زن مرگبار ، زن رویایی ، زن جادوگر

فهرست مطالب:

تصویری: زن مرگبار ، زن رویایی ، زن جادوگر

تصویری: زن مرگبار ، زن رویایی ، زن جادوگر
تصویری: ۲۰ تا از آبروبرترین سوتی های تلویزیونی 2024, ممکن است
زن مرگبار ، زن رویایی ، زن جادوگر
زن مرگبار ، زن رویایی ، زن جادوگر
Anonim

یک فرد با "اختیار آزاد" به رابطه جنسی خود بهبود می یابد.

زی. فروید

جادوگر

جادوگران در افسانه ها ، افسانه ها و افسانه ها.

جادوگر زنی است که جادو می کند.

از نظر ریشه شناسی ، کلمه "جادوگر" از کلمات روسی قدیمی "پس از همه" - دانش و "مادر" آمده است. که به احتمال زیاد به معنای در اختیار داشتن دانش مقدس توسط جادوگران بود که آنها از مادر زمین دریافت کردند.

جادوگر دارای دانش مخفی در مورد گیاهان دارویی است ، با حیوانات ارتباط برقرار می کند ، او خواص نیروهای طبیعی زن را می داند.

به عنوان یک قاعده ، جادوگران دوست دارند از افراد عادی دور بمانند. این امر جمع آوری دانش (مشاهده طبیعت) را آسان می کند.

A. N. آفاناسیف به طور تاریخی پدیده جادوگران را توضیح می دهد: کم کم ، به شکلی کاملاً واقعی ، افرادی که دارای توانایی های بیشتر هستند و بنابراین از نفوذ بیشتری برخوردارند ، از مردم متمایز می شوند.

آنها کم و بیش تحت شور و شوق مذهبی عمل می کنند ، آنها معلمان و پیشگامان عامیانه هستند: آنها معنی اسطوره های باستانی و زبان مذهبی را درک می کنند ، آنها قادر به کشف و توضیح انواع نشانه ها و پیشگویی هستند ، آنها قدرت اسرار آمیز گیاهان را می دانند و پاکسازی ، آنها می توانند همه چیز را با قدرت جادویی توطئه انجام دهند … … افراد نیازمند شروع به توسل به چنین افراد نبوی می کنند و از آنها کمک و نصیحت می خواهند.

در بت پرستی قبل از مسیحیت ، کلمه "جادوگر ، جادوگر" - به معنای ملک دارای دانش بود (بعداً نقش آن به راهبان که دارای اطلاعات مخفی و مقدس هستند) رسید.

مضر بودن جادوگران توسط مبلغان مسیحی نسبت داده شد. جادوگران برای آنها رقیب هستند. از افرادی که در جادو آگاهی دارند و دارای دانش و مهارت های خطرناک هستند ، همیشه می ترسند. از این رو بیگانه هراسی نسبت به آنها.

کشیش ها و حامیان فرقه های بت پرست به جادوگران نسبت داده شدند ، که خدایان آنها در جهان بینی مسیحی به سطح ارواح شیطانی کاهش یافت.

جادوگران یکی از شخصیت های اصلی شیطان شناسی اسلاوهای شرقی و غربی هستند. بر اساس باورهای رایج ، جادوگران دو ذات را حمل می کردند ، که گاهی کاملاً مستقل از یکدیگر بودند - انسانی و اهریمنی.

سه دسته از جادوگران متمایز شدند: "سیاه" ، انجام بد ، "خاکستری" ، که می توانست کارهای بد و خوب را انجام دهد ، و همچنین "سفید" که به فرد کمک می کرد: جادوگران دارای استعداد شفا بودند ، به طعمه زدن مشغول بودند ، اسرار گیاهان دارویی را می دانست ، در هنگام زایمان کمک کرد …

اعتقاد بر این بود که جادوگران می توانند آینده را پیش بینی کنند ، هم دارو و هم سم را با معجون عشق بسازند. جادوگران تحت درمان قرار گرفتند ، اما در همان زمان آنها می توانند به مردم ، حیوانات خانگی ، گیاهان ، غذا و غیره آسیب برساند ، در نتیجه مردم و حیوانات بیمار می شوند ، می میرند ، نوزادان تازه خوابیده نمی خوابند. شب ها گریه کنید ، اعضای خانواده دعوا کنند ، عروسی ها ناراحت شوند ، غذا خراب شود ، نخ ها پاره شود ، کار ناکام بماند.

در اوکراین و در کارپاتها ، آنها معتقد بودند که جادوگران می توانند بادهای تگرگ ، سیل ، آتش سوزی ، سرقت اجساد آسمانی ، خشکسالی و سایر بلایا را بفرستند. آنها دارای قابلیت تغییر شکل بودند ، می توانستند در هوا پرواز کنند ، هر جسمی را زنده کنند و نامرئی شوند.

در قرون وسطی ، صدها هزار زن تنها به این دلیل که از تأثیر روانشناسی ، پزشکی ، داروسازی و زیست شناسی بر روی فرد آگاه بودند ، شکنجه بی رحمانه ای شدند. این امر با نگاه گسترده مسیحیان به زن به عنوان منبع وسوسه و گناه تسهیل شد (جنبه منفی تصویر را ببینید).

نمادهای معمولی از ماهیت ترسناک جادوگران عبارتند از:

پرندگان شبانه (جغد ، جغد) ، که در آنها جادوگران می توانند تغییر شکل دهند ،

وزغ،

مارها ،

گربه های سیاه،

ویژگی های جادوگران عبارتند از: پوملو ، پوکر ، گیاهان جادویی و غیره.

علاوه بر این ، از یک سو ، زیبایی فریبنده آنها ، و از سوی دیگر ، زشتی دافعه.

ایده های مختلفی در مورد ظاهر جادوگران وجود داشت.به عنوان مثال ، در شمال روسیه اعتقاد بر این بود که جادوگر پیرزنی زشت است که در صورت تمایل می تواند به یک زن جوان جذاب تبدیل شود.

و به عنوان مثال ، در میان اسلاوهای جنوبی ، در اوکراین ، اعتقاد بر این بود که جادوگر در ظاهر یک زیبایی جوان است - یک دختر یا یک زن جوان ، اما جوهر درونی او یک پیرزن وحشتناک مضر است که وقتی به او روی آورد او قبلاً موفق شده است روح یک مرد را به تورهای خود بکشاند.

به این ترتیب جذاب ترین جادوگر در ادبیات کلاسیک روسیه توصیف می شود - Pannochka گوگول از داستان "Viy". با این حال ، باید توجه داشت که علیرغم تفاوت در ترتیب تناسخ ، هر دو قوم دارای این وضعیت قدیمی جادوگر هستند.

- اغلب برهنگی آنها هنگام انجام مراسماتی که تحت رهبری شیطان شرکت می کنند (اغلب به عنوان یک بز شیطانی نشان داده می شود) ، در کوههای در نظر گرفته شده برای این کار (چنین کوهی معمولاً کوه طاس نامیده می شود).

در افسانه ها و افسانه های عامیانه ، جادوگران می توانند از چوب جارو ، بز یا خوک به سمت پایین پرواز کنند ، و می توانند یک شخص را به آن تبدیل کنند (افسانه های مردم جهان).

جارو (pomelo) نماد و ویژگی اصلی جادوگرانی بود که بر روی آن پرواز می کردند تا در روزهای شنبه های افسانه ای خود در کوه ، خود را با پماد جادوگران (احتمالاً تغییر ذهن) مالش می دادند.

جارو بین پاهای جادوگران برهنه تا حد زیادی به عنوان نماد فالیک درک می شود. علاوه بر این ، ما تصاویری از چوب ، نیمکت یا سایر وسایل خانه را به عنوان "سوار برای حرکت در هوا" پیدا می کنیم.

در اساطیر آلمانی ، اعتقاد بر این بود که سالی یک بار در شب والپورگیس از 30 آوریل تا 1 مه ، جادوگران با جارو و چنگک به کوه بروکن پرواز می کردند. اعتقاد بر این بود که در این زمان ، هنگامی که گیاهان قدرت معجزه آسایی پیدا کردند ، سبت جادوگران برگزار شد.

در اساطیر قرون وسطایی اروپا ، اعتقاد به ارتباط معنوی و جسمانی جادوگران با شیطان گسترده بود. شیاطین مرد ، که به دنبال عشق زن بودند ، incubi (از لاتین "دراز کشیدن") نامیده می شدند. از چنین ارتباطی ، یک زن خوابیده می تواند باردار شود و یک حیوان وحشی یا نیمه جانور به دنیا آورد. شیاطین زن که مردان را اغوا می کردند ، سوکوبی نامیده می شدند (از لات. "To under under").

در اساطیر اسلاوی ، شب ایوان کوپالا زمان تجمع جادوگران تلقی می شد. علاوه بر این ، جادوگران در انقلاب در کولیادا و در جلسه بهار ، یعنی در مهمترین تعطیلات بت پرست جمع می شدند. در اوکراین ، اعتقاد بر این بود که جادوگران در لیسایا گورا جمع می شوند و در سمت چپ دنیپر در نزدیکی کیف قدیم قرار دارند ، جایی که بتها زمانی ایستاده بودند و مرکز فرقه بت پرست بود.

کوههای اسلاوهای بت پرست مکان مقدس قربانی و بازی بودند. با پرواز به کوه طاس ، جادوگران ، همانطور که اعتقاد بر این بود ، به شادیهای وحشی می پردازند و با شیاطین لذت می برند ، پرخوری می کنند ، مست می شوند ، آهنگ می خوانند و با صداهای موسیقی متناقض می رقصند (دائرcl المعارف جادوی روسیه ، 1999).

قارچ هایی که در یک دایره رشد می کردند "حلقه جادوگران" نامیده می شدند ، ظاهراً آنها با آثار گیاهی از رقص های شبانه جادوگران نشان داده می شدند. رشد اسرارآمیز آنها و احتمالاً استفاده از گونه های خاصی به عنوان توهم زا ممکن است توضیح دهد که چرا آنها در قوم عامیانه با قدرت های فوق طبیعی مرتبط هستند.

فعالیت جادوگران دقیقاً در شبی که ماه می درخشد ، نه در روزی که خورشید در حال تابش است. اعتقاد بر این است که ماه نماد عمق و رمز و راز ناخودآگاه است. خورشید نور آگاهی است بنابراین ، ناخودآگاه ما دارای ماهیت اصلی زنانه است ، که در ذهن عمومی با جادوگران و ارواح شیطانی مرتبط است.

نمونه اولیه جادوگر

اگر با دقت نگاه کنید ، در یک جادوگر قرون وسطایی ، متخصصان همه جنبه های مشخصه الهه یونانی آرتمیس (دیانا) را پیدا می کنند ، مجموع همه معانی تاریخی که با یکدیگر همپوشانی دارند. او یک ماما است ، او مادر بزرگ است ، باکره ای که به مردان نیاز ندارد ، فرشته مرگ و در نهایت ، مادر بخشنده همه افراد بدبخت است.

الهه دیگر یونانی ، هکات ، اغلب به عنوان جادوگر نامیده می شود.هکاته الهه تاریکی ، دیدگاه های شبانه است ، اما همچنین از شکار ، چوپانی ، پرورش اسب حمایت می کند ، از کودکان و مردان جوان محافظت می کند ، در مسابقات ، در دادگاه ، در جنگ پیروز می شود. او سه بدن و سه سر دارد.

حیوان مقدس او سگ است. اسطوره ها او را در حال دویدن روی چهارراه ، نزدیک قبرها ، همراه سگهای جهنمی و جادوگران نشان می دهند. او نه تنها با سگ ها ، بلکه با مارها نیز به تصویر کشیده شده است. ویژگی های آن کلید ، شلاق ، خنجر و مشعل است. او می تواند وحشت و رویاهای تلخ را ارسال کند ، یا می تواند از آنها محافظت کند ، از شیاطین شیطانی و جادوگری محافظت کند.

نمونه اولیه جادوگر در اساطیر اسلاوی ، الهه زندگی است ، زایا زاده - که در غیر این صورت سیوا نامیده می شود (از این رو ، شاید قدرت جادویی سیوکا -بورکا) - و الهه سرنوشت و باروری ، نگهبان ثروت موکوش ، و در اساطیر آلمانی این الهه فریا است - الهه باروری ، عشق و زیبایی و غیره.

آلمانی های باستان یک روز از هفته - جمعه (به Freitag آلمانی ، جمعه انگلیسی) به Freya (و اسلاوها به Mokosha) وقف کردند. روز شادی محسوب می شد. از آنجا که فریا الهه عشق محسوب می شد ، روز جمعه برای رسیدن به صلح ، برای همه اعمال عشق و ازدواج ، خوش یمن ترین روز بود. بعداً ، تحت تأثیر اساطیر رومی ، این روز با زهره همراه شد ، جنبه عشق و شهوانی به نماد روز جمعه و Freya اضافه شد.

از آنجا که Freya اغلب با همسر خدای عالی آلمان ها Wotan (Odin) شناخته می شد ، او همچنین الهه ابرها و آب و هوا محسوب می شد. صلاحیت او همچنین شامل رشد و بلوغ محصولات زراعی و بیش از همه کتان بود. اعتقاد بر این بود که آب نیز از آن اطاعت می کند ، و همچنین موجودات آب ، جن ها ، گنوم ها ، سیلف ها.

با استقرار مسیحیت ، ویژگی های بکر و مادری الهه های Freya و Mokosha ، از یک سو ، به مریم ، و از سوی دیگر ، به جادوگران منتقل شد. در نتیجه ، بسیاری از آنچه در دوران بت پرستان مقدس و شفابخش تلقی می شد ، پس از سرنگونی فریا از تخت پادشاهی در زمان مسیحیان ، اهریمنی تلقی می شد و به جادوگران نسبت داده می شد.

به عنوان مثال ، جمعه ای که تا آن روز یک روز شاد و پر برکت بود ، تبدیل به یک روز بدشانسی شد ، روز سبت جادوگران. درست است ، مردم هنوز معتقدند که در روز جمعه می توانید از شر بیماری ها خلاص شوید و همچنین در این روز بهتر است ازدواج کنید و ازدواج کنید.

ارتباطات زیادی بین جادوگران و گیاهان دارویی وجود دارد که تصور می شد برای ساخت معجون جادوگری استفاده می شود. گیاهان مختلف (سرخس ، سرسفید ، مریم گلی ، پلاکون ، دوپ ، سر آدم ، ایوان دا ماریا ، خار ، چنار ، افسنطین و …) جادوگران جمع آوری شده در شب ایوان کوپالا.

اعتقاد بر این بود که این گیاهان در دست جادوگران قدرت ویژه ای پیدا کردند. از بین آنها ، جادوگران پماد های مختلفی تهیه می کردند ، بدن آنها را با آنها می مالیدند و بنابراین می توانستند ظاهر حیوانات مختلف را به خود بگیرند. اغلب تصور می شد که جادوگران شکل گربه به خود می گیرند.

آلمانی های باستان یک تختخواب و یک گل داودی زرد را به الهه فریا تقدیم کردند. به عنوان الهه آب و هوا ، فریجا با یک ماهی قزل آلا همراه بود. اگر کسی جرات کرد آن را پاره کند ، رعد و برق می تواند به او برخورد کند.

اعتقاد بر این بود که در نتیجه رعد و برق ارسال شده توسط الهه آب و هوا فریا ، یا بعداً توسط جادوگر ، وسعت وسیع گلهای زرد در مراتع مرتفع غالب شد. جنبه کهن الگوی زیبایی ، که به فریا و زهره نسبت داده می شد ، در عمل با تزریق زیبایی از گل های گل پامچال (گل پامچال) که با شراب پاشیده شده بود ، همراه بود.

جنبه منفی معشوقه باروری از فریا به جادوگران منتقل شد و معجونی را از شکوفه های افسنطین آماده کرد و باعث ناتوانی جنسی شد.

معنای کهن الگویی تصویر

در سطح کهن الگویی ، تصویر یک جادوگر در ناخودآگاه جمعی ما با کهن الگوی مادر بزرگ مرتبط است ، که دارای چهار مظاهر اصلی است: "مادر خوب" - "مادر وحشتناک" (جادوگر قدیمی - بابا یاگا) ، آنیمای مثبت ("پری جوان خوب") - آنیمای منفی ("Femme fatale" ، یک جادوگر جوان).

از نظر نظریه روابط روانکاوانه ، کودکان از جادوگر می ترسند ، قبل از هر چیز ، زیرا او برای آنها تصویر وحشتناک یک "مادر بلع" را تجسم می کند.این استعاره توسط ملانی کلاین پیشنهاد شد و ترس از ذهنی کودک را از آزار و اذیت در موقعیت پارانوئید-اسکیزوئید ، هنگامی که شیء شکافته ، دو شاخه می شود ، توصیف کرد (از این رو نام: "پارانوئید-اسکیزوئید").

در هفته های اول پس از تولد ، کودک هنوز نمی تواند احساس کند که مادر ، که در مراحل استراحت برای او بسیار ارزش قائل است ، همان شیئی است که در همان مراحل برانگیختگی با همان حمله بی رحمانه و بی رحم به او حمله می کند.

به نظر می رسد برای یک کودک دو مادر وجود دارد - "خوب" و "بد" ، که در افسانه های کودکان منعکس می شود ، به عنوان مثال ، در داستان محلی روسیه "گرگ و هفت بچه". وقتی بچه ها خوب هستند ، مادر برای آنها یک بز بزمهر است که "شیر آورده است". هنگامی که آنها احساس بدی دارند (در یک افسانه ، بز بچه ها را در جنگل رها می کند) ، مادر به یک گرگ "بلع" تبدیل می شود.

به طور کلی ، تصویر یک جادوگر اصل شیطانی را در روح ما تجسم می بخشد ، که به طور طبیعی و طبیعی در هر یک از ما در سطح ناخودآگاه جمعی وجود دارد. با لمس تصویر جادوگر در افسانه ها و همذات پنداری با او ، ما این مهمترین عنصر کهن الگویی از شخصیت خود را تجربه می کنیم.

جنبه های منفی تصویر

در جنبه منفی ، جادوگر مخفی ، تهاجمی و موذی است. آگاهی انسان تمایل به سرکوب تصویر منفی از خود دارد (شخص همه چیز را که با ایده مورد نظر خود مطابقت ندارد جابجا می کند ، حضور خشم ، حرص ، حسادت و غیره را تشخیص نمی دهد).

بنابراین ، در افسانه ها ، جادوگران اغلب دور از مردم به عنوان زاهد زندگی می کنند - در جنگل یا در مرداب (جنگل ، باتلاق نمادهای لایه های عمیق ناخودآگاه هستند). در زندگی ، آدرس "جادوگر" اغلب توهین آمیز است. جادوگران مورد علاقه و ترس نیستند (بلکه آنها می ترسند ، بنابراین آنها دوست ندارند!).

در زمینه قطب منفی ، جادوگر فقط به اهداف خودخواهانه خود می پردازد (او یک خودخواه مطلق است!). اما گاهی اوقات جادوگران به قهرمانان کمک می کنند. یک جادوگر کمک کننده قبل از هر چیز با یک پری متفاوت است زیرا او هنوز اول از همه علایق خود را در نظر می گیرد و اگر آنها از اهداف کسانی که به آنها کمک می کند فاصله بگیرند ، کمک جادوگر متوقف می شود.

همانطور که می دانید ، هیچ جادوگر افسانه ای روابط قوی با مردان ندارد ، فرزندان خودش را ندارد. نزدیکتر به قطب منفی مردان و کودکان ، جادوگر مانند یک مهاجم رفتار می کند.

او سعی می کند مردان را فریب دهد و به یک دختر زیبا تبدیل شود. جادوگر افسانه ای که قهرمانان عاشق را جدا می کند ، به دنبال نابودی قهرمان زیبا و جانشین او در کنار قهرمان است.

جادوگر درونی به تصویر مثبتی از زنانگی (پری) کشیده می شود و سعی می کند شبیه او شود ، اما جادوگر منفی تنها می تواند ظاهر زیبایی را برای مدت محدودی حفظ کند ، پس از آن دوباره پیر و زشت می شود (Vasilets TB)

در مورد کودکان ، در بسیاری از افسانه ها ، بابا یاگا (جادوگر جدید) آنها را به منظور تخریب ، غذا خوردن ربوده است. به عنوان مثال ، او ایوانوشکای کوچک را دعوت می کند تا روی بیل بنشیند تا او را به تنور بفرستد و سپس غذا بخورد. اینگونه است که توانایی یک زن برای از بین بردن کودکی در رحم (اجاق) - سقط جنین - به طور نمادین در طرح افسانه منعکس می شود.

برخی از محققان ، با اشاره به یونگ ، همچنین معتقدند ترس از جادوگران ترس از محارم است (منظور تصویر مادر اوست) ، که سپس به ترس بلعیده شدن توسط مادر تبدیل می شود ، از این رو تصویر یک جادوگر در حال بلعیدن کودکان و غیره.

یک جادوگر افسانه ای اغلب کودکان و دیگر قهرمانان را اسیر می کند ، آنها را مسحور می کند - درست مانند جادوگر درونی ، به عنوان تابعی از شخصیت ، قسمت های در حال توسعه خود را جادو می کند.

اگر یک جادوگر افسانه ای گاهی اوقات ظاهر و زیبایی معمول خود را از بین می برد ، آنها را به عجیب و غریب تبدیل می کند (خود را جذب می کند) ، این نمادی از گسترش تأثیر منطقه کهن الگوی جادوگر منفی در فضای داخلی شخصیت است - جادوگر خود را می گیرد.

تصویر منفی از جادوگر ، همانطور که در سنت عامیانه اروپایی به تصویر کشیده شده است ، فقط یک مورد خاص از ترس گسترده جهانی از جنسیت زن است ، که در فرهنگ های دیگر در تظاهرات خارجی کمی متفاوت است (به عنوان مثال ، در ژاپن باستان اعتقاد بر این بود که موجودات شیطانی زن به روباه تبدیل می شوند ، در بین بومیان سیبری - به گرگ ها و غیره).

کهن الگوی منفی اصل زن در تصاویر متعددی نشان داده شده است: مدوسا گورگون ، آمازون های جنگجو ، کالی ، الهه جنگ هوتور ، الهه سلتی موریگان به شکل کلاغی که اجساد را می بلعد ، در یک کلام ، تصویر یک مادر وحشتناک و غیره

بسیاری از مردم عجیب و غریب به جادوگران اعتقاد دارند و به شیطان پرستی برخی زنان اعتقاد دارند ، افرادی که قادر به آدم خواری ، جادوگری ، قتل و تبدیل مردان به ناتوان بودند (به عنوان مثال ، از طریق واژن پر از دندان های خود ؛ lat. vagina dentata).

چرا زنان می ترسیدند؟

در سنت های اکثر مردم ، هنر جادویی به طور مستقیم با اصل زنانه در ارتباط است. تمام آیین های قدیمی با برهنه انجام می شد.

در پس زمینه یک زاهد مذهبی ، اعتقاد بر این بود که "یک زن با رابطه جنسی زندگی می کند ، در مورد رابطه جنسی فکر می کند و خودش رابطه جنسی دارد" ، و یک مرد "مانند او در ورطه سقوط می کند" … از این رو تمایل به محروم کردن یک زن قدرت جادویی او - افسانه هایی در مورد حقارت زنان و تقسیم زنان به مقدسات و گناهکاران - به "مادر" و "فاحشه" …

جادوگران برهنه نماد وسوسه جسمانی بودند که توسط شیطان فرستاده می شد (اما جادوگران مدرن ترجیح می دهند از عبارت "لباس بهشت" برای نشان دادن باز بودن خود در برابر تأثیر نیروهای ماوراء طبیعی استفاده کنند).

برهنگی ، برهنگی اغلب در هنگام اجرای مناسک آغاز و شروع ، هنگامی که شروع کننده به عنوان یک نوزاد تازه متولد شده ارائه می شود) رخ می دهد. در هنرهای اروپایی مسیحی ، جادوگران به صورت برهنه به قصد نشان دادن بی ادبی خود به تصویر کشیده می شوند.

در قرون وسطی ، تصویر منفی یک زن به طور عینی به ظهور و انتشار گسترده ایده های جادوگری کمک کرد ، که زنان در درجه اول متهم شدند.

فرآیندهای جادوگران که بیشتر اروپا را فرا گرفت یکی از پیامدهای جنون جمعی بود ، هنگامی که احساسات منفی انباشته جمعیت و متعصبانی که آن را برانگیختند به عنوان تجسم همه چیز مرتبط با "شیطان" ، فساد ، بر زنان نشان داده شد. و شر به معنای وسیع کلمه.

اسطوره مدرن زنانگی "مخرب" اسطوره زن فاطمه ، خون آشام ، زن "اخته کننده" است:

مراقب باشید - خون آشام! جنسیت او یک تله است ، بدن او یک سلاح است ، معشوقش فدا می شود. نوع زنی که به شما احساس گرما و سرما می دهد. اگر عاشق او شوید ، برایتان سخت خواهد بود.

آیا او زیباست؟ آیا او سکسی است؟ آیا می درخشد و می درخشد؟ او اشاره می کند ، می گوید ، تملق می گوید. آیا او شور و شوق تجسم یافته است؟ در اینجا توصیه من این است: پا در دست - و از او فرار کنید. و در اسرع وقت. یک موجود خیره کننده با نگاه سوزان و یک کمر زنبور که برای پایان دادن به شما کافی است.

وقتی به آن چشم ها نگاه می کنید ، به پنجره های جهنم نگاه می کنید

به نظر می رسد دختری با چشمان گرسنه برای شما زمزمه می کند: "من تو را می خواهم. من حافظه تو را می خواهم من می خواهم هر چیزی که شما را خوشحال کرده است و هر چیزی که باعث اندوه شما شده است. من اولین دوست دختر تو را می خواهم … من می خواهم تو مرا بخواهی. من زندگی تو را می خواهم. خوراک. غذا میخواهم!"

ابتدا ، مطابق با تمام قوانین هنر فتح می شوید ، و سپس به شما یک چرخش از دروازه در جالب ترین مکان داده می شود. او بدون گم شدن ضربه می زند.

هنگامی که او سرانجام شما را با دهان خود برای بوسیدن دیوانه می کند ، او به سادگی شما را مانند پوسته بیرون می اندازد.

Femme Fatale ، اول از همه ، با توانایی خود در اغوا کردن عاشق است. او فقط به رابطه ای با مرد نیاز دارد تا بتواند در زمان مناسب آنها را قطع کند.

چه چیزی پشت غبار یک زن رویایی است؟ عقده خود کم بینی. یک مرد متنفر ، اگر سکسی و جذاب باشد ، میل ناخودآگاهی به انتقام از امتیازات ظاهری مرد دارد.نمای اروتیک نفرت عمیقی را از مردی پنهان می کند که فکر می کند او در موقعیت بهتری قرار دارد.

بعلاوه ، او چیزی دارد که او ندارد: آلت تناسلی. مادر طبیعت یک واحد 15 سانتی متری به شما عرضه کرده است - این به این دلیل است که عملکرد این آژیر همیشه با شکست به پایان می رسد. این چیزی نیست جز یک اخته نمادین. شما یک مرد هستید ، اما یک زن به شما اجازه نمی دهد که قادر به چه چیزی هستید و چرا به او حمله می کنید. و اکنون زن رویایی شما را از قدرت محروم می کند.

زن با حسادت جنسی هرگز خود را تسلیم مرد نمی کند ، زیرا با این کار برتری مرد را تشخیص می دهد. در عوض ، او از مزیت درک شده انتقام می گیرد: ابتدا اغوا می کند و سپس با امتناع اخته می کند. حالا او او را به همان حالتی رسانده است که خود را در آن می بیند: ناتوان ، زیرا بدون عضو است.

باید تا آنجا که ممکن است با حیله گرانه با زن فاطمه رفتار شود: او هرگز به وعده های خود عمل نمی کند …"

این تصویر از زن جادوگر نمادی از جنبه منفی زنانگی است ، جنبه تاریک آن ، عصبی یک مرد را می ترساند. او به دنبال غلبه و نابودی آن با پرخاشگری دیوانه وار ، حتی با کمک آتش است ، اگر آزمایش با آب چیزی ندهد (همانطور که در اروپای زمان جدید اتفاق افتاد).

چنین پیامدهای غم انگیزی در درجه اول به دلیل سرکوب جذابیت مرد در حال رشد به مادرش ایجاد می شود.

روانکاو سوزان بوردو این را با این واقعیت توضیح می دهد که یک مرد ، یک پسر ، ناگزیر در اولین رابطه با مادرش دچار سرخوردگی می شود ، از خواسته های خود نسبت به مادرش می ترسد ، می ترسد که با او همذات پنداری کند. او از مادرش فرار می کند و از دنیای ارزش های مردانه فرار می کند.

با درک محتوای قطب منفی جادوگر ، می توان بسیاری از جنبه های سایه عمیق شخصیت را به سطح آگاهی نمادین یک فرد رساند. این به فرد این فرصت را می دهد که از منابع طبیعی پنهان خود به نحو احسن استفاده کند.

جنبه های مثبت تصویر

داستانهای افسانه ای سخاوتمندانه نه تنها قطب منفی ، بلکه قطب مثبت کهن الگوی Witch را نشان می دهند. با نزدیک شدن به قطب مثبت ، جادوگر بیشتر و سازنده تر می شود. او قدرت جادویی خود را متمرکز و چند برابر می کند.

علاوه بر نقش شناختی ، او وظیفه کنترل مرز نامرئی بین مناطق آگاه و ناخودآگاه شخصیت را دارد و همچنین وظیفه حفاظت از مرزهای شخصیت را به طور کلی بر عهده دارد. در مراحل خاصی از رشد شخصیت ، جادوگر به عنوان اولین "بند" محافظت از کرامت انسان عمل می کند. یک جادوگر منفی این کار را با کمک فریبکاری ، فریب و سایر اقدامات پرخاشگرانه انجام می دهد ، در حالی که یک جادوگر مثبت این کار را با تسلط بر دانش ، مهارت ها و افزایش قدرت جادویی خود انجام می دهد. جادوگر داخلی مرزهای شخصیت را تعیین و محافظت می کند ، از علایق و خواسته های یک شخص دفاع می کند.

علاوه بر این ، جادوگر مثبت داخلی با اشتیاق نیازهای پنهان و عمیق شخصیت را کاوش می کند و در نتیجه به توسعه آن و حل موفقیت آمیز مهمترین مشکلات کمک می کند.

در جنبه مثبت او ، جادوگر (با دانستن ، جادوگر) با زمین ارتباط برقرار می کند ، از آن نیرو می گیرد ، مطابق با ریتم های طبیعی فصلی زندگی می کند ، استعداد درمان را دارد ، از خواص جادویی ریشه ها ، میوه ها ، درختان آگاهی دارد. و حیوانات او بصیر ، شهودی است ، به طرز ظریفی روح انسان را درک می کند ، اسرار قدرت طبیعی زن را می داند.

بنابراین ، عملکرد کهن الگوی جادوگر اولین مرحله در توسعه زنانگی است ، نوعی شروع در مسیر بلوغ زن. جادوگر با انعکاس آغاز بلوغ روحی یک زن ، نه تنها به او اجازه می دهد برای اولین بار به قدرت طبیعی نیروهای شفا دهنده پی ببرد (تجربه کند) ، بلکه به عنوان یک کلید دسترسی منحصر به فرد عمل می کند که به او اجازه می دهد سطح دفاعی زن را تنظیم کند. تجاوز (تلویزیون Vasilets).

در زمان ما ، گاهی اوقات تصویری از یک جادوگر به عنوان نمادی از روندهای خاصی در جنبش فمینیستی گرفته می شود ، به این معنی که اعتراض به تسلط اصل مردانه - "تمامیت خواهی مرد" ، "شوونیسم" مرد - در جامعه است.

برای فمینیست ها ، جادوگر نمادی از یک زن مستقل ، خودمختار و قوی است که به اطلاعات مخفی در مورد آب میوه ها و نیروهای طبیعت (و این به معنای جنسیت است) دسترسی دارد ، که با لذت جادو می کند ، جادو می کند و جادو می کند. شایعات رایج ، زنی جذاب و جذاب را با یک جادوگر و با آغاز شیطانی و شیطانی مرتبط می کند.

خلاصه:

پتانسیل جادوگر بزرگ است ، که خود را در دو جنبه منفی و مثبت نشان می دهد: جادوگر همیشه می تواند برای منافع خود ایستادگی کند ، قدرت او همیشه جادویی است ، با کمک این قدرت ، جادوگر می تواند به کسی کمک کند یا به او آسیب برساند ، اگر برای او مفید است اما ، سلاح اصلی او جنسیت است ، بنابراین تصویر جادوگر به طور سنتی در درمان اختلالات جنسی استفاده می شود.

کار با انگیزه "جادوگر" در درمان

کار با تصاویر (انگیزه ها) ، ترسیم و بحث بعدی به طور سنتی به سیمبولدراما (Katatimno - روان درمانی تخیلی) اشاره می کند - یک تکنیک روانکاوانه که به عنوان "روش بیداری رویاها" ، "روانکاوی با کمک تصاویر" شناخته می شود. انگیزه "جادوگر" یکی از ابزارهای کار است.

می توانید در مورد اشکال خاص کار از مقالات بیاموزید: Orlova M. I.، Obukhova Ya. L. (کار با موتیف "جادوگر" در نمایشنامه نمادی) ، Vasilets T. V (با استفاده از تصویر در درمان شروع) ، Gundertaylo Y. D. ، Sknar O. ن. (هنر درمانی) و غیره (به فهرست منابع مراجعه کنید).

با تشکر از این نویسندگان ، ما می توانیم از ایده های آنها در کار خود استفاده کنیم.

من معمولاً با تصویر "جادوگر" در چارچوب گروه "کار با جنسیت" کار می کنم (با استفاده از دستورالعمل های کلاسیک ارائه شده در مقاله توسط MI Orlova ، Ya. L. Obukhov و با در نظر گرفتن امکانات هنر درمانی (Gundertaylo را ببینید Yu. D.، Sknar ON) این روش نتایج خوبی می دهد.

هدف: کار با منابع

مواد مورد نیاز: مواد طبیعی (برگ ، گل ، مخروط ، شاخه و غیره) ، ضایعات پارچه ، مواد مصنوعی (کاغذ ، دستمال ، مداد ، رنگ ، فویل ، کاغذ رنگی ، پلاستین) ، چسب ، قیچی ، ضبط صوت ، ضبط موسیقی و غیره.

دستورالعمل ها:

1. کار گروهی:

تحقق نمایش های مرتبط با تصویر "جادوگر".

2. به صورت جفت کار کنید.

تقسیم به جفت: 1. - درمانگر ، 2 - مراجعه کننده.

گفتگوی مقدماتی

موضوعات مورد بحث:

درمانگر:

چه احساسی داری؟

جادوگر را چگونه تصور می کنید؟ او چگونه ممکن است به نظر برسد؟ چند سالشه؟

آیا تا به حال با زنانی برخورد کرده اید که می توان آنها را جادوگر نامید؟

اکنون چه جادوگران از افسانه ها را تصور می کنید ، به یاد دارید؟

کار با تصویر (تخیل جهت دار):

چشمانت را ببند. سعی کنید آرام باشید و بر احساسات درونی خود تمرکز کنید (شاید آرامش شولتز). سعی کنید اکنون نوعی جادوگر ، جادوگر یا جادوگر را تصور کنید. همه چیزهایی که ارائه می دهید خوب است. ما می توانیم به هر طریقی کار کنیم. آنچه را می بینید به ما بگویید

سعی کنید خود را به عنوان این زن تصور کنید

شما چی پوشیدید؟ (جزئیات لباس مشخص می شود ، چگونه در نواحی کمر ، شانه و سینه احساس می شود ، چه نوع کفشی روی مشتری است)

موهای شما چیست ، مدل موهای شما چیست و غیره

فکر می کنید چند سال دارید

شما چه جادویی دارید؟

هوا چطوره؟

چه موقع از سال ، چه ماهی است؟

زمان تقریبی چقدر است؟

شما یک جادوگر هستید. شما می توانید هر کاری را که می خواهید انجام دهید ، تبدیل به هر چیزی شوید که می خواهید. حالا چی دوست داری؟ به ما بگو

هر آنچه را که تصور کرده اید به خاطر بسپارید ، با تصویر خداحافظی کنید. وقتی آماده شدید ، دستان خود را مشت کنید ، محکم بکشید ، مانند بعد از خواب ، و اگر آماده هستید ، به آرامی چشمان خود را باز کنید …

ایجاد نقاشی (کولاژ ، ماسک ، مجسمه سازی ، مجموعه ، و غیره)

از مواد پیشنهادی تصویری از "جادوگر" خود ایجاد کنید. درخشان ترین لحظه داستان خود را ترسیم کنید ، که در آن "جادوگر" شما حضور خواهد داشت

بازگشت به جفت. از کارهای خود برایمان بگویید

آیا مشکلی در انجام وظیفه وجود داشت؟

با کمک درمانگر ، تصویر خود را از "جادوگر" و صحنه به تصویر کشیده تجزیه و تحلیل کنید.

تجزیه و تحلیل تصویر

درباره تصویری که از "جادوگر" دارید چه احساسی دارید؟ چه ارتباطاتی (برای شما درمانگر) ایجاد می کند؟

از چه موادی برای خلق اثر استفاده شده است ، کار حجمی یا تصویری مسطح است ، چه رنگهایی در اثر وجود دارد و غیره

میزان آگاهی از تصویر. تصویر چگونه با زندگی شما ارتباط دارد؟ آیا از قدرت این تصویر استفاده می کنید یا وجود آن فقط زندگی شما را پیچیده می کند؟

تجزیه و تحلیل قطعه

چرا این لحظه برای شما مهم است؟ چه ارتباطاتی را ایجاد می کند؟ (نزد شما ، نزد درمانگر)

چه نیازهایی (جنسی ، پرخاشگر ، نیاز به تنهایی ، صمیمیت و غیره) را منعکس می کند؟ تا چه اندازه می توانید این نیازها را در زندگی برآورده کنید؟ اگر شکست بخورد ، چه چیزی مانع از انجام آن می شود؟ اگر سعی کنید این نیازها را برآورده کنید ، زندگی شما چگونه تغییر خواهد کرد؟ آیا چیزی از آنچه اکنون دارید از دست خواهید داد؟

این می تواند سایکودرام باشد - صحنه سازی یک صحنه مهم ، یا یک تمرین بدنی با هدف پاسخ به انگیزه های پرخاشگرانه به گونه ای که برای خود و دیگران بی خطر باشد

شرینگ آگاهی و ادغام تجربیات به دست آمده. بحث در مورد منابع موجود در تصویر "جادوگر" در زندگی واقعی چیست؟ چه الگوهای جدید و غیر معمول (الگوها ، مدل ها) از رفتار را می توان آزمایش کرد؟

تعامل مستقل اعضای گروه با تصویر "جادوگر"

تکلیف خانه: جلوه های تصویر "جادوگر" را در زندگی خود (شخصی و حرفه ای) مشاهده کنید.

کتابشناسی - فهرست کتب:

1. Vasilets T. B. زن و مرد راز ازدواج مقدس هستند. مقالاتی در مورد درمان اولیه

2. Dal. V. I. "در مورد اعتقادات ، خرافات و تعصبات مردم روسیه".

3. Orlova M. I. ، Obukhov Ya. L. مجله "جادوگر" / "نماد و درام" ، شماره 2 ، 2000.

4. Gundertaylo Yu. D. ، Sknar O. N. استفاده از مجموعه در کارهای هنردرمانی با تصویر "جادوگر".

5. دائرclالمعارف موجودات فراطبیعی (نویسنده -گردآورنده K. Korolev) - مسکو: 2002.

6. منابع اینترنتی.

توصیه شده: