چگونه می توان با تفکر متفاوت بر خود غلبه کرد و بر خود شک کرد

فهرست مطالب:

تصویری: چگونه می توان با تفکر متفاوت بر خود غلبه کرد و بر خود شک کرد

تصویری: چگونه می توان با تفکر متفاوت بر خود غلبه کرد و بر خود شک کرد
تصویری: چگونه انرژی منفی‌ را از خانه خود دور کنیم؟ 💚 2024, ممکن است
چگونه می توان با تفکر متفاوت بر خود غلبه کرد و بر خود شک کرد
چگونه می توان با تفکر متفاوت بر خود غلبه کرد و بر خود شک کرد
Anonim

یکبار روباه کوچکی از جنگل می دوید و با یافتن خود در مکانی ناآشنا به دره سقوط کرد. او در انتها بود. و بدترین چیز این است که او به یک مشت گند زد. شمع بوی بدی می داد. چسبناک و تند بود. می خواستم هر چه زودتر از آن خارج شوم و در آب غسل کنم. اما روباه مردد شد. در یک طرف دره یک شیب تند وجود داشت و در طرف دیگر - ورودی یک حفره تاریک. و روباه ترسید.

پس از همه ، اگر از شیب بالا بروید ، می توانید بشکنید. مردود شدن. شکست خورده بودن. تلاش زیادی را انجام داد و همه آنها بی فایده بود. و این توهین آمیز است. بالا رفتن از یک چاله تاریک ترسناک است. اگر یک حیوان وحشتناک وجود داشته باشد که بخواهد برای آنها غذا بخورد؟ نه ، ترجیح می دهم در گند بنشینم. بگذارید بوی نامطبوعی به خود بگیرد ، بگذارید داخل آن بچرخد ، اما بی خطر است.

بنابراین او در گند نشست تا اینکه خانواده اش او را پیدا کردند و او را از دره بیرون کشیدند. در زندگی ، خوشبختانه یا متأسفانه ، نمی توانید روی کسی حساب کنید که می آید و شما را نجات می دهد. بنابراین ، بسیار مهم است که بفهمید چگونه بر خود و ناامنی خود غلبه کنید تا زندگی خود را با چرت و پرت کامل پایان ندهید.

ترس های آشکار و پنهان

شک به خود انسان تجلی ترس های ماست. صریح ، زمانی که شخص بفهمد از چه چیزی می ترسد. و پنهان ، وقتی ترس خود را از کسی یا چیزی مخفی می کنید و مخلوط می کنید. چون ازش خجالت میکشید یا می خواهید متفاوت از آنچه هستید به نظر برسید. رهایی از ترس های پنهان سخت ترین قسمت است. زیرا اگر ناخودآگاه وجود آنها را انکار کنید ، یافتن آنها تقریباً غیرممکن است. فقط یک نگاه صادقانه و عینی از بیرون مشکل را حل می کند.

به عنوان مثال ، شخصی کاری نمی کند ، زیرا او به سادگی از انجام کار می ترسد. علاوه بر این ، او به دلیل این واقعیت که ممنوعیت فعالیت فعال در دوران کودکی اعمال شده است ، می ترسد و نقض آن ناخودآگاه ترسناک است. چون مامان ناراحت و سرزنش می شود. فرد از این ترس آگاه نیست ، اما ناخودآگاه توسط آن کنترل می شود. شخص با خود می گوید: "بله ، من نمی ترسم ، اما این کار را به خاطر و دلیل انجام نمی دهم (پس از آن یک میلیون دلیل از انگشت بیرون کشیده می شود)". یعنی شخصی به خودش دروغ می گوید و خودش متوجه آن نمی شود.

از آنجا که هر ترسی ناشی از ناشناخته ها است ، یعنی جهل ، ساده ترین راه برای خلاص شدن از آن روشن شدن است. بنابراین ، گفته می شود برای رهایی از ترس ، باید آن را در نیمه راه برآورده کرد ، یعنی ناشناخته ها را شناخته کرد. اگر می ترسید تماس بگیرید ، حتماً تماس بگیرید. از گفتن می ترسید - حتماً بگویید. و بعد همه چیز سر جای خودش قرار می گیرد. اما در عین حال ، شما باید آمادگی پذیرش عواقب آن را داشته باشید.

چگونه به درستی از "منطقه راحتی" خارج شویم

یکی از دلایل اصلی "گیر افتادن" فرد در زندگی (در پیشرفت خود ، در حرکت به سوی هدف) ناتوانی او در خارج شدن از بدنام "منطقه راحتی" است. صدها کتاب و هزاران مقاله در مورد این موضوع نوشته شده است ، اما اگر تمام "آب" را از آنها "خشک" کنید و بقیه را به یک مخرج واحد کاهش دهید ، پس اصل همه توصیه ها "هرچه مهم است عمل کنید" است.

مشکل خروج از "منطقه راحتی" کاملاً روانشناختی است و شامل این واقعیت است که فرد نمی خواهد به خاطر چیزی ناشناخته وضعیت فعلی را - هر چند نه چندان خوشایند ، اما پایدار و عادی - به خطر بیندازد. علاوه بر این ، بدون هیچ گونه ضمانت موفقیت. برای تحمل سختی ها ، سختی ها ، درد ، سخت کار کنید تا فقط در فیلم ها و کتاب ها به راحتی به نتیجه برسید. زمان از آنجا می گذرد در زندگی عادی ، یک فرد به سرعت "خراب می شود" و تصمیم می گیرد "بله ، او ، و بنابراین همه چیز ، در اصل ، بد نیست".

برای خروج صحیح از "منطقه راحتی" به دو چیز نیاز دارید:

* میل شدید و صادقانه برای به دست آوردن نتیجه … به عبارت دیگر ، این قدرت قصد است. اگر قصد ضعیف باشد ، انگیزه ای برای تغییر وجود نخواهد داشت. فقط رویاها و تخیلات شهوانی با موضوع "من یک روز خوش شانس خواهم بود …" وجود خواهد داشت.

* عادت به روش مرتب و منظم مرتکب شدن برخی از "حرکات بدن" حتی در غیاب انگیزه و هرگونه "بازگشت" از این "حرکات بدن" (این همان چیزی است که خود انضباطی نامیده می شود)

در این شرایط ، فرد شروع به حرکت به سمت نتیجه دلخواه می کند. نه به آن سرعتی که ما دوست داریم. با اشتباهات ، شکست ، شکست ، شکست ، اما حرکت. و اگر هوش و صداقت کافی برای ارزیابی کافی خود و واقعیت وجود داشته باشد ، آنگاه سریعتر به خواسته خود می رسد. خیلی سریعتر. و با اشتباهات بسیار کمتر.

اما ، علاوه بر شرایط خارجی ، بیایید بگوییم "مشکلات داخلی" نیز وجود دارد. این چیزی است که شخص از دوران کودکی با خود حمل می کند. این همان چیزی است که او در آن می پزد و به آن توجه نمی کند. این یک "سیستم عامل ذهنی" بدون تغییر است که همه تلاشها بی نتیجه خواهد بود. از آنجا که همه چیز به حالت عادی باز می گردد.

ادراک واکنش ها را تعیین می کند

آنچه از نظر ما مشکل است و واکنش های متناظر (ترس ، نارضایتی ، نارضایتی ، تحریک ، پرخاشگری و غیره) را ایجاد می کند منحصراً محصول ذهن ما است و تنها با درک ما از واقعیت ایجاد می شود. یعنی واکنش های ما با درک ما تعیین می شود. ما ادراک را تغییر می دهیم و سپس واکنش های ما تغییر می کند (که 95-97 ناخودآگاه است).

بازندگان با توجه به افراد خوش شانس ، اول از همه ، با تمرکز بسیار کم توجه تفاوت دارند. بازنده ها بر ثبات و امنیت متمرکز شده اند ، بنابراین آنها به طور خودکار (یعنی ناخودآگاه) هرگونه اطلاعاتی را که حاوی خطرناک و ناپایدار است ، فیلتر می کنند. یعنی ، آنها فرصت ها را هدر می دهند ، زیرا دومی ، به عنوان یک قاعده ، همیشه با نوعی خطر و بی ثباتی / عجیب همراه است.

الگوهای ناخودآگاه خاصی از رفتار و تفکر (نگرش) وجود دارد که مسئول ارتباط ما با واقعیت است. مانند یک "برنامه کامپیوتری" در ذهن شماست. موفقیت اقدامات ، روابط با جهان و دیگران به طور مستقیم با نگرش هایی که در سر ما حاکم است ، ارتباط دارد. اگر این نگرش مانند "اگر جنگ نبود" باشد ، هرگز "منطقه راحتی" را ترک نخواهید کرد ، زیرا ناخودآگاه از هرگونه خطرات و درگیری هایی که هنگام ایجاد یک جنگ جدید اجتناب ناپذیر است ، جلوگیری خواهید کرد. برنامه نویسی قوی تر از تلاش ارادی است.

نسخه فعلی خود را به روز کنید

بنابراین ، برای غلبه بر خود و شک و تردید به خود ، لازم است ناخودآگاه خود را "جرقه بزنید" ، نسخه فعلی خود را به روز کنید. شما با آنچه شما "واقعی" ، "درست" ، "عادی" ، "قابل قبول" ، "خوب" و غیره می دانید در "منطقه راحتی" خود نگهداری می شوید. اینها محدودیت های شما هستند ، که به شما اجازه نمی دهد پتانسیل های خود را کاملاً آشکار کرده و خود را در زندگی درک کنید.

اما بزرگترین محدودیت ترس شماست. ترس از اشتباه بودن ، ترس از شکست ، ترس از قضاوت ، ترس از درگیری و …. شما از عمل کردن می ترسید ، از ریسک کردن (و ریسک عاقلانه و منطقی) می ترسید ، زیرا جایی در حومه ناخودآگاه شما ، "من" واقعی شما با ترس چسبنده با زنجیرهای فولادی محکم شده است. ترسی که نمی توانید ببینید زیرا خود را در مورد وجود آن فریب داده اید.

مشکل مردم عادی این است که آنها فکر می کنند با حذف یک یا دو لایه ذهنی با کمک به اصطلاح. "درمان علامتی" ، آنها آرامش طولانی مدت مورد انتظار را پیدا می کنند و می توانند بدون ترس شروع به فعالیت کنند. در واقع ، آنها فقط ترس خود را حتی بیشتر عمیق می کنند. اگر می خواهید بر عمیق ترین ترس های خود غلبه کنید ، اعتماد به نفس پیدا کنید و زندگی خود را به مسیر جدیدی از حرکت هدایت کنید ، سپس برای مشاوره رایگان ثبت نام کنید تا بدانید چه فرایندهایی را باید شروع کنید و بر اساس چه الگوریتمی عمل کنید.

به امید دیدار!

توصیه شده: