2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
شاید محبوب ترین موضوع برای درخواست کمک روانشناختی ، مشکلات روابط والدین و فرزندان (نافرمانی کودک ، عصبانیت ، هوس ، بی ادبی و غیره) باشد. چنین مشکلاتی اغلب برای مادران ایجاد می شود و ابتکار عمل برای کمک نیز در بیشتر موارد به آنها تعلق دارد. نه همیشه به این دلیل که پدران چنین مشکلاتی با فرزندان ندارند ، بلکه بیشتر به این دلیل است که مردان اغلب معتقدند همه چیز را می توان به تنهایی حل کرد. فقط به دلایلی تصمیم نمی گیرند … و سپس یک زن ناامید به روانشناس می آید.
یک رویکرد سیستماتیک برای در نظر گرفتن خانواده فرض می کند که همه چیز در آن ، مانند هر سیستم دیگری ، به هم پیوسته است. نه پدر ، نه مادر و نه فرزند آنها در انزوا از یکدیگر زندگی نمی کنند. آنها به نوعی ارتباط برقرار می کنند ، تعامل می کنند ، بر یکدیگر تأثیر می گذارند.
به عنوان مثال ، یک خانواده جوان که در آن نوزاد متولد شد. شوهر ، دوستان و بستگان مادر و نوزاد تازه متولد شده را از زایشگاه بردند ، همه با هم این رویداد فوق العاده را جشن گرفتند ، و سپس مهمانان پراکنده شدند … و زندگی کاملاً جدیدی ، برای خانواده ناآشنا آغاز شد.
شوهر از صبح تا عصر در محل کار است ، - البته ، او اکنون به تنهایی مسئول رفاه مالی خانواده است. یک مادر جوان تمام روز در خانه با نوزادش است: تغذیه ، تغییر ، تکان دادن ، دراز کشیدن ، شستن ، تمیز کردن ، تهیه غذا ، تغییر ، تغذیه ، تکان دادن ، آرامش دادن … و غیره بی نهایت … توالت رفتن-استراحت ؟ اغلب اتفاق می افتد که نه. وقت نبود. آن کارهای ابدی در اطراف خانه ، سپس شام بپزید ، بالاخره ، شوهرم از سر کار به خانه می آید. یا بچه شیطان است ، شما نمی توانید دستان خود را رها کنید ، فوراً فریاد می کشد … و زن بدون خلق ، خسته و عصبانی با شوهرش ملاقات می کند. و اغلب برای او بسیار دشوار است که به او بگوید زندگی به تدریج به یک کابوس تبدیل می شود. اینکه گاهی اوقات بیش از هر چیزی در جهان می خواهید کودک فقط سکوت کند ، فریاد نزند ، زیرا هیچ چیز به آرامش او کمک نمی کند. اینکه "از کودک انتظار داشته باشیم" یک چیز است ، تصور کنیم او چگونه خواهد بود و برای همه آنها چقدر خوب خواهد بود ، و یک چیز دیگر واقعیت روزمره "مادر بودن" است. و همه اینها هنوز شباهت کمی به شادی دارد. و این فکر غیرقابل تحمل است ، گویی بد است ، گویی کودک را دوست ندارد …
و حتی اگر به شوهرش بگوید که این کار برای او بسیار سخت است ، اغلب می تواند در پاسخ بشنود که شکایت برای او گناه است ، زیرا دارای وسایل مدرن زیادی است که کار خانگی را تسهیل می کند. که در روزهای قدیم این چیزی نبود ، و زنان بچه های زیادی داشتند ، و بالاخره آنها کنار می آمدند! مرد فقط فراموش می کند که در آن روزها مادر یاورهای زیادی داشت: مادربزرگ ها ، عمه ها و فرزندان بزرگتر. و خود زن در "چهار دیوار" بسته نشده بود … و اکنون مادر جوان دستیارها و گفتگوکنندگان فقط او ، شوهرش است.
به نظر می رسد که یک زن ، مادر شده است ، واقعاً به کمک و حمایت عاطفی شوهرش نیاز دارد. حیف است ، اما به جای حمایت ، یک زن اغلب از همسرش عصبانی می شنود: "تو چه مادری هستی که فرزندت فریاد می زند !!!"
و او واقعاً ، واقعاً می خواهد و واقعاً ، واقعاً باید نه تنها مدتی با کودک بنشیند و به او فرصت استراحت بدهد ، بلکه سعی کند بفهمد در درون او چه می گذرد ، چگونه با این زندگی جدید و جدید کنار می آید نقش. در این صورت مدیریت کودک برای او بسیار آسان تر خواهد بود. از این گذشته ، او نه تنها از نظر فیزیولوژیکی ، بلکه از نظر احساسی نیز به مادر خود بسیار وابسته است: مادر می ترسد ، ناراحت است یا اذیت می شود - و نوزاد نگران است ، به این معنی که چیزی اشتباه پیش می رود ، این نگران کننده است. مادر شاد ، آرام ، لبخند می زند - همه چیز مرتب است ، زندگی بهتر می شود! و بعد از ظهر ، همسر و پسر یا دختر محبوب خسته از پدر استقبال می کنند.
برای من ، چنین تعاملی در خانواده ای که کودک در آن متولد شده است ، استعاره ای از عروسک های تودرتو معروف روسی است. بچه کوچکترین عروسک لانه سازی است. او تحت مراقبت و مراقبت مادرش است. مامان یک عروسک ماتریوشکای متوسط است. او تحت حمایت و مراقبت قابل اعتماد پدرش ، بزرگترین عروسک لانه سازی است.
مامان احساس می کند که تنها نیست ، آنچه مهم ، ارزشمند و مورد حمایت شوهرش است. بچه آرامش مادر و شادی مادر بودن را احساس می کند و دلیل کمی برای رفتارهای مضطربانه ، هوس ها و عصبانیت ها دارد. زیرا کودک زمانی خوشحال می شود که مادرش شاد باشد. از سوی دیگر ، یک مرد احساس می کند کسانی که مسئولیت آنها را بر عهده دارد خوشحال هستند. و همه به لطف او ، عشق او ، محافظت او ، قابلیت اطمینان آرامش.
مردان ، آیا این دلیلی برای افتخار به خود ، پدر بودن ، خانواده شما نیست؟!
توصیه شده:
چرا دیگران موفق می شوند ، اما من موفق نمی شوم؟
چرا من نمی توانم پول در بیاورم در حالی که دیگران این کار را می کنند؟ چرا نمی توانم ازدواج کنم ، در حالی که دیگران ازدواج می کنند؟ چرا نمی توانم سر بچه ها و دیگران فریاد بزنم … چرا نمی توانم کارم را رها کنم … چرا مطالبه حقوق غیرممکن است … چرا نمی توانم فارغ التحصیل شوم … نمی توانم رابطه جنسی خوبی داشته باشم … نمی توانم یک رابطه فوری کوتاه (طولانی) داشته باشم … من نمی توانم با یک نفر (و نه در یک رابطه) مثلث عشق) … من نمی توانم جدا از والدینم زندگی کنم … من نمی توانم
10 اصل فرزندپروری از میخائیل لابکوفسکی
"بچه ها را بزرگ نکنید ، آنها هنوز مثل شما خواهند بود خودتان را آموزش دهید. " "تو با من اینقدر بی ادب هستی؟" - شاید احمقانه ترین سوال والدین باشد. آیا پاسخ روشن نیست؟ آموزش مناسب یک مفهوم مبهم است. و ایده وجود والدین ایده آل یک افسانه بیش نیست.
فرزندپروری موقت ، یا احساسی که داریم وقتی به ما می گویند: "من مادر تو نیستم!"
والدین موقتی ، یا وقتی به ما می گویند: "من مادر تو نیستم!" چه احساسی داریم. با اندوه و درد ، از طریق یک تحلیل ساده ، می توانیم بیان کنیم که فرزندپروری دیگر در جریان نیست. هر سال خانواده های اسلاوی کوچکتر و کوچکتر می شوند ، جوانان بیشتر و بیشتر تمایلی به ازدواج ندارند ، تعداد افرادی که می خواهند پدر و مادر شوند کمتر و کمتر می شود.
استراتژی نویسنده برای آشتی دو اصل - "والدین درونی" و "فرزند درونی"
مشکل تعداد زیادی از تحقیقات روانشناسی اغلب موارد زیر است … مشتری: الف) خود را نشان نداد (تحقیق نکرد ، نمی داند) (یعنی "کودک" داخلی) ؛ ب) پلتفرم داخلی "والد" (مقدمه ، نسخه ، نصب) و به روز رسانی (کار نمی کند ، صیقل نمی دهد) و ج) آغاز واقعی را با مجوزها و پیامهای مفید آشتی نداد (یعنی بردارهای مهم معنوی را با هم ترکیب نکرد:
25 اصل زندگی برای افراد موفق
دو راهبرد در زندگی وجود دارد. در یک مورد ، افراد برای زندگی و لذت بردن از خود ، رسیدن به اهداف و دستیابی به موفقیت تلاش می کنند. اگر قیاس با کت و شلوار انجام دهیم ، می توانیم دو گروه از افراد را تشخیص دهیم. برای برخی ، مهم است که بدانید کجا کت و شلوار بپوشید ، چگونه آن را بسازید تا بتوان آن را برای مدت طولانی پوشید ، اندازه آن است و کاملاً بر مزایای شکل تأکید می کند.