2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
یکبار خانمی برای مشاوره به من مراجعه کرد و دائماً در مورد رابطه شوهرش با زنی دیگر در سفر کاری گفت. او نگران این سال بود که چگونه می توان با این وضعیت زندگی کرد ، چگونه با خیانت ارتباط برقرار کرد.
من فوراً توجه می کنم که سعی می کنم توصیه ، راه حل های آماده ، نحوه ارتباط با این یا آن رویداد ، چه کاری انجام دهم ، زیرا این مانند تحمیل معمول نظر شما به نظر می رسد. وظیفه من این است که به مشتریان این مهارت را بدهم که خودشان به دنبال راه حل ها بگردند ، نگرش خود را نسبت به رویدادها شکل دهند و مسئولیت آنها را بر عهده بگیرند. تنها در این صورت بلوغ روانی قابل دستیابی است. مشاوره در مورد رابطه بین والدین عاقل و کودک درمانده است که وابستگی به حمایت مداوم از بیرون را ایجاد می کند. افرادی که بر اساس وابستگی وابسته به چنین روابطی عادت کرده اند ، اغلب آزرده می شوند و نمی فهمند در صورت عدم پاسخ آماده ، چرا باید هزینه پرداخت کنند.
من مشتری را تشویق می کنم تا با صدای بلند فکر کند ، و در فرآیند تفکر ، ساختاردهی افکار ، به بینش شخصی خود می رسد ، به راه حلی می رسد که برای شخص شخصی مناسب است ، و نه این واقعیت که مناسب شخص دیگری است.
من در انگیزه های خیانت و جزئیات وارد نمی شوم ، فقط توجه می کنم که شوهر زن را متقاعد کرد که او را دوست دارد ، با وجود این که همسر شواهدی داشت ، خیانت را انکار کرد.
او گفت که زنان دیگر برای او هیچ معنایی ندارند و حتی اگر نوعی رابطه وجود داشته باشد ، او اصلی ترین چیز در زندگی او بوده و او قرار نیست از او جدا شود. مرد از نظر شخصیتی قابل اعتماد ، محتاط است ، پول خوبی به دست می آورد.
به گفته همسرش: معشوقه او یک همکار در محل کار است ، او در یکی از شعب شرکت در شهر دیگری کار می کند ، ازدواج کرده ، دارای دو فرزند است. به نظر می رسد رابطه با همسرش خوب است. حتی در قلبم به او حسادت می کردم. من عصبانی شده بودم ، احساس بی عدالتی ، می خواستم همه چیز را به شوهرش بگویم. شماره تلفن وی در صفحه اجتماعی او ذکر شده است. من با او تماس گرفتم ، عصر بود ، فکر می کنم او با او بود ، صدایش شاد ، مطمئن است. در پس زمینه صدای او را می شنوم که می خندد. هیچ نشانه بیرونی از بحران خانوادگی وجود نداشت ، دندان هایم جیغ کشیدند …
او شوهرش را به ملاقات و صحبت دعوت کرد. او موافقت کرد. روز بعد من در شهر به آنها می آیم ، شوهرش و من در یک کافه ملاقات می کنیم ، من از رفتارهای غیراخلاقی همسرش به او می گویم ، مکاتبات او را با شوهرم نشان می دهم ، جایی که معاشقه و نکات جنسی وجود دارد (من به طور خاص کپی از پیام رسان). در حین خواندن ، شوهر جدی بود ، سپس دو دقیقه در سکوت نشست و فکر کرد. با استفاده از سردرگمی او می گویم: "به همسرت پیشنهاد بده که به رابطه اش با شوهرم پایان دهد." پاسخ این مرد مرا شگفت زده کرد: "چی به من پیشنهاد میدی؟ من همسرم را دوست دارم ، به او احترام می گذارم و به او اعتماد دارم و اجازه نمی دهم کسی نام او را آلوده کند. اینکه شما ، زندگی خود ، علایق خود را ندارید ، که از دیگران جاسوسی می کنید؟ خاک خود را بردارید و بروید. من می توانم بدون تو این را درک کنم. " این که بگویم احساس حقارت کرده ام ، بی آبرو یعنی هیچ نگویم. من به آن زن حسادت می کردم که شوهرش او را خیلی دوست دارد ، حتی اگر متوجه نقص های او شود ، طرف او را می گیرد. من برای مدت طولانی گریه کردم ، عصبانی شدم … و سپس متوجه شدم آنچه او در مورد من گفت حقیقت است. من بیش از حد درگیر زندگی دیگران هستم و فقط به خودم تف می کنم. شوهر آن زن به وضوح به او اعتماد دارد ، می فهمد که او را دوست دارد ، آنها رابطه جنسی ، روابط هماهنگ دارند ، او هرگز او را برای دیگری نخواهد گذاشت. شاید برای او این عاشقانه سطحی باشد و هیچ معنایی ندارد و شوهرش پایه و اساس ، پایه و اساس ، رفیق شما است … شاید حمایت از مرد شما ، اعتقاد به او هزینه بیشتری داشته باشد ، سپس دیگران به عنوان غیر ضروری ناپدید می شوند. ؟ طوری رفتار می کنم که انگار فقط او و نیازهایش را در زندگی دارم. و من همچنین می خواهم شکوفا شوم ، می خواهم زیبا بپوشم ، سفر کنم ، با مردم ارتباط برقرار کنم ، پیشرفت کنم … ".هفته بعد ، مشتری اعتراف کرد: "من از ادعای شوهرم ، تلاش برای کنترل او ، افشا کردن ، درگیری … خدا ، چقدر انرژی آزاد کرده ام ، برای اولین بار احساس کردم که زنده هستم! پس از آخرین مشورت ، او را در آغوش گرفتم و گفتم: "بدانید ، مهم نیست که چه اتفاقی می افتد ، من هنوز شما را دوست دارم. متاسفم که اعتماد نکردم."
خوانندگان عزیز ، نظر شما در این باره چیست؟
توصیه شده:
خیانت در چیزهای کوچک: چگونه یاد می گیریم به خود خیانت کنیم
یکی از موضوعاتی که از نظر احساسی با آن به درمان می پردازند خیانت است (شوهر ، همسر ، معشوقه ، معشوقه ، دوست ، رئیس ، کارمند ، شریک تجاری و غیره). خیانت نقض وفاداری به کسی یا عدم انجام وظیفه در قبال کسی است. این ، اول از همه ، نقض تعهدات و توافقنامه ها (عمومی یا غیر عمومی) است.
آیا همسرتان خیانت می کند؟ چگونه می توانید بفهمید که همسرتان خیانت کرده است؟
آیا همسرتان خیانت می کند؟ مردان از نظر ژنتیکی مستعد روابط صمیمی یکبار و گاه به گاه هستند ، برای آنها مفاهیم "رابطه جنسی" و "عشق" عملا با هم منطبق نیستند و فقط در مواقعی که یک مرد در حالت عشق قرار دارد تلاقی می کنند. در مواقع عادی ، یک مرد هر روز رابطه جنسی می خواهد و نیازی به عاشق شدن یا برقراری ارتباط مداوم با کسی که با او رابطه جنسی دارد ، ندارد.
آیا خیانت خیانت است؟ نمی توانی ببخش فراموش کن
"همه رنجهای ما از میل است" در ادامه این اندیشه می توان گفت همه رنج های ما از انتظارات است. اگر از طرف مقابل انتظار داشته باشیم آنچه را که ما می خواهیم انجام دهد ، طبق تعریف ما دچار آسیب خواهیم شد. روانشناسان تحلیلی را انجام دادند که بر اساس آن مشخص شد مردان و زنان به طور یکسان کلمه "
خیانت را ببخش. آیا می توان خیانت را "فهمید و بخشید"؟
خیانت را ببخش . متأسفانه تقریباً 70 درصد از همه زوج های متاهل ، در طول سابقه خانوادگی خود ، با خیانت به شوهر یا همسر خود روبرو هستند. حدود یک سوم این زوج ها در ماه های اول پس از کشف خیانت طلاق می گیرند. با این حال ، اکثر همسران یا بلافاصله به درک نیاز به حفظ خانواده می رسند ، یا مدتی از هم جدا می شوند (آنها حتی سعی می کنند با سایر شرکا زندگی کنند) ، اما سپس همچنان سعی می کنند جام شکسته ازدواج خود را بچسبانند.
چگونه می توان از خیانت ، خیانت ، از دست دادن جان سالم به در برد و زندگی را آغاز کرد؟
اگر فردی س theال "چگونه می توان بیشتر زندگی کرد؟" را پرسید ، احتمالاً مجبور شد یک شوک قوی و آسیب زا به روان تحمل کند - از دست دادن یک عزیز (یا جدایی) ، یک شغل مورد علاقه ، رابطه ای که با آن بسیاری وجود داشت. امیدها ، خیانت یا هر رویداد دیگری که "