10 افسانه در مورد روابط کامل

فهرست مطالب:

تصویری: 10 افسانه در مورد روابط کامل

تصویری: 10 افسانه در مورد روابط کامل
تصویری: اول لاعب عربي وثاني لاعب في العالم وصل6000 آلاف كأس بالتاون 10| الاستراتيجية والتصميم |كلاش 2024, آوریل
10 افسانه در مورد روابط کامل
10 افسانه در مورد روابط کامل
Anonim

در حالی که من رویای یک رابطه را داشتم ، من می دانستم که یک رابطه ایده آل باید چگونه باشد ، من از داستانهای ایده آل گرایانه مادرم ، توصیه های خردمندانه مختلف در نقل قول ها در اینترنت و مجلات محبوب استفاده کردم. من خیال پردازی کردم و کاملاً مطمئن بودم - که با مردم ملاقات خواهم کرد و رابطه ای ایده آل با او خواهم داشت - این به خودی خود رقم می خورد.

پس از خواندن توصیه های سطحی و تماشای فیلم در مورد عشق ، من چنین افسانه ای متوسط در مورد روابط دارم. من رابطه ایده آل خود را چنین تصور کردم:

1. ما هرگز نمی جنگیم و همیشه شاد و خوشحال زندگی می کنیم

این اسطوره اول به محض ملاقات با شوهر آینده ام تبدیل به کوچک شد. شادی و شادی وجود داشت ، اما تقریباً هر روز با هم دعوا می کردیم. با گذشت زمان ، متوجه شدم که چرا این ایده غیرواقعی را خیلی دوست دارم - از گذشته فرار کردم و رابطه والدینم ، که در آخرین سالهای زندگی مشترکشان دائماً قسم می خوردند. دوست داشتم رابطه من با والدینم متفاوت باشد.

در حال حاضر ، من مطمئن هستم که هیچ رابطه خوبی بدون مشاجره وجود ندارد. و این بخش بسیار مهمی از یک رابطه سالم و پر جنب و جوش است. علاوه بر این ، حتی اگر با مردی که در خواب دیدید ملاقات کنید ، این به هیچ وجه شادی ، شادی و عدم وجود نزاع را تضمین نمی کند. این یک کشف باورنکردنی برای من بود.

هیچ رابطه ای در درازمدت نمی تواند بی نهایت ما را پر و خوشحال کند ، زیرا شادی و شادی حالتهای درونی هستند و نه چیزی که شریک باید دائماً برای ما فراهم کند.

2. ما بسیار شبیه یکدیگر هستیم ، علایق مشترکی داریم ، به یک شکل فکر می کنیم و یک چیز را دوست داریم

این یک افسانه دیگر است که برای اینکه این دو جالب باشند ، باید همه چیز مشترک و مشابه داشته باشید. شما عاشق برخی فیلم ها ، غذا ، موسیقی و غیره هستید. در اولین قدم ، واقعاً الهام بخش است ، این شباهت متحد می شود و بال می دهد.

در این دنیا عالی است که شخصی مثل من وجود دارد و او مرا درک می کند و همه چیز را با من در میان می گذارد.

اما به زودی خسته کننده می شود ، زیرا ما شریک زندگی را بالا و پایین می شناسیم و از قبل می دانیم که او چه خواهد گفت و چگونه عمل خواهد کرد. اینجاست که توسعه به پایان می رسد و کسالت شروع می شود.

من فکر می کنم وقتی افراد با ارزش ها و اهداف مشابه در زندگی وارد روابط می شوند ، اما در روان پریشی ها متضاد هستند ، به منظور تکمیل و تقویت یکدیگر در کارکردهای مختلف ، جالب است. من عبارت انگلیسی power couple را دوست دارم. وقتی هر دو یکدیگر را تقویت ، تکمیل و فعال کنید.

3. ما همه کارها را با هم انجام می دهیم و هرگز جدا نمی شویم. ما مثل نصف یک کل هستیم

اوه ، این شاید افسانه مورد علاقه من باشد. داستان نیمه های یک کل است که یکدیگر را پیدا کرده و در خلسه کامل ادغام شده اند و دائماً خوشحال هستند. من مدتها به این موضوع اعتقاد داشتم. اکثر عاشقان واقعاً این مرحله را پشت سر می گذارند ، و این همان چیزی است که در روانشناسی ادغام نامیده می شود ، در واقع این تمایل به بازگشت به حالت نوزاد و ادغام با مادر در وحدت و سعادت است.

اغلب ، در جامعه ، این چیزی است که عشق تلقی می شود. به جای دو I ، چیز جدیدی ظاهر می شود - ما. فرض بر این است که یافتن همسر واقعی شما عشق ابدی را تضمین می کند. و وقتی مرحله ادغام می گذرد ، مردم فکر می کنند که عشق سپری شده است و زمان ترک فرا رسیده است. آنقدر خوب است که قبلاً نخواهد بود. و آنها شروع به جستجوی دیگری می کنند که دوباره با او ادغام شوند و این احساس باورنکردنی را تجربه کنند.

اکنون مطمئن هستم که روابط طولانی مدت و پر انرژی می تواند شخصیتهای جامعی ایجاد کند که به تنهایی به خوبی زندگی می کنند ، اما با هم بودن را انتخاب می کنند ، زیرا بسیار جالب تر است.

4. ما آنقدر در کنار هم احساس خوبی داریم که به هیچکس دیگر ، هیچ دوست ، هیچ دوست دختر ، یا هیچ اقوامی نیاز نداریم. تو تمام دنیای من ، زندگی من ، شادی من ، همه چیز من هستی.

این نیز موقتی است و پس از مرحله ادغام ، که چندان دوام نمی آورد ، ما شروع به هوشیاری می کنیم ، به خود می آییم و می فهمیم که نمی توان تمام زندگی خود را به یک نفر محدود کرد و پس از مدتی می خواهیم برای برقراری ارتباط با دوستان ، خانواده و ما حتی دوست خواهیم داشت و بسیاری از افراد دیگر ، اعم از زن و مرد ، جالب به نظر می رسند.

5. مرد من آنقدر مرا دوست دارد که تمام افکار من را حدس می زند. او خودش حدس می زند که من چه می خواهم و تمام خواسته هایم را برآورده می کند و من حتی مجبور نیستم در مورد آنها صحبت کنم.

به عنوان مثال ، یکی از دوستان من اغلب از مردش ناراحت می شد که وقتی برای خرید مواد غذایی به سوپرمارکت می روند ، هرگز به او پیشنهاد نمی دهد که قهوه گران قیمت برزیلی مورد علاقه اش را بخرد. وقتی از او پرسیدم که آیا او در این مورد به او گفته است یا نه ، او پاسخ داد - البته نه ، خوب ، او می توانست خودش حدس بزند. چطور ، می پرسم؟

این یک افسانه است که یک مرد باید نوعی حس ششم را داشته باشد به محض اینکه دوست دارد و بلافاصله هدیه بصیرت یا بصیرت آشکار می شود.

من نیز ، یک بار به این افسانه اعتقاد داشتم و مدت ها ناراحت شدم. من خودم صحنه های کاملی را در ذهنم اختراع کردم و اجرا کردم ، چگونه یک مرد باید رفتار می کرد ، تا حدس بزنم چه می خواهم. اما او آن را گرفت و حدس نمی زد ، و اکنون من از او ناراحت می شوم ، شاید او این را بهتر حدس بزند؟

وقتی شوهرم برای اولین بار به من گفت تعجبم را به یاد می آورم - شما با متن ساده به من بگویید چه می خواهید. من نمی فهمم و نمی توانم ذهن بخوانم. این بازی ها را با من انجام ندهید! در ابتدا برای من غیر معمول بود که این کار را انجام دهم ، تمام مدت می خواستم طبق طرح قدیمی بازی کنم - ناراحتی و خودتان را حدس بزنید.

اما اکنون من قبلاً آموخته ام و به صورت ساده می گویم که من چیزی می خواهم و اگر آن را بخرید خوشحال می شوم. این س veryال بسیار ساده حل می شود - گاهی اوقات باید با صدای بلند در مورد خواسته های خود بگویید. و زندگی را فوق العاده آسان تر می کند!

6. من همیشه برای او اولین نفر هستم ، من یک ستاره و یک ملکه هستم

این افسانه زمانی برطرف می شود که شما در شخص دیگری نه برده ، خدمتکار خود ، بلکه یک فرد زنده را با اهداف ، وظایف ، احساسات و رویاهای خاص خود ببینید. و به طور کلی ، هیچ کس هیچ کس را مدیون هیچکس نیست و هر فردی در این دنیا برای خود زندگی می کند تا زندگی خود را آنطور که می خواهد زندگی کند. من مطمئن هستم که یک موقعیت سالم و صادقانه برای یک فرد عادی خود او در وهله اول و شریک او در درجه دوم است.

7. ما به طور انحصاری در آغوش یکدیگر می خوابیم ، ما همیشه رابطه جنسی پرشور داریم

چه بگویم ، این یک افسانه بزرگ است ، بسیار دور از واقعیت. از آنجا که هیچ رابطه طولانی مدت بدون مشکل ، بدون خستگی ، بدون خواسته های ناسازگار وجود ندارد.

8. در یک رابطه ایده آل - یک مرد واقعی ، هر آنچه را که می خواهم به من می دهد

و من فقط از هدایای او لذت می برم و می پذیرم. من هر چیزی را که می گیرم می گیرم ، و او می دهد و می دهد و همه چیز را به من می دهد. نه زندگی ، بلکه یک افسانه. این نقض مستقیم تعادل بین بده و گرفتن است ، اما بسیار جذاب و وسوسه انگیز به نظر می رسد. بسیاری از مردم اینگونه زندگی می کنند یا می خواهند زندگی کنند ، همه چیز را از شرکای خود بیرون می کشند و نمی خواهند در ازای آن چیزی بدهند. و این در جامعه ما طبیعی تلقی می شود.

9. او فقط شایستگی های من را می بیند. و معایب آن؟ من فقط آنها را ندارم

انزوای آشکاری از واقعیت و انشعاب وجود دارد. در موقعیت سالم ، فرد خود و دیگری را به عنوان یک فرد کامل می شناسد و می بیند. این بدان معناست که من نقاط قوت و ضعف خود را دارم و دیگری نیز آنها را دارد و من آن را می پذیرم.

10. شریک باید دائماً از من مراقبت کند

به عنوان یک قاعده ، افرادی که طعمه این اسطوره را می گیرند واقعاً به مراقبت پدر یا مادر نیاز دارند ، آنها در دوران کودکی آن را دریافت نکرده اند و اکنون در حال تلاش برای جبران هستند و انتظار حضانت از شریک زندگی خود را دارند. در یک رابطه عادی و کمیاب ، هر دو طرف به روش های مختلف از یکدیگر مراقبت می کنند. و هر کس قادر است از خود مراقبت کند.

این یک لیست کامل از افسانه ها در مورد روابط نیست و من می گویم که زندگی بهترین معلم من بود و تمام ایده های من در مورد روابط ایده آل فقط در روابط واقعی خرد شد.

در نتیجه ، من متوجه شدم که مانند بسیاری از زنان ، بیشتر زندگی ام در توهماتم در مورد روابط گرفتار شده بودم و این بسیار مانع از ایجاد روابط زنده و معلق نبودن در ابرها شد.

و اخیراً فکر کردم که پس از سالها ازدواج و روانشناسی ، نشانه های یک رابطه خوب من چیست؟

و این کاری است که من کردم!

اولین نشانه یک رابطه خوب

- برای اینکه خودت باشی!

هیچ چیز بهتر از این نیست که هر دو شریک به تنهایی در یک رابطه باشند. آنها تنظیم نمی شوند ، بازی نمی کنند ، تظاهر نمی کنند. دیگری را همانطور که هست بپذیرید. آنها تصویری جامع از شریک زندگی خود می بینند. دارای نقاط قوت و ضعف و مزایا و معایب است و من این را قبول دارم. او مانند من چند وجهی ، جامع نگر است.

علامت دوم

- توسعه مداوم و خودشناسی ، احترام به انتخاب و مسیر شریک زندگی!

وقتی هر دو شریک توسعه پیدا می کنند و ثابت نمی مانند ، هر دوی آنها علاقه مند می شوند.

هرکسی خودآگاهی یا تمایل خود را برای به نمایش گذاشتن پتانسیل خود دارد.

شرکا به یکدیگر وابسته نیستند ، بلکه اهداف مشترک و اهداف فردی خود را دارند.

شما درک می کنید که بله شما زندگی مشترک را سپری می کنید ، اما هر یک از شما وظایف زندگی خود را دارید. برخی از آنها مشترک هستند و برخی برای شما کاملاً غیرقابل درک هستند ، اما شما این خرد را دارید که این تفاوت های یک شریک را بپذیرید.

اگر یکی از شرکا توسعه یابد و تغییر کند و دومی در همان سطح باقی بماند ، چنین رابطه ای محکوم به فنا است.

علامت سوم.

- درک اینکه یک رابطه یک نتیجه نیست ، بلکه یک فرایند است.

رابطه یک انرژی زنده بین دو نفر است و مدام در حال تغییر است. حل رابطه در یک سطح غیرممکن است ، در غیر این صورت آنها تنزل کرده و می میرند. این یک عکس یخ زده از خانواده شاد در اینستاگرام نیست.

روابط مانند دانه ای است که در خاک حاصلخیز ، آب و مراقبت از آن بکارید و فقط به شما دو بستگی دارد که چه چیزی رشد کند و چه میوه هایی از آن حاصل شود. جوانه یک رابطه می تواند در ابتدا پژمرده شود ، یا می تواند به درختی مجلل با میوه های خوشمزه تبدیل شود.

علامت چهارم

- در رابطه ، می دهید و می گیرید.

در بازی مادر و پسر در پدر و دختر هیچ تحریف وجود ندارد ، وقتی دیگری بی پایان چیزی به من بدهکار است! وقتی در یک رابطه به یک مصرف کننده ابدی تبدیل می شود ترسناک است. برعکس ، زمانی مهم است که آنچه می دهم با آنچه دریافت می کنم برابر باشد. باید در همه چیز تعادل وجود داشته باشد. شما می توانید چیزی را در یک زمینه ، شریک خود را در منطقه دیگر بدهید ، اما قطعاً باید مبادله انجام شود ، در غیر این صورت رابطه طولانی نخواهد ماند. کسی از اهداکننده ابدی خسته می شود.

و در نهایت ، نشانه پنجم

- فضای شخصی و آزادی.

این یک نشانه بسیار مهم از یک رابطه خوب برای من است ، زمانی که هر کس فضای شخصی خود را دارد. این مهم نیست که در همجوشی با یک شریک زندگی نکنید ، بلکه این است که زمان و مکان خود را برای تنهایی و انجام کارهای خود داشته باشید. این مهم است که نه تنها دوستان مشترک داشته باشید ، بلکه دوستان خود ، برخی از سرگرمی ها ، گروه های مورد علاقه نیز داشته باشید.

در مورد آزادی ، این مجاز نیست و چیزی نیست که ما به راست و چپ تغییر دهیم ، نه. این یک احساس درونی از آزادی است که ما به حق داریم و شریک به آن احترام می گذارد و آن را به رسمیت می شناسد. و ما نیز به نوبه خود حق آزادی زندگی او را به رسمیت می شناسیم و بیان می کنیم که چگونه می خواهد.

زمانی که از ترس از دست دادن آزادی خود بسیار می ترسیدم ، فکر می کردم در ازدواج غیرممکن است ، اما معلوم شد که شما می توانید ازدواج کنید و همچنان احساس آزادی کنید. و این برای من بسیار مهم است!

اینها پنج نشانه اصلی یک رابطه خوب است که از تجربه زندگی واقعی من نشأت گرفته است و نه از افسانه های مطرح شده توسط جامعه. با گذشت زمان ، فکر می کنم موارد بیشتری به این لیست اضافه شود. آیا شما ویژگی های خوب یک رابطه خوب را دارید و در چه تله هایی از افسانه ها در مورد روابط ایده آل قرار گرفته اید؟ در نظرات بنویسید.

روانشناس ایرینا استتسنکو

توصیه شده: