سیاه نمایی روانی و حذف "عامل انسانی" از روابط

فهرست مطالب:

تصویری: سیاه نمایی روانی و حذف "عامل انسانی" از روابط

تصویری: سیاه نمایی روانی و حذف
تصویری: 10 نشانه خیانت زنان در زندگی زناشویی از نظر متخصصان روان شناسی - کابل پلس | Kabul Plus 2024, ممکن است
سیاه نمایی روانی و حذف "عامل انسانی" از روابط
سیاه نمایی روانی و حذف "عامل انسانی" از روابط
Anonim

در عمل ، روانشناسان اغلب با عواقب باج خواهی روانی روبرو می شوند که شخصی که به آنها مراجعه کرده است مورد آن قرار گرفته است. بیایید سعی کنیم دریابیم که دلایل چیست و مکانیسم پدیده ای مانند باج گیری روانی چیست. اگر رفتار زوج های متاهل و رابطه بین عاشقان را مشاهده کنید ، متوجه خواهید شد که برخی عمداً به سیاه نمایی روی می آورند ، در حالی که دیگران "بدون اطلاع از آنچه انجام می دهند" عمل می کنند. مردم حتی نمی دانند که برای رسیدن به اهداف خود در روابط با عزیزان چقدر و با میل و رغبت به سیاه نمایی روی می آورند

گاهی اوقات این باج گیری اشکال کاملاً بی گناهی به خود می گیرد ، به عنوان مثال: "خوب ، متأسفم ، من چنین شخصی هستم ، بنابراین مرا همانطور که هستم بپذیر." در این مورد ، پوزخند وحشیانه باج گیر در لحظه ای خود را نشان می دهد که در پاسخ به یک اظهار نظر کاملاً مشروع ، با عصبانیت شروع به فریاد می کند: "شما من را همانطور که هستم قبول ندارید ، بنابراین مرا دوست ندارید!”.

در برخی موارد ، باج گیرها بلافاصله گاو را با شاخ می گیرند و چیزی شبیه به این را بیان می کنند: "اگر می خواهید با من باشید ، باید …" یا "اگر ما با هم هستیم ، پس شما نباید… " اما در هر صورت ، مهم نیست که باج گیری چگونه شکل می گیرد ، همیشه ضربه سنگینی به رابطه وارد می کند و دیر یا زود زخم هایی که او وارد کرده است شروع به احساس می کند.

اگر کاری را که من می خواهم انجام ندهید ، من از شما ناراحت می شوم

شایان ذکر است که هر دو طرف از باج خواهی رنج می برند: هم طرفی که به آن اشاره شده است و هم آغازگر این اقدام. احتمالاً رایج ترین شکل باج خواهی کینه توزی است. تعداد زیادی از ازدواج ها و روابط زمانی نابود شد که دختران تصمیم گرفتند کینه بهترین راه برای تأثیر گذاشتن بر یکی از عزیزان است.

اغلب ، روابط بلافاصله به هم می ریزد ، به محض اینکه جوانان بفهمند که شکایات دوست دخترش راهی برای تأثیرگذاری بر آنها است و نوعی مخفی از باج خواهی است. نمی توان گفت که در این روابط ، جوانان مرتکب اعمالی نشدند که واقعاً می توانند آزرده خاطر شوند. اما وقتی از کینه به عنوان یک نوع تنبیه نمایشی و نمایشی استفاده می شود ، در آن صورت باج خواهان احساسی در پاسخ تحریک و حتی پرخاشگری دریافت می کنند.

مواقعی وجود دارد که این دختران نیستند که "بازی متجاوزان" را شروع می کنند ، بلکه جوانان هستند. و گاهی اوقات به صورت دو نفره نوعی رقابت وجود دارد که بیشتر از چه کسانی آزرده می شود. نتیجه یکی است - کینه به شدت احساسات هر دو را می سوزاند و خسته می کند.

معمولاً این نارضایتی برخی از افراد پیچ خورده و مارپیچ پیچیده و تحریک انباشته کسانی است که مدتی از این شکایات اطاعت کرده اند ، و معلوم می شود که این بار انرژی است که با یک رسوایی وحشی و غیرقابل کنترل در پاسخ به انفجارهای لحظه ای به ظاهر تصادفی منفجر می شود. دعوا اگر مردم از درگیری ها نترسند و در پشت شکایات پنهان نشوند ، می توانند به وضوح مواضع خود را شناسایی کرده و از آنها دفاع کنند. اما به دلایل مختلف ، شکایات وسیله ای بداهه به نظر می رسد و به اندازه درگیری ها ترسناک به نظر نمی رسد. با این حال ، این یک تصور غلط بزرگ است.

کینه یک واکنش بسیار کودکانه است که شامل رابطه کودک و بزرگسال می شود. و به این واقعیت افزوده می شود که فرد آزرده در واقع سعی می کند کسی را که جرم به او اختصاص داده است ، مطیع اراده خود کند.

اگر مرا به خاطر آنچه هستم قبول ندارید ، پس مرا دوست ندارید

در برخی موارد ، افراد به جای کینه ، احساسات دیگری را به عنوان سلاح باج خواهی عاطفی انتخاب می کنند: "خشم عادلانه" یا "خشم عادلانه". این وسیله باج گیری کمی سخت تر از کینه است ، زیرا برای اینکه بتواند کار کند ، ابتدا باید شریک خود را تحریک کنید تا وعده های خاص ، به ظاهر بی گناه و موجه را بدهد.

به عنوان اولین مثال از چنین تله های ارتباطی ، می توان به پرسش زیر اشاره کرد: "بیایید توافق کنیم که یکدیگر را همانطور که هستیم دوست خواهیم داشت". در نگاه اول ، به نظر می رسد که این نشان دهنده حکمت عمیق دنیوی است.اما در حقیقت ، بیشتر مواقع دلیلی نیست که با شلیک خشم عادلانه به شریک خود حمله کنید و در پاسخ به این واقعیت که او به "باج خواه" چیزی اشاره کرده است که او در این رابطه به شدت دوست ندارد.

مثال دیگر درخواست وعده است: "شما هرگز از دوستان و والدین من بد صحبت نخواهید کرد." خوب ، چگونه می توانید با این قانون موافق نباشید ، زیرا والدین و دوستان مقدس هستند. اما در واقع ، اگر شخصی ناگهان بخواهد درباره رفتار والدین باج خواه اظهار نظرهای انتقادی کند ، با هجوم اتهامات روبرو می شود.

حتی یک روش پیچیده تر از باج خواهی نیز در اطراف این پایان نامه ایجاد شده است که ادامه منطقی قول عدم بد صحبت نکردن در مورد دوستان است. و چیزی شبیه به این به نظر می رسد: "شما می خواهید مرا با دوستان من درگیر کنید." و شما می توانید چنین اتهامی را حتی به دلیل انتقاد از رفتار دوستان ، بلکه به خاطر یک اظهارنظر ساده مبنی بر اینکه "باج خواه" بعد از شام با دوستانش به قول خود وفا نکرد ، وارد کنید.

همه نمی توانند در برابر کینه مقاومت کنند ، زیرا قلب یک سنگ نیست. اما ترس از بودن در موضوعی که خشم عادلانه شریک جنسی به سمت آن هدایت می شود می تواند بسیار قوی باشد. و بسیاری از مردم ترجیح می دهند این تعهدات را یک بار انجام دهند ، فقط با اتهام نقض آنها روبرو نشوند.

من می خواهم با شما باشم ، اما شما باید قوانین خاصی را رعایت کنید

در چنین شکل صریح ، باج گیران روانشناختی اغلب به عزیزان خود روی نمی آورند ، اما در اشکال محجبه تر ، چنین باج خواهی کاملاً گسترده است. ممکن است چیزی شبیه به این باشد: "شما به مرد درون من احترام نمی گذارید ، بنابراین من نمی توانم با شما بمانم." در عین حال ، "احترام به یک مرد" ممکن است به معنای اطاعت بی چون و چرا و عدم امکان به چالش کشیدن قضاوت ها و تصمیمات او باشد.

عبارت "من شما را به عنوان یک مرد راضی نمی کنم و بنابراین بهتر است ما آنجا را ترک کنیم" می تواند طرفدار انواع و اقسام امکانات را برای باج خواه باز کند: از شرط برآورده ساختن خواسته های آنها حتی در شرایطی که شریک زندگی است اصلاً جنسیت ندارد ، ممنوعیت انتظار برای هدیه و گل برای تولد روز.

افراد خودمحور و خودشیفته می توانند در خواسته های خود بسیار قانع کننده باشند و مهم نیست که عزت نفس بالایی دارند یا برعکس-آنها بسیار ناامن هستند و تمایل دارند خود را با هزینه شخص دیگری ادعا کنند. در حالت اول ، اعتماد به نفس به کلمات آنها قانع کننده می دهد ؛ در حالت دوم ، قاطعیت و شدت احساسی قضاوت آنها ناشی از ترس درونی است.

در برخی موارد ، افراد ناامن محکم به شریک خود می چسبند و سعی می کنند او را نه تنها از آزادی عمل بلکه از اختیار خود محروم کنند. بنابراین کودک می تواند سجاف مادر را بگیرد ، مایل نیست به او فرصت خروج بدهد. در مورد مادر و فرزند ، به راحتی می توان حدس زد که کودک از ترس آزادی مادر را محدود می کند. اما در روابط عاشقانه ، اغلب همه چیز به نظر می رسد که یکی از شرکا مانند یک مستبد رفتار می کند (بیشتر اوقات این نوع باج خواهی توسط مردان ناامن انتخاب می شود). با این حال ، همان ترس کودکانه در پشت اقدامات زورگوی ستمگر قرار دارد.

سیاه نمایی در روابط همیشه مظهر ضعف است ، اگرچه اغلب به عنوان نمایشی از برتری اخلاقی یا فکری فرد ارائه می شود

باج خواهی "از موضع ضعیفان" به سرعت مورد توجه قرار می گیرد. و شریک چنین باج خواهی حتی ممکن است داوطلبانه قوانین بازی را بپذیرد و متوجه شود که در حال دستکاری است. یک مرد می تواند هوس و کینه همسرش را ببخشد ، زیرا معتقد است افراد ضعیف باید تحقیر کنند. یک زن می تواند بد اخلاقی شوهرش را فقط از روی رحمت تحمل کند. با این حال ، باج گیری "از موضع قدرت" بلافاصله تشخیص داده نمی شود و ناظران داوطلبانه و ناخواسته ممکن است برای مدت طولانی معتقد باشند که باج گیر شخصیت قوی تری از قربانی خود است.

به عنوان مثال ، یک زن می تواند مدت طولانی با مردی زندگی کند که او را در بدن سیاه نگه داشته و او را مجبور به اطاعت از تصمیمات خود می کند و صادقانه معتقد است که او از نظر اخلاقی ، فکری و شخصی بسیار قوی تر از او است. در همان زمان ، به دلایلی ، به دلیل تجلی قدرت ، او رفتارهای وحشتناک شوهرش ، خشم عادلانه او و تلاش برای بی ارزش ساختن دستاوردهای او را می گیرد.

قدرت جادویی چنین باج خواهان اغلب بر رویای یک مرد قوی استوار است. و یک زن می تواند برای حفظ این تصویر برای خود تلاش کند ، حتی غرور و آزادی خود را فدا کند.از نظر قدرت ، باج خواه ، به هر حال ، به قربانی خود می گوید که اگر از او اطاعت نکند ، اتفاق وحشتناکی رخ می دهد: همراه با فروپاشی تصویر او ، تصویر جهان او به همراه رویا سقوط می کند. از یک مرد قوی

آشکارسازی و درک اینکه پادشاه برهنه است در صورتی رخ می دهد که زنی متوجه شود که "مرد قوی" او در روابط با دیگران ضعف نشان می دهد. در صورت شروع جادوی خود به فرزندان ، زنان بسیار خشن و آشتی ناپذیر شروع به مقاومت در برابر استبداد زورگویان می کنند. برای آنها آسان تر است که برای شخص دیگری شفاعت کنند تا برای خودشان.

اولین کاری که باج خواهان احساسی و ایدئولوژیک انجام می دهند این است که شبکه تماس قربانی عاشق خود را قطع کنند. گاهی اوقات آنها صریح می گویند: "اگر می خواهید با من باشید ، خویشاوندان ، دوستان و آشنایان خود را فراموش کنید." اگر ببینند که چنین رویکرد مستقیمی جواب نمی دهد ، آنها شروع به انعطاف پذیری و پنهانی بیشتری می کنند و گام به گام به هدف خود می رسند. بنابراین ، منابع نفوذ دیگران قطع می شود و ارعاب و هیپنوتیزم برای قربانی آسان تر می شود.

هر چه مدت قربانی تسلیم باج خواهی معشوق خود شود ، حفظ رابطه با او پس از ناامیدی از او ، با توجه به نقاط ضعف و عدم صداقت درونی وی ، برای او دشوارتر می شود.

  1. اول ، پس از کاهش طولانی مدت ارزشهای معشوق ، خود باج گیر شروع به باور برتری خود نسبت به او می کند. و متقاعد کردن او در مورد چیزی در حال حاضر غیرممکن است.
  2. ثانیاً ، قربانی باج گیری خود نمی تواند شریک را به دلیل سقوط تصویر جهان که در آن مکانی برای "مرد قوی" وجود داشت ، ببخشد. و او حتی از این درک که همه رنج ها و تحقیرهایی که متحمل شد بیهوده است عصبانی می شود و او به سادگی فریب خورد.

در نتیجه ، ما دو نفر را می بینیم که از یکدیگر عصبانی هستند ، که نه عشق و علاقه ای به یکدیگر دارند - بلکه فقط نفرت یا تحقیر دارند.

باج گیری احساسی گاهی اوقات به شما امکان می دهد سرنوشت دو نفر را بچسبانید ، اما منجر به صمیمیت متقابل آنها نمی شود.

استفاده از باج خواهی روانی می تواند منجر به تشکیل زوج های نسبتاً پایدار شود. اما فقط هر دو شریک در آنها ناراضی هستند. در برخی موارد ، هنگامی که این روش پیوند خانواده از نسلی به نسل دیگر منتقل می شود ، می توانید کل سلسله های باج خواهان را مشاهده کنید.

سیاه نمایی خوب ، با استفاده از فشار احساسی و ارتباطات حیله گر و تله های فکری ، می تواند یک وابستگی متقابل قوی در افراد ایجاد کند. اما ترس بتدریج همه احساسات و قبل از هر چیز اعتماد و صداقت متقابل را از بین می برد ، به طوری که با محکم چسبیده به یکدیگر ، مردم می توانند بسیار تنها بمانند.

سیاه نمایی این چیزی است که اریک برن آن را "بازی بد" نامیده است ، هیچ برنده ای در بازی هایی مانند این وجود ندارد و صمیمیت واقعی در بین افرادی که آنها را بازی می کنند ایجاد نمی شود.

سناریوی خانوادگی معمولاً زمانی خراب می شود که یکی از نسل جوان باج خواهان با شریک یا شریکی با سناریوی متفاوت از زندگی برخورد کند. سپس ، همانطور که می گویند ، داس به سنگ برخورد می کند. در پاسخ به تکنیک های به کار گرفته شده توسط نسل ها ، باج گیر یک پاسخ غیرمنتظره برای خود دریافت می کند ، و گاهی اوقات مقاومت سختی نیز به دست می آورد. در این حالت ، یک رابطه جدید و امیدوار کننده در هنگام برخاستن از بین می رود.

اگر قربانی یک باج خواه تازه کار بیش از حد صبور و ساده لوح باشد ، می توان او را به یک رابطه وابسته کشاند ، که می تواند ادامه یابد تا زمانی که دامنه باج خواهی از آستانه تحمل قربانی فراتر رود. با این حال ، باید توجه داشت که اعتیاد باج گیر می تواند قوی تر از اعتیاد قربانی باشد ، با وجود این واقعیت که در نگاه اول همه چیز برعکس به نظر می رسد.

منطقی است توجه خود را به این واقعیت جلب کنید که همانطور که می گویند مهارت های باج خواهی "در هوا است". و همه ما به راحتی به این باسیل آلوده می شویم. بنابراین ، هنگام بیان عبارتی که بر اساس طرح ساخته شده است: "اگر نمی خواهی … ، پس من …" ، به این فکر کنید که چه چیزی می تواند شما را به سوی آن سوق دهد.

بنابراین چه چیزی برای ما باقی می ماند تا جایگزین گلایه های قدیمی خوب و اظهارات قاطع و قاطع گروهی شویم؟

هر رابطه ای ، پیوند دو نفر در یک مجموعه با اراده آزاد و نگرش های آگاهانه و نه چندان زندگی آنها است. اغلب این تنظیمات با هم منطبق نیستند. صحبت در مورد نزدیکی روح و همان دیدگاه جهان اغلب امیدهای کاذب را در روح ها و همچنین آموزه هایی در مورد سازگاری یا ناسازگاری شخصیت ها ایجاد می کند.

مواقعی وجود دارد که افراد سالهای زیادی و گاهی تمام عمر خود را در کنار هم می گذرانند و در بسیاری از موضوعات اساساً زندگی متفاوتی دارند ، صرفاً به این دلیل که یکدیگر را دوست دارند و به یکدیگر احترام می گذارند. و در عین حال ، در پس زمینه یک شیطان کامل ، ناگهان یک درگیری سخت و آشتی ناپذیر ظاهر می شود که منجر به فروپاشی روابط می شود.

مهم نیست که کسی چه می گوید ، اما افراد در یک رابطه دائماً سعی می کنند یکدیگر را دستکاری کرده و بر یکدیگر تأثیر بگذارند. اما تنها راههای اعمال چنین نفوذی می تواند صادقانه یا صادقانه ، سازگار با محیط زیست یا سمی باشد. باج خواهی روانی به وضوح وسیله ای نادرست برای تأثیرگذاری بر شخص دیگر است و منجر به تضعیف تضمین شده روابط و از بین رفتن صمیمیت می شود.

کینه ، خشم عادلانه ، تهدید به قطع روابط ، خواسته های قاطع - همه اینها انواع باج خواهی روانی هستند. کودکی در روح هر یک از ما زندگی می کند ، بنابراین همه ما مستعد کینه هستیم ، اما شما نباید این احساس چسبنده را به وسیله ای برای تأثیرگذاری بر شخص دیگر تبدیل کنید. و هر از گاهی همه ما می خواهیم شخصیت خود را نشان دهیم و اراده خود را نشان دهیم.

اگر از باج گیری روانی به عنوان ابزاری برای اصلاح روابط صرف نظر کنیم ، هنوز ابزارهای ساده ای مانند نزاع ، درگیری ، شفاف سازی روابط ، عصبانیت ، رسوایی ها و آشتی شادمانه ، کوبیدن درها و حرکت برای مدتی به دوستان یا مادر در اختیار ماست. - و همه اینها بهتر از این است که بخواهید شریک خود را از اختیار خود محروم کنید.

همچنین ابزارهای نرم تر و متمدن تری وجود دارد ، به عنوان مثال ، مکالمات قلبی به قلب و تجزیه و تحلیل مشترک اشتباهات رایج آنها ، فراخوانی برای نگاه به مسائل از چشم شخص دیگر. شما نباید از تعارضات کنترل شده با اصلاح مواضع خود و یافتن سازش بترسید.

در برخی موارد ، مردم به دوستان و دوست دختران خود مراجعه می کنند تا بازتاب و درک خود را از آنچه در حال رخ دادن است ، چه کسی درست می گوید و چه کسی اشتباه می کند. یا به عبارت ساده تر ، آنها مغز خود را در جای خود قرار می دهند. شنیدن انتقاد از یک دوست یا دوست دختر می تواند راحت تر از شنیدن از یک دوست عزیز باشد. شخصی برای تجزیه و تحلیل موقعیتهای خاص یا مطالعه عمیق مشکلات داخلی خود به روانشناسان مراجعه می کند.

حذف "عامل انسانی" از رابطه

باج خواهی روانی مبتنی بر ترس عمیق از حضور شخص دیگری در این نزدیکی است. این ترس از ترس تنهایی به صدا در می آید یا می پیچد - از ترس کودکانه از دست دادن عشق و محافظت ، از دست دادن فردی که این احساسات را نشان می دهد.

مکانیسم سیاه نمایی را می توان در مراحل زیر شرح داد:

  • مسدود کردن اراده آزاد شخص با قرار دادن او در مقابل یک انتخاب دشوار ؛
  • تحریک بخشی از شریک زندگی تا حدی که او را به موجودی در حال توسعه و تابع تهدید کننده ، به چیزی شبیه حیوان خانگی تبدیل کند.
  • اما تجسم یک شریک به ناچار منجر به مکانیزه شدن احساسات شخص می شود. به تدریج ، احساسات با وابستگی روانی جایگزین می شوند و روابط به مجموعه ای از آیین های شاد تبدیل می شود.

Devitalization نگرشی است برای محروم کردن شریک یا شخصی که با او در ارتباط هستید ، نشانه های زندگی ، سرزندگی. می توانیم بگوییم که با تحریک پذیری ، "عامل انسانی" از رابطه حذف می شود. محروم از اختیار و نشاط ، شریک فرار نمی کند و خیانت نمی کند. گاهی اوقات ماشین ها می توانند طولانی تر و مطمئن تر از یک موجود زنده عمل کنند و روابط ایجاد شده بر اساس سیاه نمایی متقابل ثابت و بدون تغییر به نظر می رسد.

………..

بودن در کنار یک فرد زنده ، حضور زندگی در خود همیشه به شدت احساس می شود ، همه احساسات از جمله اضطراب و ترس تشدید می شود. این اتفاق می افتد که در افراد ناامن ، گرایش به سیاه نمایی روانی با احساس بی گناهی مانند عاشق شدن بیدار می شود. عشق به سرعت با ترس از دست دادن آمیخته می شود ، پیشگویی از دست دادن منجر به تجربه دل درد می شود و درد دل مستلزم انتقام و مجازات فرد مقصر است. بنابراین ، تنها چند قدم از عشق تا استبداد عادلانه وجود دارد.

توصیه شده: