جادوی واقعی

تصویری: جادوی واقعی

تصویری: جادوی واقعی
تصویری: 01_ کتاب جادوی واقعیت| نویسنده ریچارد داوکینز | گویش: زرین | تولید آوای بوف AVAYEBUF 2024, ممکن است
جادوی واقعی
جادوی واقعی
Anonim

جادوی واقعی. من با صدای کی صحبت می کنم؟ رویاهای تحقق نیافته ، خشم سرکوب شده ، حقیقت پنهان؟ آنها می گویند در تجزیه و تحلیل ، هدف اصلی درمان یک فرد نیست ، بلکه کمک به او در ارتباط با واقعیت است ، به عنوان مثال. به نظر من ، خودتان واقعی شوید همه اینها باعث عصبانیت ، وحشتناکی می شود. چگونه این همه پیچیدگی درک خود ، این همه حکمت را به دست آوردید. وقتی شروع به گرفتن یادداشت های یک دیدگاه آزاد از خودم می کنم ، به وضوح می فهمم که چقدر سخت است که در زندان پیچیده ها و شخصیت های کاذب به سر ببرم ، که درک ماهیت ، خارج از فرآیند درک ، بسیار دشوار است. فقط انبوهی از عصبانیت ، یأس و ترس وجود دارد و به نظر می رسد هیچ پایان یا حاشیه ای برای این وجود ندارد. بله ، بسیار واقعی به نظر می رسد ، من نیز چنین فکر می کنم.

اما همه چیز متضادی دارد. شاید درک نکردن دگرگونی شخصی برعکس درک تجزیه خود فرد باشد. وقتی می شنوم مشتریان می گویند "نمی فهمم" ، به مقاومت ، انتقال والدین و همه چیز دیگر فکر نمی کنم ، به آنچه آنها می گویند "نمی فهمم" فکر می کنم. این چه فهمی است که یک فرد با درک این ، احساس این ، زندگی مداوم در آن می گوید - من نمی فهمم.

باید چیزی قوی و عظیم باشد. در چنین لحظاتی ، ممکن است به خودم و مشتری بگویم که این سوال را خیلی زود پرسیدم ، زیرا من ، یک روانشناس ، هنوز به اندازه کافی پاسخ او و مشتری را درک نکرده ام.

پس من در حال حاضر صدای چه کسی را می شنوم؟ هر روانشناس یک مشتری دارد که به کمک روانشناس نشسته و امیدوار است به کمک او کمک کند. شاید این واقعیت در ناحیه تلاقی انتقال مراجعه کننده و انتقال متقابل روانشناس قرار داشته باشد و در این زمینه کلی ، بهبود از طریق ملاقات با واقعیت صورت می گیرد ، مهم نیست که چقدر فرا روانشناختی به نظر برسد. س bigال بزرگ این است که آیا من خودم را در این واقعیت می بینم یا خیال خود را در مورد واقعیتم می بینم.

اولی از دومی ناشی می شود. اگر چیزی توسط شخص ناشناخته باشد ، اما در زمینه شناخت انسان وجود داشته باشد ، باید چیزی وجود داشته باشد ، اما خارج از حوزه شناخت انسان وجود داشته باشد. شاید خود شخص باشد؟ از این گذشته ، نمی توان خود را شناخت ، زیرا در عین حال یک موضوع مطالعه و یک موضوع مطالعه بود. شاید صدایی که من با آن صحبت می کنم همان جوهر ناشناخته ای باشد که در آنچه می شنوم تجسم یافته است. و در اینجا دوباره به دایره انبوه خشم ، ناامیدی و ترس (گه) برمی گردم.

صدای خودم را می شنوم ، دایره در همان جایی که باز می شود بسته می شود. آیا این من را واقعی تر کرد؟ این امکان وجود دارد که دو نفر در ابتدا به دلایلی متفاوت ایجاد شده باشند ، آنها ابتدا دارای ناحیه ای از نفوذ به یکدیگر بودند که به صورت نمادین در تجزیه و تحلیل در تماس انتقال و ضد انتقال نشان داده شد. ناحیه ای که قادر به تولید یک سوم است. جادو ، شیدایی خالص. و این صدایی که من در این فضا می شنوم ، صدای واقعیت های بالقوه صحبت کننده است که در مورد ماهیت ناشناخته انسان موجود موجود صحبت می کند. به احتمال زیاد ، او اینگونه می تواند در واقعیت ظاهر شود ، از این تماس جادویی دو خیال در مورد واقعیت.

توصیه شده: