دوست نداشتن چربی

تصویری: دوست نداشتن چربی

تصویری: دوست نداشتن چربی
تصویری: نداشتن دوست در غربت 2024, سپتامبر
دوست نداشتن چربی
دوست نداشتن چربی
Anonim

اگر سعی کنیم این مشکل را بدون چرخش های متعدد گلوله برفی ، بدون توهین و نفرت متقابل در نظر بگیریم ، خواهیم دید که اختلاف ابدی بین بچه های چاق و تناسب اندام ، اختلاف در مورد اولویت ها است.

آنتی پاتی ، که طبق قانون گلوله برفی به نفرت تبدیل می شود ، یک موضوع جداگانه است ، بسیار مهم است ، و زمینه پرورش اینترنت ، که باعث شکل گیری هر گونه اعتیاد و شکل گیری هرگونه نفرت می شود ، در اینجا نقش اصلی را ایفا می کند.. اینترنت ابزاری برای تسریع کلیه فرایندهای اجتماعی است ، اما برای افراد نامتعادل راهی برای از دست دادن سریع تعادل و وارد شدن به حالت جنون می شود. اما این یک موضوع جداگانه است.

ما اکنون در مورد اختلاف نظر داریم: آیا اندام باریک را مهمترین در زندگی بدانیم یا به آن توجه نکنیم. از جمله بندی در حال حاضر مشخص است که هر دو افراطی هستند و حقیقت در جایی بین آن است. با این وجود ، طرفداران افراطی گوناگون دائماً در نبردها درگیر می شوند. احتمالاً در جستجوی غریزی آن وسط.

اگر چیزی برای یک فرد در اولویت است ، عدم وجود آن در شخص دیگر می تواند برای او یک بدخواهی شدید ایجاد کند. بی فایده است که چنین شخصی اولویت ها را تغییر داده و آن را ناچیز تشخیص دهد. او نمی تواند اولویت ها را بر اساس تقاضا تغییر دهد ، و نباید هم تغییر دهد. پرخاشگری باید مهار شود و از نظر فرهنگی بیان شود ، اما اولویت های فرد تغییر نکند. این حق اوست که یک چهره باریک را به عنوان مهمترین کرامت انسانی در نظر بگیرد. اگر او معتاد به تناسب اندام است و به فکر تغذیه مناسب و تربیت بدنی وسواس دارد ، پس در زمینه خود یک الاغ زیبا یک فرقه ، یک دین است و بحث با او مانند بحث با یک متعصب مذهبی است.

همچنین بحث با یک فتیشیست جنسی بی فایده است. اگر مفهوم فتیش را کمی گسترش دهیم ، می توان گفت افرادی که واکنش های جنسی آنها فقط در پاسخ به یک تصویر بصری خاص ایجاد می شود و هیچ چیز دیگر فتیشیست جنسی نیستند. فتیش نیز یک ایده ثابت است و برای چنین شخصی دشوار است که بفهمد چگونه می توان نه تنها به این موضوع ، بلکه به چیز دیگری جذابیت جنسی احساس کرد. برای او ، همه چیز دیگر غیرجنسی است. نسلی از مردان جوان بزرگ شده اند که جنسیت آنها بر اساس پورنو شکل گرفته است. قبلاً تصاویر بصری برای مردان بسیار مهم بود ، اما اکنون برای بسیاری تقریباً تنها انگیزه است.

به طور کلی ، با این است که تضاد اصلی متصل می شود. زنانی که شکل آنها بسیار ایده آل نیست ، دارای اولویت های دیگر در زندگی هستند ، دارای منبع سبک زندگی سالم و تصویر ناامید هستند ، اما برخی منابع دیگر به هم متصل هستند ، از اینکه بسیاری از مردان فقط به بدن زن علاقه مند هستند عصبانی می شوند و با توجه به این اصل

آنها از این گرایش می ترسند ، زیرا بعد از زایمان بدن لزوماً تغییر می کند ، هر چند برگشت پذیر است ، اما این به قدرت زیادی نیاز دارد و در روند پیری ، بدن به طور برگشت ناپذیری تغییر می کند و حتی برای مهار کمی این تغییرات به قدرت بیشتری نیاز است. بسیاری از زنان از این تصور می ترسند که مجبورند به عنوان تنها استاندارد - شیوه زندگی یک دختر مناسب ، را بپذیرند و تقلید از چنین شیوه ای نه تنها دشوار است ، بلکه اصلاً نمی خواهد ، بلکه باعث تحقیر می شود تا احترام. در بسیاری (که همچنین کاملاً درست نیست ، تربیت بدنی و فعالیت فکری هنگامی که عادت وجود دارد به خوبی ترکیب می شوند). یعنی با این ایده که لاغر بودن بد نیست ، اکثر موافقند ، اما با این ایده که لاغر بودن اصلی ترین چیز در یک زن است و هر چه بدن بهتر باشد ، شانس بیشتری برای عشق وجود دارد ، آنها به شدت مخالف هستند. هیچکس چنین عشقی را نمی خواهد. چنین "عشق" فقط باعث ناراحتی می شود.

این تعارض را می توان به دو س reducedال تقلیل داد.

1) آیا عشق فقط رابطه جنسی است؟

2) آیا فقط بدن برای رابطه جنسی اهمیت دارد؟

بیایید سعی کنیم این مسائل را درک کنیم.

اکثر زنان وقتی از عشق صحبت می کنند ، به طور پیش فرض جاذبه های جنسی را در آنجا قرار می دهند. به نظر آنها اگر فردی را دوست دارید ، باید جذابیتی برای بدن و روح وجود داشته باشد. این درست است ، با این حال ، زنان نمی خواهند در مورد تفاوت جنسی بین مردان و زنان فکر کنند.

حقیقت تلخ زندگی این است که زن در رابطه جنسی نیازی به نعوظ ندارد ، اما مرد نیاز دارد.یعنی یک زن می تواند الف) تقریباً بدون برانگیختگی رابطه جنسی داشته باشد ب) در حال حاضر در مراحل رابطه جنسی برانگیخته شود ، اما مرد نمی تواند. او ابتدا باید (!) زنی بخواهد (و کاملاً قوی ، و نه کمی) و فکر رابطه جنسی با او را برانگیزد ، و تنها در این صورت است که می تواند رابطه جنسی را آغاز کند. در غیر این صورت ، این عمل به هیچ وجه امکان پذیر نخواهد بود. یعنی اگر زنی بتواند به تدریج در روند مقاربت برانگیخته شود ، چشمان خود را ببندد و چیزی را تصور کند ، یک مرد باید با دیدن یک زن برانگیخته شود و سپس شروع کند. یا زن باید وظیفه تحریک این مرد را از نظر جسمی و با کمک داستانهایی بر عهده بگیرد. اما برای مورد دوم ، مهارت خوبی لازم است ، تعداد کمی از مردم می دانند که چگونه این کار را انجام دهند ، و همچنین لازم است که یک مرد برای این کار ذوق داشته باشد ، این نیز اغلب اتفاق نمی افتد. برای اکثر مردان عادی ، "بصری" محرک اصلی جنسی است ، اگر نه تنها.

دومین حقیقت تلخ این است که یک زن به اندازه یک مرد به دلیل فقدان میل جنسی تحقیر نمی شود. خوب ، یک زن نمی خواهد رابطه جنسی داشته باشد ، و خوب ، این به هیچ وجه بر عزت نفس او تأثیر نمی گذارد. مردی که با همسرش به رختخواب می رود ، او پیشنهاد رابطه جنسی می دهد ، اما او "نباید" احساس منفی را تجربه می کند. جای تعجب نیست که او شروع به دفاع از خود در برابر این احساس منفی کند و به همسرش بگوید که او بیش از حد وزن اضافه کرده است و بنابراین او را نمی خواهد. یعنی اشتباه است که او چنین می گوید ، بی ادبانه است ، اما تعجب آور نیست. اما اگر زن فقط خواستار رابطه جنسی نشود ، بلکه او را سرزنش کند که ناتوان است ، و او درباره کامل بودن او به او بگوید ، این حتی کافی است. فقط زنان فراموش می کنند که نعوظ برای عزت نفس مردان چیست ، بنابراین به خود اجازه می دهند بگویند "چرا نباید این کار را بکنی؟" و آن را توهین آمیز نمی دانند ، اما وقتی مردی در پاسخ به آنها می گوید "زیرا شما سلولیت دارید" (درست در قافیه) - آنها آن را توهین آمیز می دانند. اما این تجاوز دفاعی است.

سومین حقیقت تلخ این است که اکثر مردم به طور طبیعی در ازدواج دچار سرخوردگی جنسی می شوند. دلایل زیادی برای این امر وجود دارد ، اما در یک رابطه آرام و پایدار ، میل جنسی با منبع جنسی بدون پمپ (و فقط در چند مورد پمپاژ شده است) بسیار کاهش می یابد. هنگام پمپاژ ، اتفاقا ، کمی نیز کاهش می یابد. یعنی ممکن است حتی اضافه وزن همسر نباشد ، بلکه به طور کلی باشد. اما از آنجا که مردان ، مانند زنان ، نمی خواهند طلاق بگیرند و روابط ثابت خود را از بین ببرند ، شروع به جستجوی راه هایی برای مقابله با سرخوردگی می کنند. و از این رو تلاش برای مجبور کردن شریک برای افزایش جذابیت او.

و در نهایت ، حقیقت چهارم - زنان می توانند با مردی زندگی کنند و او را بدون رابطه جنسی دوست داشته باشند ، برای آنها صمیمیت کافی وجود دارد ، و برای یک مرد (متوسط) رابطه جنسی بسیار مهم است. اگر او تصمیم نگیرد حوزه شخصی خود را به همسر مورد علاقه خود و معشوقه جذاب تقسیم کند ، اما سعی می کند همه چیز را در یک مکان قرار دهد ، زندگی بدون رابطه جنسی برای یک مرد بسیار دشوارتر از یک زن است. این امر عزت نفس او را مخدوش می کند و هویت جنسیتی را نقض می کند و به سادگی باعث ایجاد تنش می شود. رابطه جنسی برای یک مرد یک راه مهم برای کنترل استرس است.

البته همه اینها بدان معنا نیست که شما باید مردان را به دلیل خیانت ، خیانت و توهین ببخشید. البته که نه. اما احتمالاً ارزش افزایش تقاضای آنها برای جذابیت همسران را کمی وفادارتر دارد. همه مردان اینطور نیستند ، برخی از زنان خود را می پرستند و با وجود تغییرات بیرونی آنها را در آغوش خود می گیرند. چنین مردانی نیز به اندازه کافی وجود دارند ، اما آنها استثنائات فوق العاده ای هستند ، و هنوز قوانین را رعایت نکرده اند. چنین مردانی باید قدر چنین همسرانی را بدانند و به آنها افتخار کنند. خوب ، می توانید به خودتان افتخار کنید که می توانید چنین همسری را برای خود پیدا کنید و چنین رابطه ای را با آنها ایجاد کنید.

توصیه شده: