و تو مرا دوست داری ، مغز من را دوست نداشته باش

تصویری: و تو مرا دوست داری ، مغز من را دوست نداشته باش

تصویری: و تو مرا دوست داری ، مغز من را دوست نداشته باش
تصویری: آموزش خوشبو کردن و خوشمزه کردن نانازی توسط ندایاسی خاص برای دختران بدبو 2024, ممکن است
و تو مرا دوست داری ، مغز من را دوست نداشته باش
و تو مرا دوست داری ، مغز من را دوست نداشته باش
Anonim

روابط سالم چقدر با روابط ناسالم متفاوت است؟ سالم ، قابل درک ، برنامه ریزی شده ، قابل پیش بینی ، قابل اعتماد ، مراقب ، احترام به مرزهای شریک زندگی و حرکت به سمت صمیمیت معنوی … آنها ساده هستند. اما برای ایجاد آنها ، زمان ، بلوغ روانی ، نیاز آگاهانه دو شریک در یک رابطه عادی و توانایی عشق نیاز است.

روابط ناسالم - پیچیده ، مملو از مشکلات ، سوء تفاهم ها ، ناتوانی در توافق ، هیجان انگیز احساسی. آنها نسبت به احساسات بی رحمانه هستند ، مملو از بازی های روانی و رفتارهای دستکاری کننده هستند ، روح ها را آسیب می رسانند ، شخصیت ها را از بین می برند.

یک سوال منطقی در حال آماده شدن است - چرا؟ چرا و چرا مردم رفتارهای مضر ، تعاملات مخرب ، درد ، رنج ، ناامیدی را در خود ، دیگران و به طور کلی زندگی انتخاب می کنند؟

از این گذشته ، اگر جدا نشوید ، همه رویای عشق را می بینند. بزرگ ، روشن ، قوی ، وفادار ، متقابل ، پرشور ، لطیف ، بال دادن ، قدرت بخشیدن ، همه چیره شدن ، ابدی … واقعی ، در یک کلام.

بیایید با دلیل شروع کنیم:

  • با وارد شدن به یک رابطه ، هریک از ما قبلاً تصور خاصی از عشق و مظاهر آن داریم ، که بله ، حتی در دوران کودکی شکل می گیرد. کودک آنچه را که بین والدینش می دید و در رابطه با خود احساس می کرد ، "عشق" می نامد. قالب رابطه ای را انتخاب می کند و بازتولید می کند که از نظر کودکی از نظر درجه احساسی ، شکل و محتوا آشنا است. متأسفانه ، همه روابط نمونه ها و الگوهای مثبتی نیستند.
  • توجه به این نکته نیز ضروری است که تمام نسل ها با این ایده پرورش می یابند که عشق واقعی داغ دائمی شورها و گردباد احساسات است. همه خانواده های شاد به همان اندازه خوشبخت هستند. اینجا دیگر چه می توانید بگویید؟ اما همه ناراضی - هر کدام به شیوه خود. و تنوع بسیار وسیعی وجود دارد که هرگز شگفت زده نمی شوید. ملودرام ها ، برنامه های گفتگو ، آهنگ "ضربه" ، شعر و نثر "زباله" را در رابطه با حذف مغز ، خیانت ، خیانت ، درگیری ها ، بخشی جدایی ناپذیر از "عشق" ارائه می دهند. و اگرچه اکثر آثار ادبی فقط یک کتابچه راهنمای علمی "چگونه نباشند" هستند ، بسیاری همچنان فکر می کنند که روابط عادی و عشق لزوماً از طریق خارها به ستارگان ، با یک درام جهانی ، که در آن مطمئناً باید رنج بکشد ، برگردد ، است. عذاب و سزاوار است
  • و کسی از روال عادی می ترسد ، از آنچه در کالاهای خانگی خورده می شود ، علایق متفاوت می شود ، هورمون ها آرام می شوند - اشتیاق فروکش می کند و کسالت می آید. و غالباً به جای روابط عادی سالم ، روابط با آریتمی ، دردسر ، بازیهای بی پایان "چه کسی را کی می سازد" و نقض بی رحمانه مرزهای یکدیگر را انتخاب می کنند. برخی از مردم تصور می کنند که شور و اشتیاق ایتالیایی و راه رفتن دقیقاً راهی برای جلوگیری از کسالت و قالب روابط "زنده" برای سالهای طولانی است.

حالا چرا.

هنگامی که روابط به پیگیری مداوم احساسات قوی تبدیل می شود ، وابستگی احساسی به خود احساسات شکل می گیرد. از هیچ عشقی خبری نیست. این شریک به عنوان بستری برای بازی کردن و دریافت هورمون تقویت کننده آدرنالین استفاده می شود. اما کمین و دلخوری این است که حساسیت کم رنگ شده است. فرد خود را احساس نمی کند ، زندگی را در خود احساس می کند ، از روابط در حالت آرامش نسبی رضایت دارد. به هر حال ، روان مکانیسم های سازگاری را برای همه چیز توسعه می دهد. ما حتی می توانیم به خوابیدن روی ناخن عادت کنیم و احساس درد را متوقف کنیم. و … زمانی فرا می رسد که نمی توانید بدون دوپینگ انجام دهید. و سپس … سپس شما باید "دوز" را افزایش دهید. و این در حال حاضر واقعاً چشمگیر ، خطرناک و با پیش بینی غم انگیز برای آینده است.

سرد و گرم ، دور - رابطه نزدیک و پرشور پس از رسوایی ناتوان کننده - فقط یک رابطه عاطفی دردناک ایجاد می کند.هنگامی که احساسات دائماً از مقیاس خارج می شوند - فرسودگی احساسی ، خستگی ذهنی و خستگی عصبی در یک رابطه اجتناب ناپذیر است.

نیازی به گفتن نیست ، این سیستم عصبی را بیشتر متزلزل می کند ، تعادل را در روابط ایجاد می کند و اعتماد به جهان ، به شریک زندگی و خود را تضعیف می کند.

اگر در این حالت حرکت کنید ، مطمئناً با عمق عبارت آهنگ "و تو مرا دوست داری ، مغز من را دوست نداشته باش …" روبرو می شوی. در نتیجه ، ممکن است چیزی برای به خاطر سپردن ، چیزی برای پشیمانی و درمان وجود داشته باشد ، اما چیزی برای گفتن به نوه ها وجود ندارد. وقتی می خواهید داغ ، تندتر و آدرنالین باشید ، به طوری که رابطه مبهم نباشد - وقت آن است که فکر کنید!

و همه چی؟ و همه به این دلیل که ما به ندرت نزدیکی واقعی را با مردم می دیدیم و احساس می کردیم.

من نمی خواهم غصه بخورم ، اما عشق به خودی خود به عنوان هدیه ای از سوی خدا بوجود نمی آید. این چیز متقابل (بیش از یک احساس و وسیع تر از یک فرایند) به تدریج بین افراد در روابط رشد می کند و قوی می شود. عشق مکان و روندی است که در آن افراد متقابلاً از یکدیگر الهام گرفته و تغذیه می کنند. اعتیاد یک آسیب شناسی است که در آن افراد از یکدیگر برای دریافت "دوز" احساسات مورد نیاز خود استفاده می کنند.

و نه ، خسته کننده ، ملایم و معمولی نیست. یک رابطه سالم ایمن ، پایدار ، قابل اعتماد ، قابل اعتماد ، آرام است. در آنها ، شرکا اعتماد به نفس و چشم انداز را احساس می کنند ، می توانند علنا و صادقانه خواسته ها و نیازهای خود را اعلام کنند. آنها توسط یکدیگر شنیده می شوند و برای رضایت آنها تلاش می کنند. برای آنها خوشحال کننده و شادی آور است که یکدیگر را خوشحال کنند. برای انجام این کار ، آنها منبعی دارند که از طریق تعامل مثبت با کیفیت بالا جمع آوری شده است. و این منبع شرکا را قادر می سازد از روابط و زندگی خود راضی باشند ، ایده های جدیدی را به ارمغان بیاورند ، خواسته ها را تحقق بخشند ، برای دستاوردهای بیشتر ، توسعه و تحقق خود به خود احساس قدرت و ایمان کنند.

به طور کلی ، ما خودمان محتوا و کیفیت شخصیت و روابطمان را انتخاب می کنیم. هر تجربه ای پردازش می شود ، توانایی ها توسعه می یابد و مهارت ها شکل می گیرد ، یک تمایل وجود دارد.

بنابراین ، من برای همه ما آرزو می کنم انتخاب ها و تصمیمات درست ، ثبات عاطفی ، سلامت روانی و البته عشق واقعی و روابط هماهنگ باشد.

توصیه شده: