است که در آن اساس هویت فردی ، اساس من ، خود ، و مفهوم من گذاشته شده است. این یک احساس عمیق است: من هستم ، آنچه هستم هستم ، حق این و حق خواسته هایم را دارم!
با این حال ، شخصیت و هویت منحصر به هویت فردی و خودپنداره نیست. شخصیت پیشینی نیز ذاتی هویت اجتماعی است که اساس آن مفهوم دیگری است.
اما ظاهر در آگاهی دیگری در حال حاضر تابعی از عشق مشروط است. در اینجا ، در زندگی کودک ، علاوه بر اینکه من می خواهم ، من نیز باید ظاهر شوم! و این شرط بسیار مهمی برای توسعه است. عشق مشروط تمایلات غیرمتمرکز را در رشد شخصیت ایجاد می کند ، و منیت گرایی خود را در ابتدا از بین می برد - من در مرکز هستم ، دیگران حول من می چرخند! نه تنها این ، در این مورد ، در جهان من ، علاوه بر من ، دیگری ، نه من ، ظاهر می شود! من ، در میان چیزهای دیگر ، دیگر مرکز این سیستم نیست ، و همه دیگر موارد غیر من حول آن می چرخم. این رویداد در زندگی یک کودک از نظر اهمیت با انتقال انسان از موقعیت ژئوسنتریک جهان (زمین در مرکز) به مرکز هلیوسنتریک (خورشید در مرکز ، زمین در اطراف آن می چرخد) قابل مقایسه است.
منطق رشد فردی به گونه ای است که عشق مشروط جایگزین عشق بی قید و شرط می شود - عشق بی قید و شرط در روابط والدین و فرزندان ، پی در پی با عشق مشروط جایگزین می شود. این بدان معنا نیست که عشق بی قید و شرط به طور کامل از رابطه والدین و فرزندان محو می شود. این به عنوان پایه ای برای پذیرش بی قید و شرط کودک در مسائل اساسی وجود او باقی می ماند ، زمینه ای باقی می ماند که به کودک اجازه می دهد ارزش I خود را تجربه کند. اما عشق مشروط در روابط مطرح می شود و این اوست که تبدیل به چهره ای می شود که چشم انداز اجتماعی را در رشد خود باز می کند ، یک فرد را قادر می سازد که یک فرد اجتماعی نیز شود.
افراط در همه چیز نامطلوب و گاهی خطرناک است. این امر در مورد شرایط رشد فردی نیز صدق می کند. در مورد تأکید والدین بر عشق مشروط ، یک ساختار شخصیت روان رنجور با عزت نفس ناپایدار ، نگرش نسبت به تأیید اجتماعی ، وابستگی بیش از حد به دیگری با انتظار ارزیابی و ستایش از سوی او شکل می گیرد. اگر در روابط والدین ، با بزرگ شدن کودک ، هیچ گونه تغییر به عشق مشروط وجود نداشته باشد ، پس برای کودک این مملو از تثبیت موقعیت خودمحورانه با کودک گرایی و مشکلات اجتماعی شدن و سازگاری اجتماعی است.
من قبلاً چنین افرادی را به عنوان مشتری "من می خواهم" و "من نیاز دارم" توصیف کرده ام.
و برای والدین مهم است که این نوع اطلاعات را بدانند تا شرایطی را برای رشد شخصیت یکپارچه ایجاد کنند که به طور هماهنگ فرد و اجتماع را من و دیگری ترکیب کند.
توصیه شده:
پذیرش غیر مشروط
در حالی که هنوز دانشجوی دانشگاه استنفورد بودم ، به گروه کوچکی از پزشکان و روانشناسان شرکت کردم که در کلاس کارل کارگر راجرز ، پیشگام روان درمانی انسان دوست شرکت می کردند. من جوان بودم و به دانش پزشکی خود بسیار افتخار می کردم ، این واقعیت که با من مشورت شد و همکارانم به نظر من گوش کردند.
سوراخ در سینه: عشق مشروط
اگر در کودکی تنها فرزند شهر بدون عروسک باربی بودید ، در 43 سالگی همچنان کودکی خواهید ماند که در کودکی عروسک باربی نداشته است. اگر در دوران کودکی احساس سرشار از مراقبت ، عشق و پذیرش بی قید و شرط کامل را نداشتید ، حتی اگر شغل مورد نظر را دریافت کرده اید ، به همسر و فرزندان خود محبت کرده اید ، باز هم همان کسی خواهید بود که در کودکی آنطور که می خواهید دوستش نداشتید ، اما دوست داشتنی - با شرایط.
رابطه جنسی و بازتاب مشروط
زندگی ما متشکل از رفلکس های مشروط است (شروع به کار ، ابتدا با یک ساعت زنگ دار و سپس بدون نیاز به عادت ، هر روز صبح در همان ساعت ، غذا خوردن در ساعات خاصی ، قبل از آن ترشح آب معده و بزاق ، تحریک جنسی در مردی که زنی را با لباس کوتاه و کفش پاشنه بلند و غیره می بیند).
انواع عشق و تفاوت آنها: اشتیاق ، عاشق شدن ، اعتیاد به عشق ، عشق مطلق و بالغ
عشق … واژه ای آشنا از کودکی. همه می فهمند که وقتی شما را دوست دارند ، این خوب است ، اما وقتی از محرومیت محروم می شوید ، این بد است. فقط هرکس به روش خود آن را درک می کند. غالباً این کلمه برای اشاره به چیزی استفاده می شود که معلوم می شود نه کاملاً عاشق است و نه اصلا دوست ندارد.
مطلوبیت مشروط خیانت مرد برای یک زن
بسیاری از مردم ممکن است فکر کنند که این موضوع پوچ به نظر می رسد. چگونه یک زن می تواند خیانت مرد خود را آرزو کند؟ البته ، او هرگز آن را نمی پذیرد ، و شاید حتی این میل هنوز ناخودآگاه است. با این وجود ، رفتار چنین زنی برعکس را نشان می دهد - در مورد مطلوبیت مشروط خیانت.