2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2024-01-12 20:57
آیا می دانید چرا ما به طور کامل زندگی نمی کنیم؟ زیرا بیشتر زندگی ما در سر است. تفکر ، تجزیه و تحلیل.. و حتی بیشتر: مرور آنچه در یک روز اتفاق افتاده یا آنچه مدتها پیش اتفاق افتاده است ، اما رها نمی کند.
چرخش در سر به شما کمک نمی کند تا احساس دردناک درون را پشت سر بگذارید. زیرا - به محض این که قلب ما را لمس کرد - ما آن را به سرعت می بندیم. و بنابراین می توانید سالها با درد خود زندگی کنید و اجازه ندهید که از درون برود.
و ، به محض اینکه یک زن شجاعت پیدا می کند و قلب خود را به دردی که در درون او زندگی می کند باز می کند - در ابتدا ، درد همه او را فرا می گیرد. و به نظر می رسد که او آنقدر غیرقابل تحمل است که نمی توان تحمل کرد.. و اگر زنی او را برای مدت طولانی در خود سرکوب کند ، کشف درد می تواند شبیه به یک سد شکسته باشد و کل او را سیلاب کند …
اما در حقیقت ، این شرایط موقتی است. اگر به درد فرصت دهیم تا تمام فضای درونی ما را پر کند ، در ابتدا ، شدت می یابد … اما ، پس از مدتی ، زوال آن آغاز می شود. و برای ما آسان تر خواهد شد..
اما ، اگر درد زیادی در داخل وجود داشته باشد ، دوباره می شتابد و تمام سلول های بدن ما را پر می کند. اما ، سپس دوباره فروکش می کند.. و اگر درد خود را رها کنیم ، به تدریج از درون برطرف می شود.
این یک فرآیند آسان نیست - این درست است.. اما اگر یاد بگیریم که با درد خود روبرو شویم و آن را زندگی کنیم (آن را احساس کنیم ، نه به آن فکر کنیم) ، آنگاه به خود زندگی باز می شویم. ما خود را برای ملاقات های جدید ، رویدادهای جدید ، همه چیز جدیدی که زندگی برای ما آماده کرده است ، باز می کنیم.
با درد باز می شویم ، به روی شادی باز می شویم. و با مهار درد ، ما نیز تجربه رویدادهای شاد را حفظ می کنیم … زیرا قلب یکی است و یا همه چیز را رها می کند ، یا خود را از همه چیز دور می کند.
اگر یک زن یاد بگیرد که با درد خود زندگی کند و قلب خود را نبندد ، بسیار قوی تر و شادتر می شود. او دیگر نمی ترسد از زندگی کردن.. و او قادر خواهد بود جسورانه وارد زندگی خود شود ، زیرا می داند که می تواند با دردی که رویدادهای زندگی می توانند تحمل کنند کنار بیاید.
دختران ، نیازی نیست از درد بترسید - برای زنده ماندن و تنفس عمیق باید بتوانید با آن کنار بیایید. زیرا زندگی با قلب بسته ، زندگی ای است که در آن کمال و احساس رضایت وجود ندارد.
و اگر خودتان برای مقابله با درد مشکل دارید - برای درمان آن بیایید. و به تدریج در برابر آن مصونیت خواهید یافت. و می توانید خود را قوی و باز احساس کنید ، با اطمینان روی پای خود ایستاده اید و از این زندگی نمی ترسید. زیرا ، در تجربه خودتان ، از قبل می دانید: مهم نیست که چه اتفاقی می افتد ، با آنچه در حال رخ دادن است کنار می آیید. و این قدرت را با پیمودن راه خود و زندگی دردهای خود به دست خواهید آورد.
و دیگر مانند یک دختر کوچک درمانده احساس نخواهید کرد. شما می توانید یک زن با اعتماد به نفس بزرگسال شوید.
زنی که به زندگی خود باز است و به قدرت خود اعتماد دارد. زنی که می داند چگونه با آنچه زندگی برای او به ارمغان می آورد کنار بیاید.
زیرا ثبات در درون شما ظاهر می شود.
توصیه شده:
خودیاری برای علائم نفوذ (زنده ماندن اجباری یک رویداد آسیب زا)
هشدارها: اگر شما یک رویداد شدید را تجربه کرده اید و علائم PTSD را تجربه کرده اید ، باید با پزشک مشورت کنید. حتی با گذشت زمان پس از گذشتن خطر ، افراد آسیب دیده موقعیت را دوباره زنده می کنند ، گویی در زمان حال تکرار می شود. مردم نمی توانند زندگی عادی خود را از سر بگیرند ، زیرا دائماً توسط ضربه قطع می شود.
زندگی "پشت شیشه" انزوای عاطفی به عنوان راهی برای زنده ماندن
آیا می دانید وقتی تمام جهان مانند پشت شیشه است؟ صحبت درباره این تجربه دشوار است ، توجه به آن دشوار است. به نظر می رسد جهان وجود دارد ، چشم ها آن را می بینند - این افراد ، دختری با دامن آبی یا پسری با کلاه قرمز. اما کسی صحبت می کند ، و آنجا زباله ها را بیرون می اندازند.
مردان و زنان. آنچه برای زنده ماندن در کنار هم باید بدانید
من با این واقعیت شروع می کنم که ما کاملاً متفاوت هستیم و نه تنها از نظر فیزیولوژی ، در اینجا من فکر می کنم هیچ کس شک نمی کند. و ما ، و در اینجا منظور من ، زن و مرد ، از نظر روانی نیز متفاوت هستیم. و اگرچه امروزه این نظر وجود دارد که هیچ تفاوتی در روانشناسی زنان و مردان وجود ندارد ، من هنوز با آنها مخالفم و سعی می کنم دلیل آن را برای شما توضیح دهم.
برای زنده ماندن خود را رها کنید. خود کاذب
مردم همیشه دوست ندارند حقیقت را درباره خود بشنوند. ما قبلاً این را پشت سر گذاشته ایم. حتی سرسخت ترین عاشق حقیقت (اغلب او فقط بیشتر از دیگران است) ، مهمترین چیزی که درباره خود می شنود این است که می ترسد. به عنوان مثال ، زندگی او یک داستان تخیلی است و فقط یک داستان زیبا است.
مازوخیسم به عنوان راهی برای زنده ماندن یا گرم کردن جهان. دیدگاه روان درمانگر
از نظر روانشناسی ، مازوخیست فردی است که خواسته ها و نیازهای او از کودکی زیر پا گذاشته می شود ، در نتیجه احساس ارزش انسانی خود را از دست می دهد. چنین فردی عادت کرده است که به خاطر دیگران رنج بکشد ، اما با افتخار گاهی اوقات غیرممکن را برای ماهیت شخصی محرومیت تحمل می کند ، الگوهای بسیار پیچیده ای از نگرش نسبت به خود و جهان دارد ، که همیشه برای او انواع مختلفی از عواقب را به همراه دارد ، مانند مشکلات روان تنی ، مشکلات ایجاد روابط اجتماعی سالم ، تا مرگ زودرس.