2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
شما حق بودن / وجود داشتن را دارید.
خوش آمدید اینجا در این زمین.
من شما را احساس می کنم و اینجا با شما می مانم.
شما حق تماس دارید.
دوستت دارم.
من به بیان احساسات شما توجه دارم.
این هست حقوق، که کودک تصاحب می کند / به دست نمی آورد ، از چنین مرحله ای از رشد عبور می کند ساختار وجود ، که مستقیماً در زندگی بعدی او و شکل گیری ساختارهای شخصیتی بعدی منعکس می شود.
آیا این پیام ها برای شما آشنا هستند؟ در کودکی چند بار آنها را از والدین خود شنیده اید؟ آیا احساس امنیت می کردید ، آیا احساس نیاز می کردید ، آیا مکان خود و خودتان را احساس می کردید؟
اغلب ، به دلایلی ، ما نمی توانیم حق بودن ، حق تماس ، نیاز ، عشق ، میل را به خود اختصاص دهیم و همچنان به دنبال خود و محل خود هستیم ، به دنبال امنیت هستیم ، دوست داریم و آنها را دریافت نمی کنیم.
آیا فقط به خاطر وجود خود احساس دوست داشتن و پذیرفته شدن می کنید؟ یا آیا همچنان ارزش خود را به دیگران ثابت می کنید یا از مخاطبین فرار می کنید؟
کودک تجربه وجود و پذیرش را در حالی که هنوز در رحم مادر است ، و سپس پس از تولد با کمک مادر ، خانواده و کل جهان به دست می آورد. احساس خواسته شدن ، پذیرفته شدن ، دوست داشتن ، داشتن مکان و امنیت در اعماق کودک نفوذ کرده و تمام زندگی او را فرا می گیرد. از این رو ، او مفهوم اساسی خود و نگرش خود به جهان را شکل می دهد.
برای کودک مهم است که از نظر جسمی ، روحی و روانی احساس امنیت کند. اگر در ماه های اول بارداری همه چیز برای کودک خوب پیش رفت ، او احساس می کند که جهان منتظر او است ، که او مورد نیاز و مورد نظر است ، و سپس احساس می کند و حق خود را برای بودن در این جهان احساس می کند. احساس می کند دوست داشتنی و پذیرفته شده است فقط به دلیل وجود او ، که منجر به شکل گیری می شود موقعیت سالم به معنای خود و جهان
با این حال ، اگر در ماه های اول بارداری کودک آسیب روحی یا جسمی را تجربه کند (هنگامی که چیزی در سطح جسمی یا احساسی برای مادر اتفاق می افتد) ، کودک احساس طرد شدن می کند ، این حادثه آسیب زا به عنوان تهدیدی برای زندگی تجربه می شود. ، و بنابراین منجر به احساس ناامنی کامل زندگی ، بی اعتمادی به ثبات واقعیت می شود. در عین حال ، او یک سوال دارد: "آیا من حق زندگی دارم؟"
در آینده ، کودک شروع به شکل گیری موقعیت ذهنی یا موقعیت احساسی می کند.
موقعیت روانی (اولیه) با انتقال انرژی از بدن به سر ایجاد می شود. این به او کمک می کند تا احساس اضطراب ، درد و ناامیدی را کاهش داده و با آن کنار بیاید ، اما هزینه این کار را با فرار از تماس با مادرش ، افراد دیگر و به طور کلی جهان پرداخت می کند. در دنیای بزرگسالان ، این کودک با تجربیاتی مانند عدم تمایل ، دوست نداشتن ، بی فایده بودن در این جهان روبرو است. جهان ناامن است ، مهمان نواز نیست. با بزرگ شدن ، او زندگی کامل نمی کند ، خود را از مشارکت عاطفی در زندگی محروم می کند و جهان عقل را انتخاب می کند. این یک انتخاب به نفع "ترک" زندگی است.
موقعیت احساسی (دیر) با انتقال انرژی از سر به بدن شکل می گیرد ، هنگامی که کودک به روابط می چسبد ، در احساسات غوطه ور می شود ، حداکثر در جهان قرار می گیرد ، گویی سعی می کند از وجود خود و وجود جهان مطمئن شود. به نظر می رسد انرژی از سر خارج می شود و این باعث می شود در تفکر واضح در موقعیت ها و روابط استرس زا دچار مشکل شوید. برخلاف موقعیت ذهنی ، "من" در بدن احساس می شود و میل به تماس ها دارد. در بزرگسالی ، این به یک رابطه وابسته از نظر احساسی تبدیل می شود. این یک انتخاب به نفع پرواز فعال به زندگی است.
این موقعیتها ، که در تجزیه و تحلیل بدنامیک (L. Marcher ، E. Jarlnes) ایجاد شده است ، به مراحل اولیه رشد کودک - ساختار وجود اشاره دارد و در وقفه ، به اصطلاح ارتباط متقابل ، هنگامی که کودک با یک معضل: رها کردن انگیزه ، منبع ، رابطه برای حفظ ارتباط با خود (موقعیت اولیه) ، یا قطع ارتباط با خود به منظور حفظ شتاب و رابطه (موقعیت دیرهنگام). این بازتاب شیوه ای است که کودک سعی می کند با خود و دیگران در ارتباط باشد.
توصیه شده:
جهان از من اطاعت نمی کند یا چگونه جلوی تجاوز را می گیرد
جان برنز ، متخصص آمریکایی در زمینه تجاوز و جلوه های آن ، در نتیجه چندین سال تحقیق ، ادعا می کند که تجاوز یک مکانیسم خود شروع کننده است که به عنوان یک فرایند تشدید پیش می رود. نویسنده رشد حالت تجاوز را به 9 مرحله تقسیم کرده است. برای هر مرحله ، علائم خاصی مشخص است و بنابراین ، می توان به موقع خصومت را تشخیص داد و از توسعه بیشتر آن قبل از حمله جلوگیری کرد.
چگونه اعتیاد به روانشناس / روان درمانگر شکل می گیرد
معمولاً افرادی که مرزهای بدی دارند از وابستگی به شخص یا چیزی (شریک ، متخصص ، سازمان ها و جوامع) می ترسند. آنها به دلیل تجربیات آسیب زا ، تمایز بین اعتیاد به دلبستگی ، نزدیکی واقعی را دشوار می دانند. در چنین شرایطی ، حتی اگر واقعاً می خواهید به کسی اعتماد کنید ، این بسیار دشوار ، ترسناک است و اصلاً هیچ راهنمایی وجود ندارد.
چگونه کمک به همه را متوقف کنیم؟ چگونه می توان نجات غریق بودن را متوقف کرد؟
از نجات همه خسته شده اید - چگونه جلوی خود را بگیرید؟ آیا با این حالت آشنا هستید؟ چگونه از دست آن خلاص شویم؟ ابتدا باید درک کنید که نیاز داخلی خود را در این راه برآورده می کنید. ممکن است چندین گزینه وجود داشته باشد: نیاز به احساس مهم و مورد نیاز بودن.
چگونه جنسی شدن لمس حق تماس را از ما می گیرد
"انسان به انسان نیاز دارد". این عبارت هک شده به خوبی یکی از اساسی ترین (و شاید اساسی ترین) نیازهای بشر را منعکس می کند - نیاز به تماس … اهمیت آن به دلیل تکامل است: فرد بشر بسیار ضعیف برای زنده ماندن در طبیعت سازگار است و تنها راه زنده ماندن در جایی در جلگه های آفریقا جمع آوری گروهی بود.
عزت نفس چگونه شکل می گیرد؟
منطقی است که هریک از ما با اعتماد به نفس متولد نشده یا از خود مطمئن نیستیم. عزت نفس ما و همچنین کل تصور خودمان در طول زندگی ما شکل می گیرد. در غیر این صورت ، روان درمانی به عنوان یک روش کار نمی کند. از کلمه اصلا. در حالی که در مورد مراحل شکل گیری من خودم می خواندم ، به یک لحظه جالب برخورد کردم: