بازی کامل

تصویری: بازی کامل

تصویری: بازی کامل
تصویری: GRIZZLIES در MAVERICCS | هایلایت های کامل بازی | 4 دسامبر 2021 2024, آوریل
بازی کامل
بازی کامل
Anonim

زمان به کندی می گذشت. دیدگاههای متغیر در دربار به پادشاه یک پالت وسیع از مواد یکنواخت برای استدلالهای بی معنی داد. در مورد این و آن ، از اینجا و آنجا ، روزها گذشت و خانم های دربار ، گرد و خاک را با لباس های خود پاک می کردند ، گربه زیر صندلی دراز کشیده بود ، شوخی دماغ خود را بر می داشت.

کسالت و تمایل غیرقابل مقاومت برای بازآفرینی زندگی در این سالن بزرگ ، پادشاه را بر آن داشت تا مسابقه ای را برای اختراع بازی کامل اعلام کند. خود او نمی دانست که این چیست و این پیش بینی سرگرمی را پیش از آن پیش بینی می کرد. بازی کامل باید کامل بود. این تنها معیار انتخاب پیام سلطنتی به جهان بود. جهان خود را برای مدت طولانی منتظر نگذاشت ، به ویژه از آنجا که پادشاه قول داده نه چندان و نه کمتر برای بازی ، بلکه نگرش مطلوب او و کمی پول. زمان بسیار زیادی طول کشید تا متقاضیان برای رسیدن به چنین خوشحالی به کاخ برسند و در صف افتخار صف آرایی کنند تا شانس شبح انگیزی برای به رسمیت شناختن آنها و بردی بی سابقه در این بخشها به دست آید.

این خط به آرامی حرکت می کرد ، مانند یک ژله غلیظ به اتاق تخت سرازیر می شد و در قسمت های کوچکی از خروجی عقب به بیرون سرازیر می شد. به نظر وی ، هر متقاضی منحصر به فرد ترین و ایده آل ترین بازی را ارائه داد. پادشاه تا کنون همه اینها را یک ناسازگاری ایده آل می دانست و از بسیاری جهات به صورت ذهنی عینی بود. شاه خمیازه کشید و دستش را تکان داد ، نگهبان خمیازه کشید و دستش را تکان داد ، شوخی خمیازه کشید و چشمک زد ، گربه خمیازه کشید.

رقیب بعدی وارد اتاق تاج و تخت شد و به اطراف نگاه کرد. او در مقابل شاه ایستاد و او را دعوت به حرکت کرد. پادشاه یک چشم باز کرد و با اعتقادی ناچیز به چالشگر نگاه کرد.

- حرکت شما آقا ، توپ را پرتاب کنید.

- چه توپی؟

توپ عالی شما در بازی عالی شما ، سیر.

- اما من توپ ندارم

-آقا ، شما آن را در دست خود می گیرید ، آنقدر عالی است که شما حتی آن را احساس نمی کنید.

پادشاه چشم دوم خود را باز کرد و به دست راست او که محکم زیر بغل تخت را گرفته بود نگاه کرد. به نظر می رسد بازی شروع شده است ، و پادشاه پشت خود را صاف کرد و با دقت به چالشگر نگاه کرد.

- اصل بازی ایده آل خود را توضیح دهید

- آقا ، خیلی ساده است ، توپ کامل خود را پرتاب می کنید. شما فقط یک تلاش کامل دارید. توپ باید کاملا به هدف برخورد کند. و این بازی کاملی است. آقا ، من می توانم به شما اطمینان دهم که بازی آنقدر کامل و بی نظیر است که هنوز کسی آن را بازی نکرده است. در تمام این سالها من راز بازی را پنهان کردم ، و فقط اکنون که از علاقه شما به آن مطلع شدم ، جرات کردم آن را به شما ارائه کنم.

پادشاه نمی توانست این مرز خوب بین یک بازی ایده آل و زندگی ناقص خود را درک کند ، او با درد در تلاش بود تا معنای بازی را بفهمد و با یافتن هیچ فکری در سر او ، به سادگی یک بار آن را پذیرفت. ناگهان بازی چندان بد نیست.

- خوب ، من بازی می کنم

عالی است ، این راه حل کامل است. توپ Sire را پرتاب کنید.

پادشاه به دست راست او نگاه می کرد ، هنوز زیر بغل تخت را گرفته بود و به رقیب نگاه می کرد

- من توپ را پرت کردم.

_ بله آقا ، من می بینم که این حرکت عالی بود. باید به شما بگویم که توپ هدف عالی را از دست داد. شما به سیر باختید ، شما کاملاً باختید.

پادشاه سرش را بلند کرد و به زمین نگاه کرد و سعی کرد توپ و هدف را پیدا کند. هیجان کمی در سالن را فرا گرفت. درباریان آشکارا به زمین خیره شدند. گربه خواب بود. شوخی بینی خود را بر می داشت و آنچه را که انتخاب کرده بود با دقت بررسی می کرد. نگهبان منتظر دستور بود.

باید اعتراف کنم ، من خودم ناخواسته به زمین نگاه کردم و بلافاصله سرم را با لبخندی کنایه آمیز بلند کردم و به گنبد کاخ نگاه کردم.

پروردگارا ، چه احمقانی

پادشاه با عظمت واقعی سلطنتی ، دست خود را بالای جمعیت کاخ بلند کرد و گفت

- من تقاضای بازپخش دارم.

بله ، آقا ، من قصد داشتم به شما پیشنهاد دهم که از تلاش مجدد کامل خود استفاده کنید.

- آره

-بله آقا نوبت شماست

- من پرت کردم.

تماشاگران در انتظار حکم متقاضی یخ زدند. او یخ زد و به کف اتاق تاج و تخت نگاه کرد.

- شکی نیست که ضربه زدم ، برنده شدم. این یک برد کامل است.

پادشاه برخاست و هر دو دست را بالای سر بلند کرد تا در تشویق پرتاب عالی شاه و پیروزی کامل او ، جمعیت را تشویق کند. رقیب نگاهش را اندکی پایین انداخت و به پادشاه اشاره کرد که نزد او بیاید. تماشاگران در مکثی بلاتکلیف یخ زدند.

پس از اندکی تامل ، شاه عصا را از نگهبان گرفت و به آرامی از تخت پایین آمد ، همراه با شوخی ، نگهبان و گربه به طرف چالش برانگیز.

آقا ، لطفاً به توپ ایده آل خود و هدف ایده آل خود از طرف من نگاه کنید. من مطمئن هستم که شما نتوانسته اید به طور کامل به هدف ضربه بزنید. یه نگاه بنداز آقا

پادشاه که هرگز از جلو به تاج و تخت خود نگاه نمی کرد ، از دور به سراغ رقیب رفت و برگشت و به طرف تخت پادشاهی نگاه کرد. او ابتدا توجه خود را به این نکته جلب کرد که تاج و تخت از بیرون چقدر ناقص به نظر می رسد ، چقدر کوچک و به اندازه کافی سلطنتی نیست. پادشاه مدت زیادی مکث کرد. تماشاگران با عصبانیت شروع به نجوا کردند. برخی از کتابفروشان برگه های پادشاهی را با برگه پاداش دادن اعلام کردند. همه فهمیدند که بازی باخته است. پادشاه ، پادشاهی ، با سر بالا ، به طرف چالش برانگیخت.

آقا ، متاسفم که با این مشکل روبرو شدید. امیدوارم از کمال این بازی قدردانی کرده باشید.

-او واقعا عالی است.

-آقا ، باید به شما اطلاع دهم که به دلیل تلاش برای جعل نتیجه یک بازی کامل ، رد صلاحیت شده اید.

صدای افتادن جسمی در بدن من را به خود جذب کرد و سرم را به طرف خانم هایی که ناله می کردند ، چرخاندم. آنها آنقدر با نقش خود وارد این اجرا شدند که من با خوشحالی آنها را از توجه خود حذف کردم.

پروردگارا ، چه احمقانی

- منظورت این است که من رد صلاحیت شده ام؟

آقا ، این بدان معناست که دیگر نمی توانید بازی کامل را انجام دهید. متاسفم آقا.

پادشاه همچنان مانند پادشاه به تخت خود ادامه داد. نشست و سرش را با دست راستش تکیه داد. به دست راستش نگاه کرد. دوباره سرش را روی او تکیه داد. او علامتی به نگهبان داد تا با وکیل و حسابدار تماس بگیرد. دو چهره بلافاصله پشت تخت بلند شدند و در هر دو گوش شروع به نجوا کردند. جمعیت گوش کردند. رقیب ساکت بود و به زمین نگاه می کرد. شوخی سیگار را عصبی روشن کرد. گربه به دنبال تابش نور خورشید بود.

- بنابراین ، من رد صلاحیت خود را با فرمان سلطنتی خود لغو می کنم.

بله آقا ، تصمیم عاقلانه شما کاملاً کامل است. به جرات می توانم به Sire اشاره کنم که کناره گیری یا لغو تعلیق در یک بازی کامل مستلزم هزینه های مالی قابل توجهی برای کار فدراسیون بازی بی نقص و پرداخت جریمه است.

شاه به زمزمه های آن دو پشت تخت گوش داد. سالن یخ زد. گنبد پایین تر فرو رفت. گربه به آشپزخانه دوید. شوخی چشم به گارسون زد و بعد از آن برای نوشیدن یک حرکت بی ابهام انجام داد.

- خوب ، ما می توانیم در مورد هزینه های مالی بازی به توافق برسیم.

متشکرم آقا ، خرد و سخاوت شما به اندازه احترام شماست. آقا ، من به جرات از شما می خواهم هزینه تعمیرات بیشتر توپ عالی و دروازه عالی را بپردازید. دو ضربه عالی شما به آنها آسیب رسانده است. آقا ، شما بازیکن عالی در بازی کامل بودید. اطلاعات بانکی خود را با پیک برای شما ارسال می کنم.

بهترین آرزوها برای شما.

پروردگارا ، چه احمقانی

توصیه شده: