2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-12 20:57
"کودکانی که دوست ندارند بزرگتر می شوند که نمی توانند دوست داشته باشند."
جمله ای بسیار واقعی!
در روز کودک ، مقاله خود را به موضوع روابط با فرزند درونی خود اختصاص می دهم.
بسیاری اغلب از والدین خود شکایت می کنند که آنها را دوست ندارند و قدرشان را نمی دانند. آیا خود ما می توانیم به فرزندانمان عشق بی عیب و نقص داشته باشیم؟
هر یک از والدین عشق به کودک را به شیوه خود درک می کند و این عشق را از طریق منشور تجربه خود ابراز می کند: کسی از طریق محافظت بیش از حد ، دیگری از طریق خرید ، دیگری از طریق تنبیه. هر کس نمی تواند نگاهی هوشیارانه به خود داشته باشد و از پخش مدل آشنا ، که از خانواده خود گرفته شده است ، در تربیت خودداری کند. گاهی اوقات ساعت ها طول می کشد روان درمانی و به کارگیری اراده شخصی برای بازسازی ادراک و رفتار.
و همچنین اتفاق می افتد که یک کودک در یک خانواده مرفه دوست داشتنی بزرگ شده است ، اما از تجربیات روابط با والدین ، نتیجه گیری ذهنی خود را انجام داده است که دوستش ندارد. بگذارید مثالی از تمرین برای شما بیاورم.
پسر از مادر می خواهد که کار خود را رها کرده و بلافاصله با او بازی کند. مامان سعی می کند مرزهای خود را مشخص کند و به پسرش می گوید که ابتدا باید کار را تمام کند. پسر عصبانی می شود و به مادرش فریاد می زند: "تو مرا دوست نداری!" او هر بار که مادرش برای برآوردن نیاز او عجله نمی کند ، دست به چنین دستکاری می زند.
و در اینجا شما باید به درستی روابط ایجاد کنید. اگر مادر فقط بگوید "مرا تنها بگذار ، نه به تو ،" ، به احتمال زیاد کودک تصور می کند که مادر او را دوست ندارد. اگر مادر با صبر و حوصله به کودک توضیح دهد که چرا نمی تواند در حال حاضر با او بازی کند ، او را در آغوش بگیرد ، از او بخواهد منتظر بماند ، در این صورت کاملاً محتمل است که درک او به شکل دیگری شکل بگیرد.
تکنیک "تجویز مجدد" در روان درمانی به بیمار کمک می کند تا تجربه جدیدی از تعامل با والدین خود را از طریق غوطه ور شدن در تجربه آسیب زا در دوران کودکی و بازاندیشی مجدد آن بدست آورد.
اشتباه بسیاری از مردم بر این باورند که تنها محیط می تواند نیاز کودکانه آنها به عشق را برطرف کند ، مسئولیت ناامیدی و شکست های زندگی را تغییر می دهد و توهم و انتظارات زیادی را در خود جای می دهد.
آیا خود شما فرزند درونی خود را دوست دارید؟
با مشتریانم ، من اغلب تکنیکی را انجام می دهم که شامل گفتگو با فرزند درونی ام می شود. بگذارید مثالی از تمرین برای شما بیاورم.
روبروی من جوانی نشسته است ، بیایید او را دیمیتری بنامیم ، که تمام زندگی خود را وقف مراقبت از دیگران کرد ، بدون اینکه قدردانی کند. او از حلقه داخلی خود بسیار آزرده خاطر است: به هر حال ، من زمانی که آنها به کمک احتیاج داشتند ، با آنها بودم و وقتی که من به آن نیاز داشتم ، همه از من روی گردان شدند. "
من آن مرد را در دوران کودکی اش غرق می کنم: دیمیتری به یاد می آورد و به این رویداد می گوید ، چگونه پدرش مادرش را کتک می زند ، او به دفاع می پردازد و تجاوز پدرش به او می افتد ، او می خواهد از مادرش حمایت کند ، اما با عبارت تحقیرآمیز او روبرو می شود: "چه کسی از شما خواسته است که مداخله کنید؟" مأیوس شده ، به اتاقش می رود و آنجا تنها گریه می کند.
من از دیمیتری می خواهم تصور کند که وارد اتاق می شود و این پسر گریان و تنها را می بیند - خودش در سن هفت سالگی ، نام او را میتیا گذاشت.
من: - میتیای کوچک الان چه احساسی دارد؟ D: - او احساس شرم می کند که عملش ناخواسته بوده و احساس گناه می کند که رفتار او می تواند بر روابط پدر و مادر تأثیر بگذارد.
من: - او قبل از هر چیز به نیازهای والدینش فکر می کند ، آنها چه فکر خواهند کرد ، چگونه زندگی خواهند کرد … جایی برای میتای کوچک در این افکار وجود ندارد. و خود مییتیا چه می خواهد؟ D: - او می خواهد مادرش به اتاق او بیاید ، او را در آغوش بگیرد ، زیرا هر دوی آنها ایمن تر هستند و احساس بهتری دارند. من: - به میتیای کوچولو که در اتاق تنها گریه می کند ، چه می گویید؟ از طرف یک فرد بالغ با او تماس بگیرید. D.: - من می خواهم شما بدانید ، میتای - شما در هیچ چیزی مقصر نیستید ، کودک نباید مسئول نزاع های بستگان خود باشد. شما بسیار شجاعانه تلاش کردید تا از مادر خود دفاع کنید.این نشان می دهد که شما شجاع هستید و می توانید در صورت نیاز یک عزیز به کمک او بیایید. نباید از خود خجالت بکشید. شخصاً به شما افتخار می کنم. شما را خیلی دوست دارم. مواظب خودت باش پسرم اگر قدرت و تمایل به کمک را احساس می کنید ، کمک کنید ، اما خودتان را فراموش نکنید. شما مرد عزیز ، محبوب من هستید!
مرد گریه می کند چون هیچ کس تا به حال کلماتی را که به شدت به او نیاز داشت به او نگفته بود.
ما چقدر خودمان با کودک درونی خود از موقعیت یک فرد بزرگسال انتقادگر ، استثمار کننده ، بی ارزش کننده و تنبیه کننده رفتار می کنیم!
با این رویکرد ، ما خود را نفی می کنیم و حتی نفرت داریم ، کودک درونی تنهایی ما همچنان در فضایی از غفلت باقی می ماند ، او طرد شده ، رها شده و مورد بی مهری قرار گرفته و منتظر کمک از بیرون است ، که در آنجا نیست. کینه و عصبانیت او را از دیگران دور می کند و انتظارات - خود را وابسته به تأیید عزیزان می کند.
عشق به خود به ایجاد هماهنگی با جهان کمک می کند.
عهد مقدس می گوید: "همسایه خود را به اندازه خود دوست داشته باشید." یعنی بدون دانستن عشق به خود ، نمی توانیم دیگران را به راستی دوست داشته باشیم ، زیرا طرح ما نشان دهنده رد آنها به ما خواهد بود.
بنابراین ، بسیار مهم است که یک فرد بزرگسال حامی و حمایتی را در درون خود پرورش دهید که فرزند درونی شما را بشنود و درک کند
شاید عبارت "خدا در قلب من زندگی می کند" فقط در مورد آن باشد؟
توصیه شده:
درون گرایی اشکالی ندارد. یا اینکه چرا افراد درون گرا باید خصوصیات خود را بپذیرند
ما اغلب می شنویم که مردم از مفاهیم "درون گرایی" و "درون گرا" به شکل قضاوت و اتهام زا استفاده می کنند. با اشاره به خودم: "من درونگرا هستم ، ظاهراً شما باید با تنهایی کنار بیایید" ، در رابطه با دیگری: "خوب ، همه چیز با او روشن است ، او چنین درون گرا است ، شما حتی مجبور نیستید سعی کنید به او برسید.
آیا شما نیاز به "درک" دستکاری کننده دارید؟ و آیا این کافی است؟
دستکاری ها در محل نیازهای برآورده نشده بوجود می آیند. دستکاری یک راه حلقه ای است ، برای برآوردن برخی نیازها یا خواسته های داخلی. روش مصرف انرژی ، طاقت فرسا است. اغلب یک فرد باید سهم شیر انرژی خود را صرف دستکاری کند. برای چی؟ - و سپس ، این که برای او (چه به طور کلی و چه در حال حاضر) غیر ممکن است.
چگونه می توان توجه یک مرد را به خود جلب کرد؟ چگونه می توان توجه مردی را که دوست دارید جلب کرد؟
چگونه می توان توجه یک مرد را به خود جلب کرد؟ انگیزه حمایت از "شخص خود" است. مال شماست و ادامه دهید با اقدامات خود ، دختر موقعیتی را ایجاد کرد که در آن او قبلاً وارد فضای شخصی مرد شده بود ، او را "خود" نامید ، موقعیتی را ایجاد کرد که در آن او خودش "
توانایی دوست داشتن خود از کجا نشأت می گیرد. کودک درون من
من اینجا هستم. من نزدیکم می بینمت من صدایت را می شنوم متوجه شما خواهم شد شاد ، غمگین ، عصبانی نترس من با تو هستم خوشحالم که تو رو دارم اول از همه ، دوست داشتن خود یعنی بودن. من هستم من هستم. در سطح احساسات. توانایی سالم برای دوست داشتن خود حتی در دوران کودکی شکل می گیرد.
وقتی انتظار فرزند دوم خود را دارید چه انتظاری دارید؟
اغلب می توانید با درخواست مشتری درباره موضوع "بحران" یک کودک بزرگتر ، هنگامی که کودک کوچکتر ظاهر می شود ، برخورد کنید. آنها نزد روانشناس می آیند و می خواهند با کودک بزرگتر صحبت کنند و کودک را متقاعد کنند که والدین هنوز او را دوست دارند ، اما آنها همچنین باید وقت خود را به کودک اختصاص دهند.