2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
بنابراین ، رابطه عاشقانه قطع می شود ، و شما از نظر ذهنی هنوز به فردی از گذشته وابسته هستید و با تاریخ فعلی زندگی نمی کنید ، اما رابطه ای که دیگر وجود ندارد ، که رفته است ، متوقف شده است. شما خسته و فرسوده هستید: باید در زمان حال زندگی کنید ، جلو بروید ، اما گذشته اجازه ورود به شما نمی دهد و شما را نگه می دارد. به نظر می رسد بین دنیای حال و گذشته گیر کرده اید ، با یک پا در آنجا ، پای دیگر در اینجا. آشنا بنظر رسیدن؟ سپس مقاله من برای شما مفید خواهد بود و برنامه اولیه اقدامات نجات را برای رهایی از مشکل ارائه می دهد.
1. بنابراین … اولین چیزی که باید با آن شروع کنید این است که صادقانه به خودتان پاسخ دهید: آیا واقعاً این درب دشوار را برای خود می بندید یا فضای روابط قبلی خالی نشده است و هنوز هم ممکن است منبعی برای شما باشد؟
بگذارید توضیح دهم … روابط عاشقانه مملو از بحران است ، اما می تواند توسعه یافته و رشد کند. در این زمینه ، یک قیاس بزرگ وجود دارد: عشق ، مانند یک کودک ، از یک نوزاد کوچک به یک فرد قوی و کامل تبدیل می شود.
گاهی اوقات شرکا بحران ها را با بن بست اشتباه می گیرند و نخ های گرانبهایی را که آنها را به هم می پیوندد می شکند و در نتیجه دچار اشتباه می شوند. با درک این موضوع ، هنوز دیر نیست که این اشتباه را با نشستن روی میز مذاکره برای بحث در مورد "صخره های سدی" و توافق بر سر مشارکت بیشتر اصلاح کنید.
اگر این مورد با شما نیست و جدایی بهترین راه برای برون رفت از شرایط فعلی است ، ما به مرحله بعدی کار ادامه می دهیم.
2. فرض کنید قصد دارید "در را به روی گذشته سخت خود" ببندید. با این وجود ، آیا این اجازه نمی دهد که از خودتان دور شوید؟ فکر کنید: چه نوع قلاب معنوی به گذشته وابسته هستید ، چه چیزی شما را در آنجا نگه می دارد؟ پاسخ ها می آیند ، شما فقط باید آنها را قرار دهید ، و پس از قرار دادن آنها ، فکر کنید و نگاه کنید.
گزینه های پاسخ می تواند به شرح زیر باشد: احساس گناه ، کینه ، ناامیدی ، فروپاشی ذهنی و غیره و غیره …
کار با احساسی که در طول تجزیه و تحلیل یافت می شود ضروری خواهد بود. و گام بعدی در این زمینه به ما کمک می کند.
3. درد خود را در چشمان خود ببینید و آن را بپذیرید. به او بگویید: "من می توانم شما را ببینم! شما هستید! من به شما اعتراف می کنم! شما بخش مهمی از من هستید. و من تو را قبول دارم!"
این به تنهایی تسکین مطلوب را به شما می دهد: در نتیجه شما خود را به "بیمار" و "سالم" تقسیم نمی کنید ، بلکه به طور کلی ، همانطور که هستید ، می پذیرید.
4. از احساس پیدا شده به خاطر معنایی که برای شما دارد تشکر کنید. احساس شما یک اشاره ، یک منبع معنوی را برای شما آشکار می کند. به لطف آنچه گذرانده اید و آموخته اید ، بسیار با تجربه تر و خردمندتر شده اید. به خود بگویید: "متشکرم!"
5. و سپس ، به خودتان کمک کنید تا با احساسات خود کنار بیایید: خود را به روشی که تجربه ارزشمند برای شما ساخته است ، دوست داشته باشید. گذشته فقط یک قدم در تاریخ شماست. دگرگون کننده ، مهم ، اما گذشته. اکنون ما درد خود را ارضا می کنیم و به دانش خالص و معنوی تبدیل می شود. از نظر ذهنی یک فضای دریافت (منطقه ای از لطف معنوی ، عشق) ایجاد کنید و احساسات دردناک خود را در آنجا قرار دهید. ببینید چگونه فضای عشق احساسات شما را التیام می بخشد و آنها را به دانش ، تجربه ای ارزشمند تبدیل می کند. روح شما مملو از هماهنگی و تعادل است. درد برطرف می شود و شما را برای همیشه رها می کند. خودتان به زمان حال نگاه کنید: شما ، در حال حاضر ، بسیار عمیق تر و چند وجهی تر از خود قبلی هستید. این گذشته شماست که شما را به این شکل درآورده است.
6. بعلاوه … اکنون ما سعی خواهیم کرد خودمان ، سابق ، را با همه پیش فرض ها و اشتباهات اشتباه ببخشیم. بله ، بله ، کسی که "متعهد" ، "توجه نکرده است" ، "تلو تلو خورده است" و غیره و غیره … این کار با احساس گناه شما کار می کند. در نوع خود ، شما را در گذشته خود نگه می دارد ، و اجازه نمی دهد به آینده بروید. این را به خود بگویید: "من زنده هستم ، در حال یادگیری هستم و حق دارم اشتباهات غیرعمدی و غیر عمدی را مرتکب شوم." (انجیل را به خاطر دارید؟ "کسی که در بین شما بدون گناه است ، اجازه دهید اولین کسی باشد که سنگی به سوی او پرتاب می کند." رشد می کند ؛ یک مرد کامل خواهد بود ، در المپ زندگی می کند و متفاوت خوانده می شود - خدا.
کارهای زیادی انجام ندهید: غیرممکن است که همه چیز را از قبل پیش بینی کنید ، همه چیز را در نظر بگیرید و کاملاً عمل کنید.زندگی به شما یک هدیه سخت اما بی ارزش داده است - تجربه! حالا می توانید کارهای بیشتری انجام دهید! به خودتان تبریک بگویید: شما اکنون قوی تر و عمیق تر از قبل هستید! گذشته شما شما را بزرگ کرده است! شگفت انگیز!
بخشیدن خود بسیار مهم است! امتحان کن! اتفاق افتاده؟ آیا احساس می کنید که بخشش رهایی چگونه به شما می دهد؟ شگفت انگیز! برو جلو…
7. گام بعدی این است که همسایه خود را ببخشید. بگذارید همسرتان مثل شما اشتباه کند. او ، مانند شما ، یک فرد معمولی و زنده است ، نه یک برنامه کامپیوتری کاملاً حساب شده. عزیز شما ، مانند بقیه ، از "بهشت" و "علف هرز" تشکیل شده است. زیاد از او نپرسید! او آنچه را که می دانست چگونه به شما داد. و این اغلب بسیار بسیار زیاد است! مهربان باشید و او را برای همه چیز ببخشید!
لنگرهای گذشته بیش از پیش خنثی می شوند. آزادی شما نزدیک است.
8. مرحله بعد. حق شناسی! واقعا یک کلمه جادویی است! شخصی به درستی شکرگزاری را با پذیرش معنوی و عشق مقایسه کرد. بنابراین … اگر مرحله جدید زندگی شما جدا از شریک زندگی شما اجازه اجرای روابط و احساسات قبلی را نمی دهد و احساسات مخرب مانند کینه و عصبانیت خنثی می شود ، سعی کنید ارتباط قدیمی خود با شریک زندگی خود را به پخش برنامه تبدیل کنید. حق شناسی. این تعادل میدانی روابط را بازیابی می کند و آینده جداگانه شما را تقویت می کند. قدردانی عشق است ، اما بی احساس ، بی علاقه ، سخاوتمند. فکر کنید: آیا همه ما چیزی برای تشکر از شرکای گذشته خود داریم؟ حداقل برای تجربه زندگی ارزشمند. حداکثر ، برای GOOD شما.
شاخه ای که مدتها منتظرش بودیم تشکر خواهد کرد. بقایای ناامیدی و کینه در زیر درخشش مقدس آن ذوب شده و شما را به گذشته نخواهد کشاند. به راحتی می توانید سفر بعدی خود را ادامه دهید. هیچ چیز مانع شما نمی شود
9. آخرین و مهمترین نکته این است که با گذشته خود خداحافظی کنید. آیینی و واقعی. آن را پرداخت کنید. آن را با حروف نمادین بنویسید. بگذارید زخم شما به طور کامل ، کاملاً بهبود یابد. خداحافظی را با یک آیین و فرمول فوری به پایان برسانید: من از گذشته خود می روم ، گذشته مرا ترک می کند ، این مرحله از داستان من گذشته است - من دیگر خواهم رفت.
توصیه شده:
چگونه می توان فهمید که گذشته در واقع گذشته است؟
آیا تا به حال فکر کرده اید که می توانید براساس رویدادهایی که در زندگی شما رخ داده است رمان بنویسید؟! بسیار هیجان انگیز و هیجان انگیز ، پر از داستانهای غم انگیز و زیبا از زندگی و عشق ، دوستی صمیمانه یا خیانت ناامید کننده. شما این داستانها را در حافظه و قلب خود حمل می کنید ، مجذوب آنها می شوید و دیگران را مجذوب خود می کنید ، آنها حتی روح حساس ترین و آسیب پذیرترین افراد را لمس می کنند ، نزدیکان و عزیزان شما را نگران خود می کنند و روشنفکران از پیچیدگی در هم آمیختن ، سردرگمی و عزت و
درباره عشق .. درباره روابط .. درباره ارتباط
عشق به معنای کامل کلمه را تنها می توان در نظر گرفت که به نظر می رسد تجسم ایده آل آن است - یعنی ارتباط با شخص دیگری ، به شرط اینکه تمامیت "من" شخص حفظ شود. همه اشکال دیگر جذب عشق نابالغ هستند ، می توان آنها را رابطه همزیستی ، یعنی رابطه همزیستی نامید.
پرتاب ضربه ، ضربه پرتاب کننده: درمان ترک
برای ما ، ترک احساس شخصی است که ارتباط ما با آن یک طرفه قطع شده است. در همان زمان ، کسی که ترک کرد اجازه نمی دهد که روش جدایی انجام شود. او به سادگی ناپدید شد. او نگفت: "تو برای من مهم بودی" ، یا "بودن با تو برایم خیلی سخت بود"
گذشته: ضربه ای از گذشته. کل حقیقت از روانشناس خانواده آندری زبروفسکی
گذشته: ضربه ای از گذشته. بر اساس نظرسنجی ها (در کشورهایی با فرهنگ اروپایی) ، مردان به طور متوسط قبل از ازدواج در سن 30 سالگی می توانند تا ده شریک جنسی داشته باشند و / یا تلاش کنند روابط عاشقانه جدی ایجاد کنند. دختران ، قبل از ازدواج زیر 30 سال ، به طور متوسط ، می توانند حداکثر تا پنج شریک جنسی داشته باشند و / یا تلاش کنند رابطه عاشقانه جدی ایجاد کنند.
عاشقانه با خودمان مهمترین عاشقانه زندگی ماست
عشق به خود ما بر چه چیزی بنا شده است؟ بیشتر اوقات در تصویر من کامل هستم. برای ما آسان تر است که خود را دوست داشته باشیم وقتی که با تصویر خاصی از خود مطابقت داریم. اساس و اساس شکل گیری این تصویر می تواند فیلم ها ، افسانه ها ، نظرات و انتقاداتی باشد که از سوی افرادی که برای ما عزیز هستند به ما خطاب شده است.