در دفاع از نوجوانان

فهرست مطالب:

تصویری: در دفاع از نوجوانان

تصویری: در دفاع از نوجوانان
تصویری: طریقه صحیح بحث که منجر به دعوا و عذاب وجدان و ناراحتی نشود 2024, ممکن است
در دفاع از نوجوانان
در دفاع از نوجوانان
Anonim

این چنین سنی است !!! سن سختی !!! سال های نوجوانی!!!! این فقط یک کابوس است - شما باید زنده بمانید !!!! در این سن ، آنها به سادگی دیوانه هستند !!! بنابراین من می خواهم از این بچه ها که در چنین دوره سختی از زندگی خود هستند محافظت کنم.

اغلب والدین فراموش می کنند که نوجوان بودن چگونه است

پیدا کردن یک زبان مشترک با والدین چقدر دشوار است ، چقدر سخت است که از دیدگاه خود دفاع کنید و حق نظر خود را داشته باشید ، چقدر هم کودک و هم بزرگسال سخت است (به هر حال ، این دوران انتقالی است !!!).

در بدن یک نوجوان چه اتفاقی می افتد؟

در سن 12-15 سالگی ، رشد بلوغ زمانی اتفاق می افتد که همه چیز رشد می کند ، به جز سیستم عصبی. بلکه رشد می کند ، اما نه چندان سریع. سیستم عصبی به سادگی با میزان رشد و "بلوغ" بقیه بدن هماهنگ نیست.

از این رو دست و پا چلفتی معروف ، بی ثباتی عاطفی ، تحریک پذیری بیش از حد و در عین حال ، خستگی سریع نوجوانان. و با این وجود - یک کودک بزرگ "اغلب" خود را "در آینه" نمی شناسد و تصویر هنوز غیر معمول خود را در آینه "نمی پذیرد". بر اساس همه اینها ، این کودکان دیروز کنترل وضعیت عاطفی خود را ندارند ، در طول روز خلق و خوی آنها می تواند بدون دلیل مشخص بارها تغییر کند. این به اصطلاح عدم تعادل کامل بدن است. در این دوره ، یک نوجوان اغلب چنین س seemالی به ظاهر ساده می پرسد - "من چه هستم؟"

و برای ما ، بزرگسالان ، در این لحظه مهم است که دخالت نکنیم ، ممنوعیت ندهیم ، تلاش خود را برای شناسایی خود ، و جستجوی خود و مکان خود بی ارزش ننماییم.

در ذهن نوجوانان افسانه هایی وجود دارد که هیچ کس آنها را درک نمی کند ، آنها می خواهند به آنها آسیب برسانند ، که همه مدام چیزی از آنها می خواهند. آنها اغلب افسانه های خود را با یکدیگر به اشتراک می گذارند و در این زمینه منبعی برای خلق افسانه های جدید پیدا می کنند. و فکر نکنید که یک بزرگسال و / یا والدین همه به نفع شما هستند! من بهتر می دانم چگونه این کار را انجام دهم! و غیره. اسطوره ها را از سر نوجوان محو کنید. بلکه برعکس ، فقط آنها را تقویت می کند.

نوجوانان علاوه بر لذت رشد بلوغ ، چهره به چهره با بلوغ "ملاقات" می کنند. آنها غرق در افکار عشق هستند ، نه دستاوردها! دستاوردها چیست؟!؟ سعی می کنید فرزند خود را در چه چیزی متقاعد کنید ، چگونه انگیزه می دهید ، چه الگویی را نشان می دهید؟

این ایده که تحصیل ، آموزش … برای زندگی موفق آینده ، شغل ضروری است …

متعجب! برای چی؟! آنجا ، در خیابان ، کاتکا ، پتکا منتظر است … و همه چیزهایی که اکنون عزیز هستند وجود دارد!

تاکتیک صبر کنید و ببینید! در اعمال و گفتار خود محتاط و محتاط باشید! امروزه خیلی راحت می توان به یک نوجوان صدمه زد ، "دشمن" او شد ، چیز مهمی را ندید !!

این سن مانند نقطه ای در سیستم مختصات است که در آن خطوط بزرگسالی و کودکی به هم نزدیک می شوند. یک نوجوان گویی بین دو جهان و در عین حال در هر دو جهان است. او با تمام وجود کودک بودن خود را انکار می کند! دنیای بزرگسالان او را با آزادی و مجازات ظاهری خود جذب می کند ، اما وظایف او را می ترساند و او نمی خواهد "بزرگ شده" شود. او درگیر احساسات متضاد است - او نمی خواهد به هیچ یک از دو جهان برود ، و می خواهد به هر دو! و دوباره - صبر کن! و پشتیبانی! و قبول!

11087190_867139876681454_2024091856_n
11087190_867139876681454_2024091856_n

هنگام کار با نوجوانان به چه نکاتی باید توجه کرد؟

1. نشان دهید که والدین نیستید. شما می توانید در کنار نوجوان باشید یا یک شخص "سوم" باشید ، اما نباید "با" یا "برای" والدین باشید. اعتماد ایجاد کنید ، این پایه ای است که بعداً کار خوبی را بر اساس آن ایجاد خواهید کرد.

2. به صحبت های نوجوان خود گوش دهید. نشان دهید که به مشکلات او اهمیت می دهید! این واقعیت را کنار نگذارید که همه تجربیات و مشکلات او در مقایسه با زندگی بزرگسالان ، مشکلات شما یا چیزهای مهمتر و فوری دیگر مزخرف هستند.

3. به نوجوان خود نشان دهید که حریم خصوصی فقط یک کلمه نیست! بگذارید او بفهمد که شما اسرار او را فاش نمی کنید یا مرزهای او را زیر پا نمی گذارید.

4. متأسفانه ، اغلب درمانگر با نارضایتی والدین ملاقات می کند ، نتیجه خیلی سریع نیست ، محرمانه بودن آنچه در طول جلسه اتفاق می افتد و گاهی حسادت - فرزند من بیشتر نه به من بلکه به طرف درمانگر کشیده می شود. ممکن است شرایط ناخوشایند یا حتی درگیری ایجاد شود …و در اینجا خوب است تفاوت رابطه با والدین و رابطه با نوجوان را درک کنید. اما در عین حال سعی کنید با پدر و مادر در تقابل نباشید !!!!

5. بسیار مهم است که به والدین آموزش دهیم پیشرفت کودک ، بهترین جنبه های او و نه تنها شکست ها و "کاستی ها" او را ببینند. ستایش را فراموش نکنید! و به خود بیاموزید که از خود تعریف کنید!

والدین چه سوالاتی می پرسند؟

همه آنها بسیار شبیه هستند -

- او برای هیچ چیزی تلاش نمی کند و به آینده فکر نمی کند! (به هر حال ، یک واقعیت نیست! شاید او به آینده خود "شما" فکر نمی کند و برای اهداف شما تلاش نمی کند)

- او عجیب به نظر می رسد (هر نسلی از والدین با خرده فرهنگ های هر نسل از نوجوانان مخالفت می کند. اما تعلق به هر گروهی هنوز نشانگر فرزند "گم شده" نیست)

- رفتارش زننده است! او به حرف من گوش نمی دهد! با من بحث می کند! بی ادب است! (چگونه ارتباط برقرار می کنید؟ آیا صدای پسر یا دخترتان را می شنوید؟ چه الگویی را برای او قرار می دهید؟ آیا نظرات و افکار او برای شما مهم است؟ آیا او تجربیاتی دارد و آیا آنها فرصت دارند آن را با شما در میان بگذارند؟

- نمیخواد به من چیزی بگه! (به این فکر کنید که چگونه و چگونه برای نوجوان خود پخش می کنید. شاید او ببیند که چگونه با اسرار دیگران و / یا خود او رفتار می کنید ؛ چگونه در برابر اعمال و افکار او واکنش نشان می دهید ، نظر او برای شما چقدر مهم است ، نیازهای او و هر چند وقت یکبار زمانی برای گفتگو با او پیدا می کنید)

رفتار یک نوجوان در وهله اول بازتاب روابط خانوادگی اوست و فیزیولوژی این دوره دشوار فقط همه مشکلات را تقویت می کند.

11093297_867139863348122_808083801_n
11093297_867139863348122_808083801_n

و دیگر نه به منظور دفاع یا گفتن یک کلمه در حمایت از نوجوانان ، بلکه به منظور جلب توجه به آن ها ویژگی های زیبایی که آنها دارند بر خلاف بزرگسالان ذاتی هستند:

1. چنین ادغام صادقانه با گروهی دیگر هرگز امکان پذیر نخواهد بود. نیازی به تمرینات تیم سازی نیست ، در این سن است - " دوست مادام العمر"و" دوست نیازمند" بزرگسالان این موضوع را فراموش می کنند و اغلب چنین رابطه صمیمانه و مهمی را برای فرزندان خود حفظ نمی کنند.

2. نوجوانان مشتاق دفاع از عقاید خود ، آنها "می سوزند" و آماده اند تا هر چه طول می کشد پرونده خود را اثبات کنند. در این مورد ، آیا ارزش آن را دارد که خط بزرگسالان عاقل خود را خم کرده و با سرسختی به فرزند خود ثابت کنید که اشتباه می کند؟ به هر حال ، او از اشتباهات خود درس می گیرد و فقط به شما بستگی دارد که چگونه از این اشتباهات عبور کند ، آیا در شما حمایت می بیند و آیا قدرت بیشتری را برای پیشرفت احساس می کند یا خیر.

3. نوجوانان وفادار و فداکار هستند … اهمیت این احساسات را به آنها نشان دهید ، با مثال خود چیزها و کارهایی را نشان دهید که ارزش هدایت آنها را دارد.

4. توانایی خلق! آیا متوجه شده اید که کودکان کوچک عاشق هستند و می دانند چگونه خیال پردازی کنند ، آیا مطمئن هستید که آنها می توانند آواز بخوانند ، برقصند ، نقاشی کنند! آنها عاشق چیزی هستند و می خواهند چیزی خلق کنند! در دوران نوجوانی ، آسانی است که به کودک صدمه بزنید ، اعتماد به نفس او را تضعیف کنید و بگویید که تمام تلاشهایش نامناسب است ، "طبیعت بر او استراحت می کند" ، که همه اینها احمقانه و زشت است و جالب نیست و دخالت می کند! برای ایجاد اختلال در کار فرزندان خود دخالت نکنید ، بلکه بهتر است - با آنها خلق کنید!

5. ماجراجو هستند ، عاشق ریسک هستند! اینجا چی خوبه؟ نوجوانان از آزمایش و امتحان چیز جدیدی نمی ترسند ، آنها تجربه فوق العاده ای را به دست می آورند که می توانند در آینده از آن استفاده کنند ، "در منطقه راحتی گیر نمی کنند" و در این حالت از بسیاری از بزرگسالانی که با "من می دانم" خوشحال تر هستند. چگونه زندگی کنیم "، درست زندگی نکنید.

6. نوجوانان یاد بگیرید که روابط ، دلبستگی ها را ایجاد کنید … خانواده شما اولین و گاهی تنها نمونه رابطه هستند - هرگز آن را فراموش نکنید!

7. حس عدالت! فرزندان خود را به خاطر کارهایی که خودتان انجام می دهید سرزنش یا تنبیه نکنید. و این واقعیت که شما یک فرد بالغ هستید و می توانید - به نفع رابطه شما نخواهد بود. اگر واقعاً می خواهید چیزی را به فرزند خود بیاموزید ، با مثال آموزش دهید!

توصیه شده: