روابط خطرناک: شناسایی و خنثی سازی

فهرست مطالب:

تصویری: روابط خطرناک: شناسایی و خنثی سازی

تصویری: روابط خطرناک: شناسایی و خنثی سازی
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, ممکن است
روابط خطرناک: شناسایی و خنثی سازی
روابط خطرناک: شناسایی و خنثی سازی
Anonim

چندی پیش ، این کشور با این خبر آشفته شد که مرد جوانی در حسادت ، دختری را کشت که او را رها کرده بود. من آن را درست در خیابان کشتم. و ما می توانیم با محکوم کردن قاتل وحشت زده شویم ، یا می توانیم دلایل آنچه اتفاق افتاده را درک کنیم.

با این حال ، این وضعیت ممکن است برای همه اتفاق نیفتد. و این در مورد تقصیر کسی نیست ، بلکه در مورد سناریوی روابط جوانان است.

در بیشتر موارد ، این اولین بار نیست که شخصی چنین رابطه ای دارد ، که در آن پرخاشگری و خشونت مجاز است. این اولین معیاری است که باید بر آن تکیه کرد. معمولاً افرادی که اولین علائم خطر را از دست می دهند ، آنها را نادیده می گیرند ، با فردی که قادر به کنترل خود در احساسات قوی نیست ، وارد رابطه خطرناک می شوند. و این به تقصیر آنها اتفاق نمی افتد ، بلکه به این دلیل رخ می دهد که چنین سناریوی روابطی از قبل در آنها تعبیه شده است.

بدیهی است که رابطه در آن جفت را نمی توان سالم نامید. یک وابستگی عاطفی بسیار قوی و ناسالم وجود داشت ، پارگی آن از یک سو منجر به درد و در نتیجه - از سوی دیگر به پرخاشگری منجر شد. درد او عمل او را توجیه نمی کند. اما حتی برای یک روانگردان یا مستبد ، از دست دادن یک قربانی یک شوک است. این یک واقعیت است.

اما در مورد یک رابطه سالم ، هر یک از شریک ها درد زیادی را تجربه نمی کنند. این بدان معنا نیست که همه با لبخند بر لب و احساس سپاسگزاری رابطه را ترک می کنند. این بدان معناست که پس از جدایی ، هیچ کس به خود ، شخص دیگری آسیب نمی رساند و کنترل خود را از دست نمی دهد.

سناریوی رابطه

رابطه یک برنامه ناخودآگاه برای ایجاد روابط بر اساس تجربیاتی است که در دوران کودکی داریم. در این سناریو ، ما ناخودآگاه به دنبال تأیید آنچه دیده ایم هستیم. و دیدن آن برای ما دردناک تر بود ، بیشتر به تأیید این امر طبیعی نیاز داریم. پارادوکس

برای مثال ، دختری در خانواده ای رشد می کند که رابطه عاطفی ، جسمی یا جنسی بین والدینش دارد. هربار که پدر بی روح به خانه می آید و از نگاه همسرش به او خوشش نمی آید ، او را می زند. یک روش کمتر رادیکال - او را تحقیر می کند. دختر هرگز رابطه دیگری ندیده است ، و بنابراین آنچه برای او اتفاق می افتد کاملاً طبیعی است. و این ناراحت کننده و دردناک است. این واگرایی درونی او را به دنبال توضیحی منطقی برای مقابله با این ناهماهنگی شناختی می برد. و سپس دختر برای خودش توضیح می دهد که لازم نیست رابطه ای خوب باشد ، زن باید دوام بیاورد و مرد نیز می تواند رفتار مشابهی داشته باشد.

این واقعیت بسیاری از مردم است.

هنگامی که یک دختر در حال حاضر 20 ساله است ، اولین دختران خود را می سازد. با مردی ملاقات می کند که بسیار مراقب است ، اما گاهی اوقات بیش از حد انتقادی یا کنترل هر حرکت او را دارد. اما از آنجایی که تجربیات دوران کودکی وی با پدرش که مادرش را مورد ضرب و شتم قرار می دهد بسیار شدیدتر از کنترل بیش از حد او است ، او حتی این علائم هشداردهنده اولیه را تشخیص نمی دهد. برای او ، این بیش از حد معمول است ، بهتر از آنچه در خانواده اش بود ، به این معنی که خوب است. با قدردانی از این واقعیت که او بسیار مهربانتر از پدرش است ، او به پسر وابسته می شود. و او همچنان از تجاوز یا کنترل بیش از حد در آدرس خود غافل است ، زیرا این منطقه در منطقه خطر قرار نمی گیرد. حتی اگر اولین بار او را بزند ، وارد منطقه خطر نمی شود. زیرا در خانواده او همیشه اینطور بوده است ، یعنی این طبیعی است.

او همچنان به ارسال سیگنال ها ادامه می دهد ، در نتیجه به مرد اجازه می دهد تا پرخاشگرتر باشد. اما در مقطعی ، قربانی به آن دختر می افتد که بسیار ترسیده بود. و تصمیم خودجوش برای ترک این رابطه خطرناک می گیرد. راه حل خوب است ، اما مشکل این است که او نحوه انجام این کار را ندیده است و نمی داند چگونه این کار را با خیال راحت انجام دهد. چون مادرش هرگز پدرش را ترک نکرد.

دختر این کار را با ترس زیاد و اغلب بدون بیمه انجام می دهد. و از آنجایی که قبل از آن سیگنال های خطرناک تشویق می شد ، طرف مقابل عصبانی می شود و ضربه دیگری می زند. گاهی او را می کشد ، گاهی خود را می کشد.گاهی او را به بیمارستان روانی می آورد. حداقل تجربه من در کار با چنین زوج هایی و قربانیان خشونت گواه این امر است.

آیا می توان دختری را متهم کرد که وارد چنین رابطه خطرناکی شده است؟ خیر آیا می توان خانواده او را متهم به ایجاد چنین سناریویی کرد؟ تا حدی ، اما نه به طور کامل. آیا می توانید آن مرد را سرزنش کنید؟ بسیاری خواهند گفت: البته ، بله! این عمل او باعث خشم و محکومیت می شود ، اما این پسر همچنین فیلمنامه خاص خود را دارد که او بازی کرده است.

نشانه های یک رابطه خطرناک

ما نمی توانیم به هیچ وجه تجربیاتی را که در دوران کودکی کسب کرده ایم تنظیم کنیم. اما ما می توانیم مراقب باشیم که با کدام شریک رابطه داریم. بنابراین ، در زیر معیارهای شرکای ناامن را فهرست می کنم. همچنین مهم است که آنها به وضعیت اجتماعی ، مادی ، وضعیت خانوادگی و سن وابسته نباشند.

مراقبت بیش از حد

ممکن است به نظر برسد که این خطرناک نیست. و نصف وقت حق با شماست اما نیمی دیگر خطر افزایش نگرانی بیش از حد به کنترل ، حسادت ، مجازات ناشایست و ناسپاسی است.

منظورم از مراقبت بیش از حد چیست؟ این مراقبت از یک فرد بزرگسال و مستقل در دوران کودکی است. این نگرانی شما را ناخوشایند ، تنگ و تنفس را دشوار می کند. وقتی آن را رد می کنید ، احساس گناه می کنید.

کنترل بیش از حد

هنگامی که یک شریک ، صرف نظر از جنسیت و سن ، می خواهد تمام حرکات ، تماس ها ، آشنایان شما را گزارش دهد ، محیط شما را فیلتر می کند. کودکان برای ایمنی خود نیاز به کنترل دارند و سپس در محدوده معقول و با توجه به سن خود. ممکن است برای افرادی که بیماری روانی یا معلولیت جسمی دارند ، کنترل سالم لازم باشد. اما او مورد نیاز یک فرد سالم از نظر جسمی و روحی نیست که بتواند تصمیمات مستقل بگیرد. کنترل را نباید با مراقبت اشتباه گرفت. مراقبت دلالت بر این دارد که طرف مقابل به آن نیاز دارد. از طرف دیگر ، کنترل فقط به معنای آرامش تنها کنترل کننده است. و این یک رابطه خطرناک است.

حسادت

موضوع حسادت معمولاً باعث اختلاف نظرهای زیادی در بین روانشناسان می شود. چرا؟ همانطور که برخی از همکاران معتقدند حسادت نشان دهنده نگرانی است. دیگران (و من یکی از آنها هستم) مطمئن هستند که حسادت مظهر مالکیت است. علاوه بر این ، حسادت معمولاً با پرخاشگری نسبت به شریک زندگی همراه است. این نظر ذهنی من است و شما حق دارید موافق یا مخالف باشید.

من معتقدم که روابطی که در آن نشانه های واضح حسادت وجود دارد ، از جمله کنترل بیش از حد و پرخاشگری ، روابط خطرناکی است که در آن طرف مقابل ترس و تنش را تجربه می کند. چنین احساساتی به طور مداوم در یک رابطه نمی تواند سالم باشد. لذت بردن از این روابط نیز دشوار است.

نمایش پرخاشگری

پرخاشگری و عصبانیت به عنوان چنین احساسی عادی انسان هستند. لبه در سطح تجلی و شدت نهفته است. و مهمترین چیز ایمنی برای اطرافیان و خود شخص است.

معیارهای خاصی وجود دارد که بر اساس آنها می توانیم بگوییم عصبانیت و پرخاشگری به عنوان تجلی آن طبیعی است. به عنوان مثال ، پرخاشگری سالم معمولاً برای موقعیت مناسب است. بدون دلیل به وجود نمی آید. س Anotherال دیگر: علت تجاوز به شخص دیگر چه چیزی ممکن است برای ما نباشد.

پرخاشگری قوی معمولاً توضیحی منطقی دارد و فرد می تواند به طور منطقی در مورد آنچه عصبانی است بحث کند. هیچ چیز نمی تواند توهین فیزیکی را توجیه کند. ناتوانی در انجام کاری دلیل تحقیر نیست. و این یک هنجار است. اگر در مورد شما اینطور نیست ، این یک رابطه خطرناک است. از نظر روحی و جسمی.

نیاز مبالغه آمیز به رسمیت شناختن

همه نیاز به شناخت دارند. این یکی از هشت نیاز رابطه ای است که احساس می کنیم وقتی آنها را برآورده می کنیم ، برای آنها ارزش و تأمین می شود. اما گاهی این نیاز اشکال دردناک به خود می گیرد.در چنین مواردی ، یک فرد به قدری به تحسین نیاز دارد که به نظر او به شدت به نظر می رسد ، به شدت تظاهر می کند. در کنار چنین شخصی ، ممکن است احساس کنید که کار مهمی انجام نمی دهید ، و اصلاً آنجا نیستید. فقط او و شایستگی های او وجود دارد. و شریک خواهان تشخیص این شایستگی ها به طور منظم ، پرخاشگرانه و بلند است.

انتقادات شدید دائمی

انتقاد شدید چیست؟ این یک ارزیابی تهاجمی ، خشن و منفی از هر کاری است که انجام می دهید ، همراه با تحقیر و احساس گناه و بی لیاقتی شما است. متأسفانه اکثر ما این تجربه را پشت سر گذاشته ایم و تجربیات مشابهی را از معلمان ، والدین و به طور کلی جامعه تجربه کرده ایم.

اگر شریک زندگی شما متقاعد شده است که شما همه کارها را اشتباه انجام می دهید و قادر به هیچ کاری نیستید ، چیزی که او مرتباً به شما یادآوری می کند ، این انتقاد بیش از حد است. حتی طعنه های تهاجمی می تواند نوعی انتقاد و تحقیر شدید باشد. چنین شرکای ناایمن دریغ نمی کنند که شما را در حضور دیگران مسخره می کنند ، در هر چیز کوچک ایراد می گیرند ، چیزی فکر می کنند.

اتهامات ثابت برای همه گناهان کشنده

نشانه های شریک نامناسب نیز می تواند شامل اتهامات مداوم در همه چیز و همیشه باشد. مخصوصاً برای چنین افرادی دستکاری است که شما عامل همه مشکلات و شکست های او هستید. هر اتفاقی در زندگی چنین فردی بیفتد ، شما مقصر خواهید بود. حتی اگر او از شغل خود اخراج شود ، و شما در معرض مشاوره یا حتی حمایت قرار بگیرید. شروع می تواند کاملاً بی ضرر باشد - بهانه ای برای داشتن روحیه بد. اما بعداً به یک عادت تبدیل می شود. و وقتی اتهامات به یک قاعده تبدیل می شود و به تجاوز تبدیل می شود ، این یک رابطه خطرناک است.

تنبیه

ویژگی بارز افرادی که مستعد تجاوز و خشونت هستند ، عادت به مجازات نکردن انتظارات آنها نیست. مجازات همیشه مستلزم نوعی تأثیر فیزیکی نیست. گاهی اوقات مجازات جهالت طولانی مدت ، امتناع از برآوردن نیازهای شما ، بی اعتنایی به شرایط شما است. این معیار بسیار نزدیک به معیارهای قبلی است. زیرا مجازات با اتهامات همراه است. شما باید به مدت طولانی و به طور منظم از چنین شخصی درخواست بخشش کنید. او همچنین نیاز زیادی به شناخت دارد ، بنابراین از شما انتظارات واضح پشیمانی ، شرم و گناه را خواهد داشت. او از شما وعده می خواهد.

چگونه از یک رابطه خطرناک خارج شویم؟

به قول معروف بهترین راه حل مشکل ، مطرح نکردن آن نیست. اگر مدت طولانی در یک رابطه ناامن بوده اید چه می کنید؟ فرایند خروج از آنها مراحل مختلفی را می طلبد.

اول از همه ، شما باید آماده شوید. بله ، آماده شدن برای پایان دادن به یک رابطه ناامن با یک فرد پرخاشگر ضروری است. برای شروع ، مهم است که مطمئن شوید تصمیم شما نهایی است و نمی توانید متقاعد شوید.

مهم این است که جایی داشته باشید که بتوانید به آنجا بروید. شما نمی توانید به پوچی بروید. این باید یک اقدام عمدی باشد ، با این احساس که شما یک مکان امن دارید. در حال حاضر ، دو گزینه آشکار وجود دارد - بستگان و دوستان یا مرکز بحران. اولین گزینه با بستگان و دوستان تنها در صورتی مناسب است که بتوانند از شما محافظت کنند و اگر شریک زندگی شما از محل زندگی آنها مطلع نیست. در غیر این صورت ، بهتر است با یک مرکز بحران تماس بگیرید ، جایی که واقعاً تحت حفاظت قابل اعتماد خواهید بود. حتی با بچه ها.

قصد خود را به دوستان و خانواده شریک زندگی خود منتقل نکنید. چیزهای لازم را جمع آوری کنید ، به چیزهای کوچک چنگ نزنید. اگر تصمیم بگیرید که به طور کامل با م psychologicalلفه روانشناختی برخورد کنید ، آرام و تدریجی بودجه خود را افزایش می دهید و قادر به خرید چیزهای جدید خواهید بود.

برخلاف روابط ایمن ، روابط خطرناک می تواند و باید در غیاب شریک زندگی قطع شود.

هنگامی که در امنیت هستید ، می توانید تجزیه و تحلیل روانشناختی انجام دهید: با همان سناریو کار کنید و بفهمید که چگونه به چنین رابطه ای رسیده اید و چگونه دیگر وارد آن رابطه نشوید.

در عین حال ، مهم است که از هرگونه تماس مستقیم با سابق خود اجتناب کنید. هر گونه ارتباط باید از طریق شخص ثالث ، ترجیحاً قانونی انجام شود.ثبت هرگونه ارتباط مهم است. از آنجا که در وضعیت جبران خسارت معنوی ، دادگاه یا دفاع از خود ، شواهد مورد نیاز است.

توجه ، تدبیر از همان ابتدا و اولویت ایمنی فرد در هر شرایطی مهمترین شرایط برای روابط عادی و خروج ایمن از روابط ناکارآمد است.

مقاله منتشر شده در Mirror of the Week

توصیه شده: