نیازی نیست عاشق باشید ، ببخشید و تظاهر به مقدس بودن کنید

فهرست مطالب:

تصویری: نیازی نیست عاشق باشید ، ببخشید و تظاهر به مقدس بودن کنید

تصویری: نیازی نیست عاشق باشید ، ببخشید و تظاهر به مقدس بودن کنید
تصویری: عشق مقدس است و عاشق اهل خیانت نیست کار دل است دلیل منطق نمی شناسد عاشق نا پاکی را به حریم پاک مقدس. 2024, مارس
نیازی نیست عاشق باشید ، ببخشید و تظاهر به مقدس بودن کنید
نیازی نیست عاشق باشید ، ببخشید و تظاهر به مقدس بودن کنید
Anonim

نیازی نیست عاشق باشید ، ببخشید و تظاهر به مقدس بودن کنید

شما باید پدر و مادر خود را دوست داشته باشید ، حتی اگر دوران کودکی شما مانند یکی از حلقه های جهنم بود ، زیرا آنها شما را به دنیا آوردند. شما باید شوهر سابق خود را ببخشید ، حتی اگر او شما را مورد ضرب و شتم قرار داده و شما را تحقیر کند ، تا زندگی خود را از نو شروع کنید. شما باید یکبار برای همیشه از شر تمام احساسات سنگین خلاص شوید ، بالهای خود را رشد دهید و به زندگی در بهشت بروید. زیرا جایی برای چنین مقدساتی در زمین وجود ندارد.

پاراگراف قبلی چه احساسات و افکاری را در شما برمی انگیزد؟ توافق؟ احساس می کنم باید باشد ، درست است؟ یا شاید تحریک ، عصبانیت و طرد شدن؟ من فقط دومی را دارم من نمی فهمم این مفهوم بخشش از کجا آمده است. متاسفم ، و همه چیز سپری می شود. مرا ببخش و روح من آسان تر می شود. باید چیزی شبیه به یک دین باشد. انسان سعی می کند به خدا نزدیک شود. و خدا همه را می بخشد. او نمی تواند آسیب ببیند ، زیرا او بالاتر از تجربیات دنیوی است. بله ، فقط ما - مردم ، نمی توانیم ذات احساسی خود را قطع کنیم. و این خوب است ، زیرا احساسات ما را انسان می کند.

من اعتقاد ندارم که شما می توانید یک جرم سنگین را تنها با تلاش اراده ببخشید. من اعتقاد ندارم که شما می توانید خود را مجبور کنید کسی را دوست داشته باشید فقط به این دلیل که شما و آن شخص ژن های مشترکی دارید. اما می توانید تظاهر به بخشش کنید. گفتن این که نارضایتی های گذشته دیگر شما را آزار نمی دهد ، اما به دلایلی ناگهان به شدت بیمار می شود. یا دیگر وارد رابطه نشوید. یا کابوس های عجیب و غریب.

اتفاق می افتد که شخصی می گوید: "من می دانم که باید او را ببخشم ، با تمام وجودم تلاش می کنم ، اما نمی توانم". و این شخص از احساس گناه رنج می برد ، از این واقعیت که او بسیار بد است ، زیرا نمی تواند ببخشد. اما شما نباید! با خودتان صادق باشید. صدمه دیده ای درد می کند ، خونریزی می کند و به جای درمان آن را با گل تزئین می کنید. شما به سلامت روان خود اهمیت نمی دهید ، اما سعی می کنید به دیگران نشان دهید که چقدر سخاوتمند هستید. سخاوتمند ، مهربان ، خوب ، با سوراخ شکاف در سینه اش.

بنابراین ، آیا شما باید کینه توز باشید ، کینه توز باشید و تمام زندگی خود را از طریق اشتباهات ناشی از کسی بجوید؟ هیچ افراطی لازم نیست. مراقب خودت باش اعتراف کنید که به شما ظلم شده است. اینکه شما ناراحت و ناراحت هستید. ناراحت هستید ، عصبانی هستید. داری گریه می کنی. از طیف گسترده ای از احساسات و احساساتی که احساس می کنید آگاه شوید. به روح خود زمان دهید تا تشویق شود. اگر فرصتی برای گفتگو با فرد متجاوز وجود دارد ، در مورد آنچه شما را آزرده خاطر کرده است و احساسی که دارید صحبت کنید. در غیر این صورت ، نامه ای برای او بنویسید که در آن همه چیزهایی را که در روح شما انباشته شده است ، و همه چیز را که درد می کند ، توضیح دهید. این نامه لازم نیست به کسی داده شود. می توانید آن را بسوزانید ، غرق کنید ، آن را به قطعات کوچک تقسیم کنید و بگذارید باد کند ، تصور کنید که درد شما درست مانند کاغذ از بین می رود. زمان درد را بگذارید تا در مدت زمان مقرر در روح شما بماند. بگذارید او مانند یک مهمان باشد. بدان ، او می ماند و می رود. او قطعاً خودش را ترک خواهد کرد. فقط او را به زور بیرون نکنید

با کمال تعجب ، اگر ما خود را مقدس جلوه ندهیم ، کسانی را که برای ما ناخوشایند هستند دوست نداشته باشیم و نبخشیم ، در نهایت بخشش آرام آرام در روح ما جا می گیرد. و یک روز ناگهان متوجه می شویم که زخم التیام یافته و گلها در اطراف خود رشد کرده اند.

توصیه شده: