2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
از یک سو ، من ، مانند دیگران ، با این ایده پرورش یافته ام که حرص بد است.
حتی پست.
گاهی منزجر کننده.
در واقع ، وقتی شخص دیگری را در کنار خود می بینید که "در حال جمع شدن" ، سخنرانی و خسیس بودن است ، احساس نفرت انگیز را تجربه می کنید.
شما نسبت به او احساس تحریک ، تحقیر و حتی عصبانیت می کنید.
حرص "رسما" به عنوان یکی از هفت گناه کشنده شناخته می شود.
حرص ، حرص ، غر زدن ، ریزه خواری ، بخل ، احتکار …
مترادفهای متفاوتی در زبان روسی برای این ویژگی منفی شخصیت انسان وجود دارد!
از سوی دیگر … کدام یک از مردم با خود آن "وزغ" کاملاً ناآشنا هستند؟ آیا کسی می تواند حداقل با خودش تنها صادقانه به خود بگوید: "من هرگز ، هیچکس و هیچ چیز برای من متاسف نبود."
به قول معروف: "کسی که بدون گناه است ، اولین کسی باشد که سنگی به سوی من پرتاب می کند …".
وقتی با یک دیگر حریص تماس می گیرید ، "با یک قلب سبک" احساس می کنید درست است.
و وقتی خود را حریص می شوید ، احساس شرم می کنید.
اما آیا این "انگ" طمع آمیز شرم آور است؟
به هر حال ، افراد حریص متولد نمی شوند.
همیشه چیزی در دل حرص و طمع وجود دارد ، "پشت آن" ، خواه تجلیات منفرد باشد یا یک ویژگی شخصیتی آسیب شناختی.
ساده ترین راه این است که کسی را بخیل خطاب کنید.
تلاش برای رسیدن به اصل مطلب و درک آن بسیار دشوارتر است.
در مورد آسیب شناسی ، حرص و آز یکی از جلوه های بیرونی و "سطحی" فرایندهای عمیق تر ، من می گویم غم انگیز ، در شخصیت فرد است.
اگر با این فرایندها بیشتر آشنا شدید ، حداقل سعی کنید خودتان را به جای دیگری تصور کنید ، با این همه چه احساسی برای او دارد ، در این صورت ، احتمالاً می توان چیزی غیر از تحقیر خود احساس کرد.
به عنوان مثال ، همدردی یا ترحم.
اگر مظاهر حرص و طمع "تکه تکه" هستند ، یا به موضوعات ، س questionsالات ، حوزه های خاص زندگی اشاره می کنند ، فکر می کنم ، در پشت حرص و طمع همیشه انگیزه ای پنهان ، اما کاملاً قابل درک از نظر انسانی وجود دارد.
کسی در دوران کودکی همیشه فاقد چیزی بود که به طور خاص برای او مهم باشد. و من همیشه آن را بد می خواستم.
کسی به دلیل تهدید "فقدان" چیزی که ثبات ، ثبات ، آرامش را برای او فراهم می کند ، اضطراب شدید یا حتی ترس را تجربه می کند.
شخصی در اصل (یا فقط) از طریق "حضور" چیزی مهم برای او بیش از حد قدردانی می کند ، و خود را به این طریق تأکید می کند.
و شخصی به سادگی خود را به خوبی نمی شناسد ، نیازهای واقعی او ، علایق واقعی اش ، آنها را به وضوح نمی بیند ، برای چیزی تلاش می کند که واقعاً برای او ارزشمند نیست ، نیازی به آن نیست و ناخودآگاه خرابکاری می کند ، از جمله از طریق "مشت محکم"…
در واقع ، به نظرم می رسد گزینه های زیادی برای موقعیت های "حریص" و انگیزه های آنها وجود دارد.
برای من مهم است که نگرش نسبت به یک فرد به عنوان یک فرد کلی را از اقدامات او که شبیه حریص و حریص است جدا کنم.
اگرچه احساسات خشونت آمیز من می تواند ذهن من را تحت الشعاع قرار دهد ، اما خواستار محکومیت بی چون و چرا (شخص دیگر یا خودم) هستم.
به طور کلی ، شخص به طور کلی همیشه سخت تر از ارزیابی های بدون ابهام و دسته بندی است.
به نظر من می رسد.:)
توصیه شده:
درباره حرص و طمع مردانه و درباره کتهای خز زنانه
آندری زلوتنیکوف برای وبلاگ TSN "شما دوست دارید سوار شوید ، عاشق حمل سورتمه هستید" حکمت عامیانه . "سرش با وجود چشمهای سنگی مرده اش با زیبایی شگفت انگیز برخورد کرد. اما فقط سر او را دیدم الهه باشکوه تمام بدن مرمر خود را در خزهای پهن پیچید و با لرزش ، مانند یک گربه در یک توپ پیچیده نشست.
انواع و علل حرص. چگونه طمع را از بین ببریم
حرص چیست؟ ماهیت این مفهوم چیست؟ دلایل وقوع چیست؟ و اگر حرص و آز شما را آزار می دهد ، با چکار باید کرد؟ حرص و طمع یک تمایل بی حد و حصر برای تملک یا مصرف است. تعریف دیگری نیز وجود دارد که به طور مختصر و مختصر توضیح می دهد که حرص چیست - گرسنگی از ترس می ترسد.
خودت را پیدا کن. یا قصیده ای برای حرص و آز
عجله شبیه به حرص و آز است ، فقط در اینجا حرص نه در جنبه مادی ، بلکه در جنبه زمانی ظاهر می شود: حیف است که زمان کافی برای بلعیدن اطلاعات بیشتر وجود نداشته باشد ، من وقت ندارم تعدادی چیز را دوباره انجام دهم ، یکسری لذت ببرید .. هر دقیقه آنقدر ارزشمند است که فرد خود را در مشکلات کامل زمان می بیند:
ترس از فقر و حرص و طمع چگونه تجارت را نابود می کند
من اغلب از همکاران جوان می شنوم که چگونه هنگامی که مشتری جلسه را لغو می کند یا حتی نزد روانشناس دیگری می رود ، یا فقط می رود و تصمیم می گیرد که به اندازه کافی غذا خورده است ، ناراحت و عصبانی می شوند. من این س askال را می پرسم: "دقیقاً چه چیزی باعث می شود از تصمیم مشتری خود برای عدم مراجعه به شما عصبانی شوید؟"
"فقط این کافی نیست" (در مورد حرص ، پوچی ، تک شاخ های گرسنه و نیازها)
اولگا دمچوک بیایید شخصی را تصور کنیم که تشنه است و به جای آن سیب داده می شود. در همان زمان می گوید: "یک سیب به من بده." او خود صادقانه کلمات "آب" و "نوشیدن" را نمی داند. سیب آب نیز دارد و برای رفع تشنگی باید مقدار معینی بخورد.