حسادت و سپاسگزاری: خوشبختی دیگران را بدزدید یا خود را ایجاد کنید؟

فهرست مطالب:

تصویری: حسادت و سپاسگزاری: خوشبختی دیگران را بدزدید یا خود را ایجاد کنید؟

تصویری: حسادت و سپاسگزاری: خوشبختی دیگران را بدزدید یا خود را ایجاد کنید؟
تصویری: Kasra Zahedi - Zabanam Lal I Official Video ( کسری زاهدی - زبانم لال ) 2024, آوریل
حسادت و سپاسگزاری: خوشبختی دیگران را بدزدید یا خود را ایجاد کنید؟
حسادت و سپاسگزاری: خوشبختی دیگران را بدزدید یا خود را ایجاد کنید؟
Anonim

در دو ماه گذشته ، فقط دو موضوع در ذهن من می چرخید: مردان و توانایی هدیه دادن. در آینده نزدیک ، وقتی همه چیز را در قفسه ها بگذارم ، در مورد مردان خواهم نوشت ، اما در مورد هدایا ، خلاقیت و موارد مرتبط - لطفا

من این ایده را به تفصیل بیان نمی کنم که روابط با والدین (به ویژه با مادر) پایه ای باشد که همه مسیرها ، انتخاب ها و روابط بعدی بر اساس آن ساخته می شود: با خود ، با دیگری ، با جهان به طور کلی. واضح است. اما من گزینه های توسعه ممکن را با چند مثال به شما نشان می دهم. و فقط دو مورد از آنها وجود دارد. این یک متن طولانی خواهد بود ، بنابراین راحت تر بنشینید.

پس همین. در مورد هدایا ، فکر کردم جالب ترین هدیه ها ، به یاد ماندنی ترین آنها ، همیشه غیر منتظره ، از نظر احساسی شدید و بسیار گرم هستند. چنین هدایایی فقط می تواند توسط شخصی انجام شود که قبلاً این گرما را در درون خود دارد. و همچنین خلاقیت و خودانگیختگی باید در آنجا زندگی کنند ، به طوری که شگفتی یک شگفتی واقعی است ، و نه فقط یک بسته ضعیف دیگر.

به عنوان مثال ، من به مادران فکر کردم. مادران خاصی وجود دارند که همیشه احساس تعطیلات واقعی را ایجاد می کنند. با توپ هایی که ابتدا وقتی چشمان خود را باز می کنید می بینید. با پوسترهای تعطیلات که بعد از خواب کامل کودک آویزان شده است. با هدایایی که همیشه با دقت انتخاب می شوند ، با دقت بسته بندی می شوند یا پنهان می شوند و یک شکار کامل گنج ایجاد می شود. تمام این تعطیلات نه تنها برای دیدن شادی مورد نظر در چشم کودک بلکه برای ایجاد یک لذت واقعی و واقعی ایجاد شده است.

پس همین. برای دادن چیزی شبیه به آن ، باید محکم بدانید که چیزی را از دست نخواهید داد. این در مورد گرما است ، که فقط در داخل است و کمبود ندارد. من آن را با خورشید یا ستاره دیگری مقایسه می کنم ، اگرچه این مقایسه کاملاً دقیق نیست. بدون درخواستی یا انتظار چیزی در مقابل می درخشد. فقط هست بدون شرط و اولتیماتوم.

و این توانایی در دادن گرما از دوران کودکی ادامه دارد. وقتی درختان بزرگ به نظر می رسند و کفشدوزک روی زانوی خود یک معجزه است. و شما می توانید به صورت شرطی یا به طور متضاد متقابل با جهان ارتباط برقرار کنید. یعنی جهان در هسته خود یا خوب است یا بد. این مانند دو پایه متفاوت است که بقیه روی آن ساخته شده است.

کلاین جادویی معتقد بود که دو قطب وجود دارد: حسادت و قدردانی ، هر دو - نه در کلیدی که در زندگی روزمره به آن عادت کرده ایم ، و اشاره به دوران نوزادی و درماندگی مطلق دارد. در یک مثال قابل فهم تر ، اما نه کاملاً دقیق ، این چنین به نظر می رسد: شما گرسنه بودید و مادر شما به شما غذا می داد. گزینه اول: شما خوب تغذیه شده و خوشحال هستید و فرار می کنید تا در خیابان بازی های جنگی انجام دهید. گزینه دوم: ناراضی از سر میز بلند می شوید ، زیرا مادر شما حدس نمی زد که به جای برنج به گندم سیاه نیاز دارید.

بنابراین ، سپاسگزار بودن اساس خوبی های شماست. وقتی خود شما می توانید بسیار خوب باشید ، آن وقت و تنها در آن صورت است که دیگران و کل جهان می توانند به همان خوبی باشند. سپس جایی برای خلاقیت ، عشق ، اعتماد و سایر شادی های زندگی وجود دارد. شاید در یکی از متون زیر به این موضوع بازگردم. اما اکنون نمونه ای از حسادت است که کلاین در مورد آن صحبت کرده است.

زن و شوهری شبیه این را تصور کنید. او روح شرکت و مردی سرزنده است که از دفاع از عقیده خود نمی ترسد و دوستان دوران کودکی خود را می ستاید. او صبح می دوید ، عاشق مسافرت و موسیقی بلند است. او سست و مرموز است ، با اشاره ای روشن به یک طبیعت عمیقاً آسیب پذیر ، که او را در سکوت غم انگیز مکرر ، عشق به شعر و تقصیر کاملاً عاشقانه پنهان می کند. او به دوستی اعتقادی ندارد ، زیرا همه مردم دروغ می گویند. چگونه و چرا آنها ملاقات کردند و با هم ماندند - اجازه دهید پشت صحنه را ترک کنیم. اما اکنون آنها هفت سال با هم هستند و تصویر تغییر کرده است. او دیگر لبخند نمی زند و دیگر به توانایی های خود اعتقاد ندارد ، به ندرت می خندد و دیگر از حقوق خود دفاع نمی کند.او به عنوان مدیر انبار مشغول یک روال مداوم است و به سختی دوستان خود را می بیند. او دائماً از غم و بلاتکلیفی او ناراضی است ، این رابطه را بی معنا می خواند ، و تقریباً آشکارا درباره بی اهمیتی او صحبت می کند.

حسادت در این زمینه ناخودآگاه ، ناخودآگاه ، اما بسیار خشن و همه گیر است. و این اصلاً در مورد "لعنت بر شما نیست ، واسیا شغل دارد ، اما من ندارم ، شما به تلاش بیشتری نیاز دارید." حتی به این معنا نیست که آنچه را ندارید بگیرید. این در مورد پایمال کردن ، از بین بردن آن در غنچه ، خراب کردن مکان فراوانی است. زیرا ایجاد چیزی از جنس خود از نظر اخلاقی غیرممکن است. چنین عقیم بودن خلاق و معنوی.

هرکسی که از حسادت پر شده باشد ، طبیعتاً مخرب خواهد بود ، صرف نظر از عبارات منطقی زیبایی که او آن را می نامد. فردی که اساس حسادت را دارد ، همیشه همان سناریوی باخت و شکست را بازی می کند. زیرا آماده بودن برای پیروزی ، آمادگی برای از دست دادن و شکست خوردن است. و حتی بیشتر: به این معناست که در حال حاضر از دست دادن را تجربه کرده و درک کنید. بدون این ، تمام زندگی مبارزه ای با آسیاب های بادی خواهد بود ، تلاشی برای از بین بردن "شادی" دیگری.

خلاصه کردن. اگر فقط به اطراف نگاه کنید ، چنین شخص اساساً حسودی کاملاً قابل تشخیص است ، زیرا او قادر به ایجاد و ایجاد شخص خود نیست. حسادت و خلاقیت همیشه دست به دست هم می دهند اما هرگز دست هم را نمی گیرند. برای ایجاد رنگین کمان به طور مداوم ، باید رنگهای درون خود را داشته باشید

الهام بخش برای شما:)

توصیه شده: