نیاز به مراقبت در رابطه

فهرست مطالب:

تصویری: نیاز به مراقبت در رابطه

تصویری: نیاز به مراقبت در رابطه
تصویری: ۵ اشتباهی که آقایان در رابطه جنسی خود مرتکب میشوند 2024, ممکن است
نیاز به مراقبت در رابطه
نیاز به مراقبت در رابطه
Anonim

خط قرمز این درگیری ترس شدید از دست دادن ، از دست دادن روابط با عزیزان است. احساس دردناک از دست دادن چیزی عزیز ، نزدیک ، گرم ، غیرقابل جایگزین. این از دست دادن با احساس افسردگی همراه است. بنابراین ، بیمارانی که درگیری اصلی آنها "نیاز به مراقبت - خودکفایی" است با علائم افسردگی ، افسردگی ، بی تفاوتی مشخص می شوند.

بنابراین ، از یک سو ، نیاز مهم یک فرد دریافت عشق و مراقبت است. از سوی دیگر ، نیاز به ترک منطقه راحتی و ایمنی و مراقبت وجود دارد. نیاز به توسعه و غلبه بر آن. خودکفایی

تفاوت اصلی بین تضاد نگرانی و تعارض وابستگی ، که در مقاله "تنهایی-دلبستگی" توضیح داده شده است ، یک جزئیات مهم است. در "مراقبت" ، روابط مهم هستند ، در "وابستگی" - وابستگی به دیگری آشکار می شود. معتاد نمی تواند زندگی خود را بدون دیگری تصور کند. به نظر می رسد که او نمی تواند زندگی کند ، این دیگری را از دست خواهد داد. در "مراقبت" ، فرد به آنچه بین او و دیگری می گذرد ، اهمیت می دهد. روابط برای او ارزشمند است. من می خواهم توجه داشته باشم که این روابط می تواند عمیقا ناکارآمد ، مخرب باشد. اما اینها از هیچ کدام بهتر است. از دست دادن آنها همانند تجربه مرگ جسمی یکی از عزیزان ، عزیزان است.

چنین فردی تلاش می کند روابطی را به گونه ای ایجاد کند که موضوع اصلی این روابط مراقبت از او باشد. یا او به دنبال چنین شریکی می گردد ، که خود او از او مراقبت می کند و از سختی های زندگی محافظت می کند و این شخص دیگر را از انجام هر کاری به تنهایی محروم می کند. این به معنی فرصت رشد است.

نقص اصلی توانایی ضعیف در تشخیص نیازها و خواسته های خود است..

چنین شخصی در حالت مناقشه منفعلانه ، هرگونه عمل و جلوه های دیگری را به عنوان مراقبت از او ، نه گوش دادن به خواسته های او ، می پذیرد. یا در شکل فعال ، نسبت به دیگری رفتار مشابهی خواهد داشت. او قادر به مراقبت از خود نیست. آن ها یا به دنبال کسی خواهد بود که در رابطه با او این کار را انجام دهد ، یا از دیگری آنطور که دوست دارد مراقبت شود مراقبت خواهد کرد.

برای کنار آمدن با این تضاد درونی ، بیمار باید یاد بگیرد که نیازهای خود را بفهمد و از خود مراقبت کند

در اینجا می خواهم شفاف سازی کنم. مراقبت از خود و نشان دادن و مراقبت از دیگران بخشی از یک رابطه سالم و کامل است.

این نیاز زمانی می تواند روان رنجور شود که فرد توانایی پایینی در درک آنچه خود می خواهد ، آنچه نیاز دارد و پذیرفتن هرگونه جلوه ای از دیگران به عنوان مراقبت و عشق ، داشته باشد

او ، بیشتر اوقات ، مستقیماً آنچه را که می خواهد نمی گوید و انتظار دارد که دیگری خواسته های او را حدس بزند. در قطب دیگر درگیری نیازی ناخودآگاه برای انجام همه کارها برای دیگری وجود دارد. در همان زمان ، یک خلأ در داخل وجود دارد ، که او سعی می کند آن را با نگرانی برای دیگری ، یا بهتر بگویم ، قدردانی متقابل خود برای مراقبت ، پر کند. اما این فقط رضایت موقتی است. بیشتر و بیشتر در طول زمان مورد نیاز است. و خالی درون اشباع نشده است.

در درمان ، من توجه بیمار را به خواسته های او ، به نیازهای او جلب می کنم ، و او یاد می گیرد که از خود مراقبت کند ، به خود اجازه دهد ، به خود علاقه مند باشد

در تماس با شخصی که در درگیری "مراقبت" می کند ، تمایل به مراقبت از او را احساس خواهید کرد. در رابطه طولانی تر با چنین فردی ، ما به زودی ترس او را از دست خواهیم داد ، او ممکن است عصبانی شود که از این واقعیت که ما به اندازه کافی به او اهمیت نمی دهیم ، توجه کافی نمی کند ، عصبانی شود. او توجه کمی دارد ، مراقبت کمی دارد ، کمی از همه چیز … با گذشت زمان ، ما ممکن است احساس ناتوانی و ناامیدی کنیم تا چیزی را در رابطه تغییر دهیم. ما این س ourselvesال را از خود می پرسیم: او (دیگر) به چه چیز دیگری نیاز دارد؟ از این گذشته ، من در حال حاضر هر کاری را که می توانم برای او (او) انجام می دهم.دیگر چه کاری باید (باید) انجام دهم؟ چنین فردی را می توان مزاحم ، مزاحم دانست که می خواهید از شر او خلاص شوید.

اگر چنین بیمار در حالت فعال درگیری باشد ، او نیاز به مراقبت را انکار می کند: "من به چیزی از شما نیاز ندارم." در عین حال ، نارضایتی و کینه او احساس می شود. او قادر به پذیرش مراقبت از دیگری نیست. در چنین مواردی ، ما احساس کینه ، تحریک و بی فایده بودن می کنیم.

بیماران در حالت فعال این درگیری اغلب مجبور بودند زودتر بزرگ شوند. به اصطلاح اضطراری در حال بزرگ شدن بود. از کودکی ، او عادت داشت که علایق و نیازهای خود را به خاطر دیگری برای حفظ رابطه فدا کند. در بزرگسالی ، او شکایت خواهد کرد که همه از او استفاده می کنند و در مقابل مراقبت و ایثار او ، چیزی دریافت نمی کند.

چه در حالت غیرفعال و چه در حالت فعال ، ماندن آنها بدون دیگری بسیار ترسناک است. اگر تنها باشد ، نمی تواند چنین نیاز مهمی را مانند مراقبت برآورده کند

در درمان ، درک این نکته مهم است که مراقبت باید بالغ باشد. این که در یک رابطه شما باید مستقیماً در مورد نیازهای خود صحبت کنید ، از آنها دفاع کنید و همچنین بپذیرید ، انتظار داشته باشید ، حق را ترک کنید و شریک خود نیز همین کار را انجام دهد.

مهم است که به چنین بیمارانی آموزش دهیم که در رابطه ای که می پذیرد ، به حق خود برای توهین به دیگری ، فاصله گرفتن و ایجاد چارچوب قابل قبول برای خود پی می برد. همین را از شریک خود بگیرید.

نیاز چیست؟ این راحتی ، غذا ، گرما است ، وقتی شیء آن مادر پاسخ می دهد ، خواسته های کودک را پیش بینی می کند. مراقبت عبارت است از ارتقاء رفاه دیگران.

این مفاهیم است که در اولین مرحله رابطه هنگام عاشق شدن درک می شود.

من عاشق کسی می شوم که به نظر من نیازهای من را برآورده می کند و انتظار دارم این برای همیشه باشد

من توضیح دادم که چگونه تعارض در حوزه روابط چنین بیمار ظاهر می شود.

در سایر حوزه های زندگی چه می گذرد و این تعارض چگونه در کار ، شغل ، سلامت ، جامعه ، در رابطه با پول ، در رابطه جنسی خود را نشان می دهد؟

بنابراین ، امیدوارم از مطالب فوق مشخص شود که درگیری می تواند به شکل منفعل و فعال ادامه یابد. علاوه بر این ، او می تواند از حالت منفعل به فعال در یک فرد تبدیل شود و برعکس ، بسته به شرایط.

بیایید هر دو حالت تعارض را با جزئیات بیشتری در نظر بگیریم

بیا شروع کنیم با شکل مجهول.

چنین شخصی را می توان به عنوان چسبیده به روابط و خواستار در روابط توصیف کرد.

او حسود است ، سیاه نمایی می کند ، افسرده است و از جدایی می ترسد

او به روابط وابسته است و خلأ درونی خود را با هر گونه روابط غالباً غیر کارکردی و انگلی پر می کند. برای چنین افرادی دشوار است که خانواده والدین را ترک کنند و روابط خانوادگی به شکل اغراق آمیز حفظ و حفظ می شود. این به دلیل نیازهای زیادی است که والدین همچنان برآورده می کنند. اما ، آداب و رسوم فرهنگی و ملی را که در این زمینه گنجانده نشده است ، فراموش نکنید.

در خانواده او ، چنین فردی رابطه مستقل ایجاد می کند. هرگونه تلاش شریک برای جدایی مدتی ، ماندن در فضای شخصی خود ، منجر به بروز افسردگی و درک وضعیت فاجعه بار می شود.

یک راه حل نسبی در این شرایط نشان دادن مراقبت و دریافت مراقبت یکسان در رابطه با یکدیگر است.

در محل کار ، چنین افرادی برای رشد شغلی تلاش نمی کنند ، زیرا آنها هرگونه نیاز را به عنوان محرومیت از مراقبت و حمایت درک می کنند ، که در درجه اول در هر تیمی وجود دارد. آنها تصمیمات مسئولانه ای نمی گیرند و همیشه در هر شغلی به دنبال متحدان هستند.

اغلب به دلیل این واقعیت که آنها ایمنی ، راحتی ، حمایت را ترجیح می دهند ، نمی توانند به توانایی های خود پی ببرند و فرصت ها را از دست بدهند

بسیار جالب است که چنین فردی نیاز خود را به مراقبت ، دقیق تر نشان می دهد او به طور مستقیم از مراقبت درخواست نمی کند ، بلکه از طریق نیازهای بدن. همه چیز حول نیازهای ظاهری بدن به شکل اشیاء ، غذا ، مواد اعتیادآور می چرخد.در این مورد ، نیازهای واقعی بدن در نظر گرفته نمی شود. همچنین ، علائم دردناک هیپوکندریاکال به عنوان فراخوانی برای مراقبت از من ظاهر می شود. به این ترتیب ، افسردگی نقابدار می تواند خود را نشان دهد. شخصی به پزشکان مراجعه می کند ، از اعضای خانواده در مورد بیماریهای ابدی شکایت می کند ، علاوه بر این ، هیچ زمینه واقعی برای این بیماری وجود نخواهد داشت. درمان چنین فردی غیرممکن است ، زیرا او در بدن بیمار نیست.

قهرمان ما با عدم مراقبت در دوران کودکی چه کسی است ، که در آن است حالت فعال?

این شخص ممکن است شبیه یک نوع دوست باشد.

برای او ، نکته اصلی نگرانی برای همسایه است. شعار او این است - من خیلی می دهم ، اما چیزی دریافت نمی کنم

قبلاً نوشتم که چنین افرادی اغلب مجبورند خیلی زود بزرگ شوند و مسئولیت غیرقابل تحملی را بر عهده بگیرند. اما این جبران بیش از حد یا مازوخیسم روانی نیست که مبنای متفاوتی دارد. این تنها راه برای برآوردن نیاز خود به مراقبت است.

من به گونه ای از دیگران مراقبت می کنم که دوست دارم از من مراقبت شود.

او ممکن است زودتر خانواده والدین را ترک کند ، اما در طول زندگی خود نسبت به والدین خود ابراز نگرانی می کند و احساس مسئولیت می کند.

این نوع دوستی فقط در ظاهر مانند ایثار به نظر می رسد ، اگر چنین شخصی اهدا کند ، در داخل او آنها را به عنوان سرمایه گذاری درک می کند ، که بازگشت آن با علاقه انتظار می رود. نمونه ای از این گونه سرمایه گذاری ها نگرانی بیش از حد برای یک عزیز ، فرزندان ، کار نامنظم با افزایش تعهدات ، جدایی از املاک و مستغلات به نفع خویشاوندان و انتظارات بعدی از پاداش برای خودداری است.

هنگامی که قهرمان ما سودهای مورد انتظار را دریافت نمی کند ، می تواند دچار افسردگی شود ، ناامیدی با تظاهرات جسمانی ، که می تواند تهدیدی جدی برای سلامتی او باشد

در روابط ، چنین افرادی اغلب مستهلک و دست کم گرفته می شوند. آنها از حسادت کسانی رنج می برند که به نظر آنها عشق و توجهی که به آنها تعلق دارد در حال ترک است.

درمان موفقیت آمیز برای چنین بیمارانی را می توان فرایند درک این نکته دانست که آنها باید قبل از هر چیز یاد بگیرند که به حرف خود گوش دهند و از خود مراقبت کنند ، که البته پذیرش مراقبت از سوی عزیزان را منتفی نمی کند.

در روان درمانی ، مراحل زیر را انجام می دهیم:

  1. مقابله با منطقه از دست دادن ، در نتیجه ما آن را در غم ادغام می کنیم و اندوهی را تجربه خواهیم کرد که چنین نخواهد بود.
  2. مقابله با پرخاشگری. پرخاشگری انرژی سرکوب شده آزاد شده در حالت افسردگی است ، هنگامی که بیمار باید خواسته ها ، نیازها ، احساسات خود را "به منظور حفظ رابطه" سرکوب کند.

در گروه روان درمانی مدیریت استرس موثر ، ما با هر هفت تعارض اصلی و نحوه کار با آنها در روان درمانی آشنا می شویم.

این مقاله از مواد OPD-2 (تشخیص های روان درمانی عملیاتی) استفاده می کند.

تصویر - هنرمند مارینا دوماروا "مراقبت از دخترم".

توصیه شده: