2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
بحران میانسالی حالتی از فردی است که فرد را مجبور می کند زندگی خود را مرور کرده و اولویت های خود را بیش از حد ارزیابی کند. این نقطه ای است که می تواند نقطه عطفی برای زندگی آینده شما باشد
شب بیدار می شوید. وحشت منجمد شما را پر کرده و در بر گرفته است. یک فکر در ذهنم نقش بست: "من تقریبا 50 ساله هستم!". مهم نیست که هنوز 37 سال داری. بالاخره دیروز 22 ساله بودی. بوم زندگی قبل از قدم هایت مصلوب شد. دنیایی پر از امکانات دیروز بود. 15 سال یک وقایع نگاری ، مجموعه ای از عکس ها ، حتی یک فیلم کوتاه نیست. "چگونه این اتفاق برای من افتاد؟ چطور به اینجا رسیدم؟ " حوادث زندگی گذشته سوسو می زند: یک ، دو ، سه … و شما اینجا هستید. شما شب ها در تختخواب خود ، در آپارتمان خود دراز می کشید ، با هر میلی متر از پوست خود احساس می کنید ، آنچه را که قبلا از بزرگسالان شنیده اید ، باور نکرده اید ، پوزخند زده ، آن را کنار گذاشته اید. زندگی کوتاه است! حتی اگر آن زمان اعتقاد داشتید ، نمی توانید تصور کنید که اینقدر کوتاه قد هستید. فقط یک ، دو ، سه. بنابراین شما تقریباً 50 ساله هستید. بنابراین شما قبلاً آن را زندگی کرده اید. این بدان معناست که همه چیز باید در زندگی شما اتفاق می افتاد. باید اتفاق می افتاد. من می خواهم خم شوم ، به یک توپ کوچک شوم. برای این جریان نامرئی شوید. چشمان خود را ببندید ، نفس نکشید. و شاید در این صورت او متوجه نشود ، او ترحم می کند …
این بحران است ، بچه این بدان معنی است که زمان جمع آوری سنگ ها فرا رسیده است. با دست لرزان ، در تاریکی غوغا می کنید و سعی می کنید چیزی محکم را بگیرید. شما آنچه را که به دستتان می رسد می گیرید. شما آن را برای بررسی به چهره خود می آورید. مشت خود را باز می کنید. و شما فقط شن و ماسه ای را می بینید که از میان انگشتان نافرمان و بیگانه عبور می کند. شما خیلی چیزها را در خواب دیدید. آیا این همه؟ و هیچ اتفاقی نمی افتد؟ و شما در یک جعبه ماسه ای عجیب و غریب خواهید ماند تا یک مشت ماسه جمع کنید ، سعی کنید قلعه های ماسه ای از آن بسازید. شمارش: "یک ، دو ، سه". صبر کنید تا جزر و مد سرد شما و ساختارهای شبح شما را حل کند.
این یک بحران است. روان درمانگر ناخوانده و خشن که در خانه شما مستقر شده است. مورفئوس. روی کف دست های کشیده اش دو قرص وجود دارد: آبی و قرمز. قرمز را انتخاب کنید ، نئو ، و خواهید فهمید که عمق سوراخ خرگوش چقدر است. توهمی را که دیگر برایتان شیرین نیست از بین خواهید برد. شما خود را برهنه و ضعیف در دنیایی خاکستری و بی رحم خواهید دید. دوباره راه رفتن را یاد خواهید گرفت. هر قدمی که برمی دارید فقط متعلق به شما خواهد بود ، ادامه مرحله قبلی شما. کجا می آیی؟ دوست دارید بدانید. اما شما نمی توانید بدانید. تنها کاری که می توانید انجام دهید این است که ماهیچه های آتروفی خود را از طریق درد حرکت دهید. دم و بازدم را انجام دهید. خاک و خون زیر ناخن های زرد شده را بررسی کنید. زنده.
همه می تواند مال شما باشد. اما برای انتخاب قرص آبی اکنون دیر نیست. و سپس صبح در رختخواب خود بیدار می شوید و به طور مبهم یک کابوس عجیب را به یاد می آورید. اصلاح کنید ، کت و شلوار بپوشید و سر کار بروید ، قلعه های شنی بسازید. با دستان دیگری از شن و ماسه شخص دیگری. و هنگامی که دستان خود را به صورت خود می آورید ناخن های تمیز و صیقلی را مشاهده خواهید کرد. شگفت زده خواهید شد. شبح عجیب یک فرد درمانده از رویایی وحشتناک در جلوی نگاه درونی شما ظاهر می شود. این وسواس را کنار می گذارید. و در امور مهم عجله خواهید کرد.
زنده؟
توصیه شده:
برت هلینگر: خرید با هزینه شخص دیگری با ضررهای خود پرداخت می شود
خانواده و طایفه اصول اخلاقی ، الگوهای رفتاری ، استراتژی های مقابله ، انتخاب شغل و همچنین بدهی ها ، درگیری های حل نشده ، اسرار ، بیماری ها ، ترس های غیرمنطقی و مرگ زودرس را به فرد منتقل می کنند. ابتدا ، هر فرد در طول زندگی خود باید با "
شبه مجاورت. چگونه می توان با شخص دیگری کاملاً تنها ماند
صمیمیت واقعی با گفتگو آغاز می شود. نه در آغوش کشیدن ، بوسه و لایک فیس بوک. و نه حتی با کلمات محبت آمیز خطاب به مخاطب. این زمانی شروع می شود که گفتگو رخ دهد - یعنی جایی که همه می توانند دیگران را بشنوند و شنیده شوند. به نظر می رسد گفتگو بسیار ساده است.
چگونه در غم یا بحران از شخص دیگری حمایت کنیم
"وحشتناک ترین چیز برای شخص هنگام از بین بردن ضربات ، خود ضربات نیست ، بلکه این واقعیت است که شخصی در چنین شرایطی کاملاً تنها می ماند" (ج). من این عبارت را از دوستم شنیدم ، او گفت که چگونه باید در هنگام قوی ترین شوک های زندگی احساس کند.
نظر شخص دیگری خطر چیست؟
و برای شخصی زمانی وجود دارد که از دیگران هویت "دریافت" کند. و خطر در این واقعیت نهفته است که او دستکاری می شود ، دقیقاً بر اساس هویتی که توسط محیط خارجی توسط او گرفته شده است. هویتی که از خارج دریافت می شود ، هویتی "کاذب"
نظر شخص دیگری را قبول کنید که با نظر شما مطابقت ندارد
هر شخص از نظر طبیعت منحصر به فرد است. افکار ، احساسات و اقدامات افراد مختلف در پاسخ به موقعیت یکسان متفاوت خواهد بود. هرکس با دیدگاه خودش شناخته می شود. پس چرا اتفاق می افتد که قبول نظر مخالف شما دشوار است؟ تعدادی از آلودگی ها (باورهای غلط) را می توان شناسایی کرد که با پذیرش نظر دیگران تداخل دارد.