نارضایتی اعلیحضرت

فهرست مطالب:

تصویری: نارضایتی اعلیحضرت

تصویری: نارضایتی اعلیحضرت
تصویری: وحشت رژیم از نارضایتی های چهره های مشهور و هنرمندان و دیدار آنها با شاهزاده رضا پهلوی 2024, ممکن است
نارضایتی اعلیحضرت
نارضایتی اعلیحضرت
Anonim

نارضایتی اعلیحضرت

کینه به شما این امکان را می دهد که حفظ کنید

مجرم تصویری از یک فرد "خوب" دارد

به نظر می رسد که من هنوز با توجه خود توهین را "توهین" کردم. این داستان از بایگانی درمان من است ، اما "انگیزه" آن اغلب در مشکلات فعلی مراجعان من شنیده می شود. همه قوانین محرمانه بودن رعایت می شود.

مقاله دیگر من به همه خوانندگان قدردانم.

اولگ ، مردی 35 ساله ، به دلیل افکار وسواسی منظم به روان درمانی روی آورد. وسواسهای او عمدتاً در مضامین کار او بوجود آمد. او که در یک شرکت بزرگ به عنوان برنامه نویس کار می کرد ، در تیم احساس راحتی نمی کرد. از نظر او ، همکاران او را نادیده گرفتند و از تماس با او اجتناب کردند.

منبع اصلی مشکلات او رابطه اش با مافوق بی واسطه اش بود. به گفته اولگ ، او او را دست کم گرفت ، او را یک متخصص "ضعیف" می دانست ، غیر ضروری ترین و غیرمنتظره ترین وظایف را به او داد ، که در آن نمی توانست خود را به عنوان یک حرفه ای نشان دهد. در تماس واقعی با رئیس ، اولگ خجالتی بود و هیچ شکایتی یا خواسته ای به او نشان نداد. در واقعیت ذهنی خودش ، گفتگوها با او بی پایان ادامه داشت ، موقعیت های مختلف برای روشن شدن روابط با او انجام شد. تماس واقعی با رئیس به تماس کامل تبدیل شد.

حقایقی که اولگ به آنها اشاره کرد من را متقاعد نکرد که همه چیز دقیقاً همانطور است که او همه چیز را ارائه کرده است. به عنوان مثال ، او گفت که در محل کار آنها جایزه می دهند. وقتی از من پرسید آیا به او جایزه داده شده است یا نه ، او پاسخ داد: "بله ، آنها این کار را کردند. اما فقط به این دلیل که او شک نداشته باشد که از او قدردانی نمی شود. " تمام حقایقی که او برای اثبات مفهوم خود ذکر کرد ، بدون شک توسط وی به عنوان جهل و حتی توطئه علیه او تفسیر شد. گاهی اوقات به نظر می رسد مزخرف به نظر می رسد.

تمام تلاش های من برای "بازگرداندن واقعیت" ناموفق بود. و این تعجب آور نیست. جهان و تصویر جهان یک چیز نیست. فردی در چنین شرایطی تحت تأثیر پیش بینی های خود قرار می گیرد و قادر به مشاهده حقایق واقعی نیست. او در خیال پردازی های خود در مورد واقعیت به دام افتاده است ، واقعیت را تحریف می کند ، و متناسب با تصاویر خود از آن تنظیم می کند.

کار در اینجا بیهوده است در حالی که در سطح شناخت باقی مانده اید. مغز پیچیده یک فرد بسیار باهوش می تواند هرکسی را که سعی می کند راه های جایگزین برای دیدن آنچه در حال رخ دادن است ارائه دهد ، مانند یک جادوگر ، با هوشمندی حقایق ظاهراً غیرقابل بحث را تحت مفهوم ذهنی جهان دستکاری کند. برای حل این مشکل ، لازم است به سطح دیگری از واقعیت روانی بروید - سطح احساسات.

افکار وسواسی یک علامت است. این از انرژی احساسات غیرمعلوم و غیرتجربی ناشی می شود که تجمع می یابد و به وسواس تبدیل می شود. بنابراین ، "مبارزه" با وسواس از طریق منطق بی فایده است.

و از احساساتی که در اختیار اولگ بود ، فقط جرم آشکار بود.

از جرم چه می دانیم؟

کینه یک راه ارتباطی غیر مستقیم است. در این مورد ، تماس اغلب در واقعیت مجازی یک فرد انجام می شود. مجرم در اینجا فرصت های زیادی دارد - می توان بی وقفه موقعیت های مختلف تعامل با مجرم را در خیال خود "رانندگی" کرد. با این حال ، کینه مشکلات روانی تماس را حل نمی کند. این روش تماس تنها در صورتی م effectiveثر است که اطرافیان شما بسیار حساس باشند.

با توجه به تجربه خود ، می دانم که روابط مشکل ساز بالغ الگوهایی از روابط اولیه و اغلب ، کودک و والد است. اکنون زمان آن است که "ریشه های" کینه و سابقه ظهور راه تماس مشکل دار کنونی مراجعه کننده در درمان را مورد بررسی قرار دهم.

داستان زندگی اولگ نیز از این قاعده مستثنی نیست. در خانواده او - خانواده روشنفکران - قوانین اجتماعی زیادی وجود داشت که پرخاشگری را به شدت محدود می کرد. اما فضای خانواده از شرم و ترس غرق شده بود.به عنوان یک قاعده ، این احساسات (و حتی گناه) چارچوب رفتارهای اجتماعی قابل قبول ، قابل قبول ، "درست" ، "خوب" و "کشتن" پرخاشگری را حفظ می کند. در هر خانواده ، مجموعه و ترکیب این احساسات ممکن است متفاوت باشد.

بنابراین در خانواده اولگ ، تجلی خشم ممنوع بود. همانطور که می دانید خشم تعدادی از عملکردهای مهم را در ایجاد ارتباط انجام می دهد. از جمله آنها می توان به تعیین و حفاظت از مرزهای شخصی ، بیان و دفاع از نیازهای آنها ، حفظ منافع و ارزش های آنها اشاره کرد.

وقتی تجاوز "غیرقانونی" شود ، آنگاه به کینه تبدیل می شود. کینه نوعی خشم ملایم تر و هوشمندانه تر است. در آن ، بیشتر انرژی که می تواند به سازمان تماس هدایت شود متوقف شده و به حوزه تماس خیالی هدایت می شود. کینه به مجرم اجازه می دهد تا تصویر یک شخص "خوب" را حفظ کند.

اما کارآیی کینه بسیار کمتر از خشم است. به ویژه در مواردی که مخاطب جرم توانایی رمزگشایی آن را ندارد. در نتیجه ، جرمی که راه حل خود را پیدا نمی کند و به نتیجه دلخواه نمی انجامد (گرفتن چیزی از دیگری بدون درخواست از او) مانند سنگ هایی است که در یک شخص تجمع می یابد. کارهای تماس حل نشده - گشتالت های ناتمام نیاز به تکمیل دارند. نتیجه چنین وضعیتی می تواند روان تنی یا علائم سطح روان رنجوری باشد. "انتخاب" منطقه تجلی مشکلات بستگی به ساختار شخصیت فرد دارد.

مکانیسم روانی کینه چگونه کار می کند؟

به عنوان یک قاعده ، این جرم شامل سه پیام به مجرم می شود.

اول - من ناراحت هستم!

دوم - من چیزی می خواهم!

سوم - حدس بزنید چه می خواهم و به من بدهید!

این پیامها غیر کلامی هستند. برای این منظور از زبان بدن ، حالات چهره ، نگاه ، لحن استفاده می شود.

برای رمزگشایی از این نوع پیام ها ، شخصی که به او جرم نشان داده می شود باید به طور غیرمعمول حساس و همدل باشد. برخی از والدین قادر و آماده این نوع ارتباط هستند.

اما در بزرگسالی ، فرد با مشکلات استفاده از این روش برای برآوردن نیازها روبرو می شود. شخص دیگری که والدین نیست ، به عنوان یک قاعده ، نمی تواند پیامهای موجود در جرم را به درستی بخواند.

عدم درک می تواند در هر یک از سه سطح برجسته باشد.

سطح اول - من آزرده هستم ، دیگری متوجه آن نمی شود. یا وانمود می کند که توجه نمی کند ، نادیده می گیرد. پایبندی به نگرش مشهور: "آنها آب را به افراد آزرده حمل می کنند!"

سطح دوم - من چیزی را می خواهم ، آن را به دیگری نشان می دهم ، دیگری متوجه تخلف می شود ، اما متوجه نمی شود که در پشت آن نیازی وجود دارد.

سطح سوم - دیگری متوجه کینه من است ، می فهمد که من چیزی می خواهم ، اما نمی تواند بفهمد ، حدس بزنید دقیقاً چه می خواهم.

رئیس این داستان ، به عنوان اقتدار مشتری ، تحت نظر والدین قرار می گیرد. مشتری به طور معمول با او شروع به ایجاد الگوهای تعامل در تماس با والدین می کند. با این حال ، همه چیزهایی که به خوبی با شخصیت والدین کار می کردند به دلایلی ساده در روابط صنعتی جدید کار نمی کند - رئیس والدین نیست ، مشتری کودک نیست و رابطه والدین و فرزندان نیست.

چگونه بر دام کینه غلبه کنیم؟

مشتری در الگوهای تماس قدیمی والدین و فرزندان گرفتار شده است. کینه ، که توسط دیگران خوانده یا رمزگشایی نمی شود ، همچنان در حال جمع شدن است. در کنار این ، تنش نیز رشد می کند ، که با گذشت زمان شروع به تبدیل شدن به یک علامت عصبی می کند - افکار وسواسی.

برای خروج از این دام ، لازم است الگوهای تماس بی اثر و علامتی را تغییر دهید. گاهی اوقات خیلی سریع معلوم می شود. مراجعه کننده شروع به آگاهی از مکانیسم های تماس مشکل ساز خود می کند و با پشتیبانی و هدایت درمانگر شروع به آزمایش انواع جدید رفتار می کند و در نتیجه تجربیات جدیدی را به دست می آورد و از یک تله ارتباطی بی اثر خارج می شود.

اما بیشتر اوقات این یک فرآیند طولانی تر است. و داستان ما از این مجموعه است.سپس ، در درمان ، ما با تصویری پایدار از خود روبرو می شویم ، که نتیجه تاریخچه کل زندگی قبلی مشتری است. در این حالت ، فراتر رفتن از مرزهای تصویری که برای مشتری در نظر گرفته شده است و مواجهه با پرخاشگری او ، ممکن است برای مشتری دشوار باشد.

برای اینکه این ملاقات انجام شود ، در درمان او باید با سایر احساسات قوی خود ، "محافظت" از خشم ، آشنا شود. این شرم ، گناه و ترس است. بیشتر اوقات ترس از رها شدن ، طرد شدن ، تنهایی … شرم ارزیابی ، مقایسه ، کاهش ارزش … احساس گناه برای ناراحتی والدین شما … ما در اینجا درباره اقامت مزمن کودک در محدوده چنین احساساتی صحبت می کنیم.

بسیاری از احساسات دیگر در زیر ضخامت ترس پنهان شده اند. با این حال ، و تحت شرم و گناه. روان درمانگر مانند یک باستان شناس است که لایه ها را یکی پس از دیگری برمی دارد تا به آثار تاریخی باستانی برسد.

در درمان ، ما باید به پرخاشگری برسیم تا از انرژی آن برای نیازهای خود استفاده کنیم و بیاموزیم که چگونه راه های ارتباطی بدون علامت ایجاد کنیم که منجر به ارضای خواسته ها و نیازهای ما شود.

مسیر آسان نیست ، اما ارزشش را دارد!

خودت را دوست داشته باش! و بقیه به نتیجه می رسند!

توصیه شده: