رولت روان درمانی

تصویری: رولت روان درمانی

تصویری: رولت روان درمانی
تصویری: جلسه روان درمانی دکتر فردریک پرلز با گلوریا (زیرنویس فارسی) 2024, اکتبر
رولت روان درمانی
رولت روان درمانی
Anonim

انسان همیشه سعی کرده است جهان پیرامون خود را سازماندهی و ساختار دهد. برای انجام این کار ، او از ابزارها و استانداردهای مختلفی استفاده کرد: یک خط کش ، ترازو ، ساعت ، متر ، دقیقه ، کیلوگرم … دانشمندان پس از موفقیت در مقابله با واحدهای اندازه گیری مقادیر فیزیکی ، شروع به اندازه گیری کمی ویژگی های فردی و توانایی های انسانی کردند.

شعار بنیانگذار بیومتریک ، فرانسیس گالتون ، "همه چیز را که می توانید اندازه بگیرید!" محکم وارد زندگی ما شد جامعه مدرن کاملاً طبیعی است و در برابر انواع مختلف آزمایشات مدارا می کند ، زیرا ما از ابتدای کودکی عادت کرده ایم که آنها را پشت سر بگذاریم. آزمایشات مبتنی بر علم و معتبر که توسط متخصصان آموزش دیده نوشته شده است وعده می دهد همه چیز را از IQ تا سطح اضطراب اندازه گیری کند. معمولاً این آزمون شامل تعدادی از وظایف است که به تعیین شدت ویژگی های روانی فرد کمک می کند. نتایج آزمون آزمایشی به مقادیر نرمال تبدیل شده و نشان دهنده ویژگی ها و حالات فرد است. تا چه حد داده های بدست آمده با واقعیت مطابقت دارد ، هیچ کس متعهد به تعیین دقیق آن نمی شود. با انباشت دانش روانشناختی ، تردیدها هم در قابلیت اطمینان روشهای شناخته شده در سطح جهان (چه برسد به "خانگی" یا توسعه یافته "برای نمایش") و مناسب بودن استفاده از آنها در عمل افزایش می یابد. و چگونه می توان قد ، وزن ، گروه خونی ، سرعت واکنش ، مهارت های ارتباطی ، ضریب هوشی و غیره را با موفقیت و شکست یک فرد در زندگی یا به عنوان کارمند یک سازمان مرتبط دانست؟

زندگی نشان می دهد که بین ضریب هوشی و دستاوردهای واقعی فرد رابطه مستقیمی وجود ندارد. همه می توانند یک واقعیت قابل اعتماد را به خاطر بیاورند وقتی یکی از همکلاسی های سابق ، "ترویسنیک صعب العبور" ، به موفقیت های اجتماعی قابل توجهی دست یافت ، و تلاش و کوشش یک دانش آموز عالی - "افتخار مدرسه" - کاربرد و تقاضا پیدا نکرد. این امر در مورد سایر توانایی های انسان نیز صدق می کند: یک موسیقیدان با استعداد برای همیشه امیدوارکننده باقی خواهد ماند و کسانی که با روش مداوم داده های مشکوک برای موسیقی دارند در سراسر جهان شناخته می شوند. نمونه ها را می توان ادامه داد و با نام های مشهور تأیید کرد. یک نتیجه منطقی خود را نشان می دهد: مردم یک حلقه ضعیف در سیستم اندازه گیری کل پارامترها هستند. تعدد ، که طیف وسیعی از ایده های روانشناختی را در مورد یک فرد تعیین می کند ، امکان اندازه گیری و مقایسه افراد را با یکدیگر تردید می کند. بنابراین ، برخی از روانشناسان سه نوع تفکر را تعریف می کنند: تصویری-تجسمی ، کلامی-منطقی ، انتزاعی. دیگران حداقل پنج فرض می کنند: بصری- م effectiveثر ، بصری- مجازی ، کلامی- منطقی ، کلامی- انتزاعی ، انتزاعی- خلاق. این س naturallyال به طور طبیعی مطرح می شود: حق با کیست و چند نوع را می توان تشخیص داد؟ اگر آنها بسیار متفاوت هستند ، آیا آنها چیز مشترکی دارند تا بتوانیم آنها را با یک واحد مشترک بسنجیم؟ از این گذشته ، ما کیلوگرم را بر حسب ولت اندازه نمی گیریم ، بلکه کیلومتر را در ثانیه اندازه می گیریم

برخی از روانشناسان مدرن استدلال می کنند که تشخیص های روانی ، به عنوان یک حوزه دانش ، اصلاً وجود ندارد. تجربیات تجمع یافته نشان می دهد که بر اساس نتیجه فردی اجرای یک تکنیک روان سنجی خاص ، نمی توان در آینده به تشخیص روانشناسی یا پیش بینی رفتار یک فرد خاص ادامه داد. هر اندازه گیری کمی قابل بحث است. یک سطل آب به اندازه قوطی های ده لیتری لیتر دارد ، اما این نشان نمی دهد که کجا تمیزتر است. شخصی با IQ-140 مشکلی را حل می کند که دو نفر با IQ-70 هرگز آن را حل نمی کنند ، اما او ، بسته به طبیعت ، در مقایسه با دو شوخی اجتماعی که پس از تمرین ، مشارکت در تیمی از برنامه نویسان مبتکر را دشوارتر می کند. ، مشکلات مشابه را در طول ساعت حل خواهد کرد.

در مورد تست های شخصیت نیز تقریباً همینطور است ، که ویژگی های مختلف یک فرد را ممکن می سازد.برخی از روانشناسان 16 نوع شخصیت را تشخیص می دهند ، دیگران 3 نوع ، و برخی دیگر مجموعه ای از شاخص های روانی فردی را در نظر می گیرند. مدارس مختلف نظریه خود را از نظر علمی اثبات می کنند. چه کسی به حقیقت نزدیکتر است: شناخت گرایان ، تحلیلگران ، پویا و غیره؟ شاید هیچ کس یا همه ، مانند مثال دهقان ، که از نوعی آزمون برای تعیین استعداد حرفه ای پسرش استفاده کردند. او به فرزندش یک سیب ، یک کتاب و یک سکه داد و خودش تصمیم گرفت که اگر پسرش سیب را بگیرد ، به کشاورزی مشغول شود. اگر کتاب بخواند ، دانشمند می شود. اگر به سکه علاقه دارد ، برای او تاجر باشید. با این حال ، در واقع ، پسر شروع به خوردن سیب کرد ، همزمان با سکه بازی کرد و کتاب خواند. دهقان ، با تأمل ، پسر خود را برای تحصیل در هنر دیپلماسی فرستاد. در عوض ، استفاده از روشهای تشخیص روانی زمانی موجه است که افراد زیادی استخدام شوند. احتمال کمی خطا با صرفه جویی در وقت و منابع تأمین می شود: یک کارمند به اشتباه استخدام شده می تواند در طول دوره آزمایشی اخراج شود و هیچ کس از کسی که بیهوده حذف شده است اطلاع نخواهد داشت. اما هنگام تشکیل ذخیره کارکنان و ارتقاء شخص به موقعیت بالاتر ، قیمت یک اشتباه می تواند برای سازمان بسیار گران باشد. بنابراین ، با اعتماد به روشهای شناخته شده در سطح جهانی ، باید به خاطر داشت که نتیجه آزمون همیشه دارای ماهیت آماری متوسط است و قادر به ارزیابی یک استثناء منحصر به فرد نیست. هرگونه آزمایش اطلاعات اولیه است ، که از طریق آن متخصص می تواند با شخص دیگری شروع به کار کند: مشتری ، نامزد و غیره. این بیشتر راهی است برای بدست آوردن یک ایده کلی از شخصیت به منظور شروع یک گفتگوی معنادار در آینده. هیچ تکنیک پیشرفته ای نمی تواند جایگزین تجربه ارتباطات شخصی شود.

با این حال ، من می خواهم از تصور غلطی که آزمایشات اطلاعات مفید خاصی ارائه نمی دهند ، اجتناب کنم. این امر به اندازه باور به قدرت مطلق آنها از حقیقت دور است. حکمت چینی می گوید: "آغاز هر خرد ، شناخت حقایق است." تشخیص های روانی به منظور تشخیص و پیش آگهی وجود دارد ، یعنی با تعدادی از علائم ، ویژگی روانی را که عامل یک رفتار خاص است تعیین می کند. استخراج داده های واقعی و نتیجه گیری نهایی از اطلاعات جمع آوری شده از اختیارات یک روانشناس متخصص است. یک حرفه ای واقعی می تواند تجزیه و تحلیل ترکیبی از جلوه های بیرونی رفتار ، اقدامات انسان ، متوسط نتایج آماری آن را انجام دهد و بر اساس تشخیص روان شناختی نهایی نتیجه گیری کند.

جالب است این واقعیت تاریخی که کلمه "تشخیص" از محیط نظامی آمده است. در زمان های قدیم ، رزمندگانی که کشته ها و زخمی ها را از میدان جنگ حمل می کردند ، تشخیص دهنده می گفتند. و تنها پس از آن وارد پزشکی شد و از طریق آن وارد روانشناسی شد. به معنای واقعی کلمه ، یک تشخیص روانشناختی تفاوت بین ویژگی های فردی و شخصی یک فرد خاص را با استاندارد تعیین شده در حال حاضر تعیین می کند.

امروزه یک متخصص روانپزشکی مناسب ترین کارکنان را انتخاب می کند و این اصل را عملی می کند: موفقیت یک سازمان افراد مناسب در مکان مناسب است. مشکلات در لحظه انتخاب روان پریشی بوجود نمی آیند ، بلکه وقتی کارفرما می خواهد ناسازگارها را با هم ترکیب کند. به عنوان مثال ، تلاش برای ایجاد گروهی از افراد که حتی کمتر از یک گربه برای یکدیگر مناسب هستند ، شریک موش است ، یا به دلایل واضح نشان می دهد ، این کارگر دارای یک موجود جهانی است که قادر به "شیر ، و زندگی ، و حمل تخم مرغ "در صورت لزوم. این باور گسترده در بین کارفرمایان وجود دارد که با پول مناسب ، یک کارمند می تواند با هر کسی کار کند یا هر مهارت را که سازمان به آن نیاز دارد بیاموزد. اگر این اتفاق نیفتد ، دلیل آن در عدم تمایل یا ناتوانی کارمند دیده می شود.در این مورد ، تشخیص های روانی به کمک می آیند و تصور می کنند که افراد متحد در یک گروه تا چه اندازه با یکدیگر سازگار هستند ، اینکه یک شخص خاص چه کاری می تواند انجام دهد و چه چیزی ارزش پرسیدن ندارد. هرجا که درک خود و شخص دیگری به طور قابل توجهی بر نتیجه تأثیر بگذارد ، روان درمانی می تواند راه حل های موثری را پیشنهاد دهد ، از یک سو ، اطلاعات لازم را در مورد کار با پرسنل در اختیار مدیر قرار می دهد ، از سوی دیگر ، در توزیع کار و مسئولیت ها کمک می کند.

توصیف انواع روانشناختی از سال 1920 برای بشر شناخته شده است ، اما به دلایلی این توجه ساده که الزامات شغلی باید با پتانسیل های فردی و شخصی کارمند مطابقت داشته باشد ، تازه راه خود را آغاز کرده است. بدون حمایت ، حقوق ، سیستم هماهنگ پاداش ها و مجازات ها به جلوگیری از شکست یا شکست عصبی کمک می کند ، اگر کار رضایت معنوی فرد را به ارمغان نیاورد ، تمایلی برای ارتقاء صلاحیت وی ایجاد نکند ، بلکه مثلاً تنها به نیاز به نحوی امرار معاش کنند. برای اینکه مدیران و کارکنان سازمان به طور مivelyثر کار کنند ، بدون اضافه بار عصبی ، همه چیز پیش می رود ، سازمان توسعه می یابد ، نه تنها باید مشخص شود که شخص یا گروه خاصی می تواند چه نوع کاری را انجام دهد ، بلکه باید از آن استفاده کرد. اطلاعات در عمل

توصیه شده: