2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
قسمت 1
از نویسنده:
امروز همه ما نگران موفقیت هستیم. در این مقاله ، من سعی کردم لمس هایی را برای درک معنای موفقیت ، نحوه تعریف هر یک از ما مفهوم موفقیت در زندگی و چگونگی دستیابی به آن بیان کنم.
بدون شک ، بسیاری در زمان ما آرزوی موفقیت دارند. متأسفانه ، دستورالعمل های موفقیت همیشه کار نمی کنند. سالانه صدها نفر از متخصصان واجد شرایط از دانشگاه دولتی مسکو ، هاروارد ، آکسفورد فارغ التحصیل می شوند ، اما تنها تعداد کمی از آنها به موفقیت واقعی می رسند.
از کودکی ، ما فقط درباره موفقیت و افراد موفق می شنویم. امروزه ، به عنوان یک قاعده ، موفقیت مربوط به رفاه مالی است. و مکالمات در خانواده ، بیشتر در مورد پول. هزینه بسیار زیادی دارد ، تحصیل ، دارو ، در نهایت ، لباس مارک دار. اگر ما خدمات با کیفیت می خواهیم چه کنیم؟ شما همچنین باید هزینه آن را بپردازید ، و علاوه بر این ، مقدار قابل توجهی …
در تابستان ، آنها من را برای دیدن مادربزرگم به روستا می فرستند و کلکا از خانه ای همسایه به جزایر قناری رفت. کم کم به کلکا حسادت می کنم ، از او متنفر باش. و بدترین چیز برای من این است که شروع به خجالت از پدر و مادرم می کنم. والدین از صبح تا شب کار می کنند تا من و برادرم حداقل به حداقل غذا یا لباس نیاز نداشته باشیم. آنها ، والدین ، همچنین خواب می بینند که من به عنوان یک پسر باهوش و یک دانش آموز عالی می توانم وارد یک موسسه خوب شوم و تحصیلات خوبی را کسب کنم ، به این معنی که من پول خوبی به دست خواهم آورد. معلوم می شود که والدین من ، از طریق من ، می خواهند رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنند ، اما آنها به حقیقت نپیوستند. اما این خواسته های آنهاست نه من. می خواهم موسیقی بسازم یا بازیگر شوم. اما ، به گفته والدینم و همه دوستانم ، این حرفه ها سود قابل توجهی به همراه ندارد.
به نظر من ، قبل از اینکه برای زندگی خود استراتژی بسازید و اهداف خود را به درستی تعیین کنید ، ابتدا باید خواسته های واقعی و نه کاذب خود را پیدا کنید. چند مورد داشته ایم ، و "در بالای تپه" ، وقتی افرادی که میلیون ها حساب بانکی دارند به دلیل مصرف مواد مخدر ، مشروبات الکلی به زندگی خود پایان داده اند ، متوجه شده اند که پول همیشه شادی و خوشبختی واقعی را به ارمغان نمی آورد. به سرگرد ، جوانان "طلایی" نگاه کنید. در شوچوک به یاد داشته باشید: "آنها دیگر آرزویی ندارند" ، من اضافه خواهم کرد - و دیگر نیازی به زندگی نیست ، سرنوشت بسیاری از آنها اسفناک است. فرزندان قبیله کندی ، پسر نخست وزیر ، مارگارت تاچر بزرگ …
این مثل وجود دارد:
چهار نفر طولانی و سخت به سمت هدف خود پیش رفتند ، آنها مشتاقانه می خواستند به موفقیت برسند. آنها مدتها ، سالها راه رفتند و در این مدت ، با گذر از مشکلات زیاد ، البته تغییرات زیادی کردند. در پایان ، آنها خسته شده بودند و در آن لحظه یک مانع غیرقابل حل در راه آنها ایجاد شد. یکی از دوستان ، ضعیف ترین ، گفت که دیگر قادر نیست ، برگشت و رفت. دیگری شروع به جستجوی چگونگی دور زدن این مانع کرد. نفر سوم تصمیم گرفت جلو برود و مانع را بشکند. و فقط نفر چهارم از درخت بلندی بالا رفت و با نگاه به ارتفاع به هدف خود ، ناگهان متوجه شد هدفی که برای رسیدن به آن تلاش می کرد ، در واقع دیگر علاقه ای به او نداشت. سپس متوجه شد که قبل از تعیین یک هدف بزرگ و تلاش برای رسیدن به آن ، ابتدا باید خود را بفهمید و سپس هدف می تواند تغییر کند.
با اعتقاد به خود ، به نقاط قوت خود ، با تحقق خواسته های درونی خود ، اهداف واقعی را تعیین کرده و به موفقیت واقعی می رسیم.
قسمت 2. کانتور
از نویسنده:
چنین عبارتی وجود دارد: "اگر نمی دانید از کجا شروع کنید ، از ابتدا شروع کنید." با این حال ، شروع از ابتدا منطقی است نه تنها زمانی که نمی دانید از کجا شروع کنید ، بلکه زمانی که می خواهید درک کنید. اول خودت و همچنین ، برای مثال ، آنچه منجر به موفقیت می شود. از این گذشته ، تنها با درک ماهیت خود ، می توانیم موفق شویم.
بیایید ابتدا معانی کلمه "موفقیت" را در نظر بگیریم: این موفقیت در تجارت ، دستیابی به هدف ، پیروزی در یک عملیات نظامی است. کلمه موفقیت به خودی خود ریشه های روسی دارد و از فعل "آواز خواندن" (داشتن وقت) می آید ، به عنوان مثال - "حرکت عجولانه" ، "مشارکت" ، "توسعه" ، و بعدها معنایی را بدست آورد که ما امروز استفاده کنید
اتفاقاً مفهوم "موفقیت" در فرهنگ غربی و ما متفاوت است.اگر در غرب موفقیت ، اول از همه ، رفاه مادی ، ثروت ، شغل است ، پس در کد فرهنگی ما موفقیت به معنی دستاوردهای دانش علمی ، احترام به مردم ، پیروزی های نظامی است. اگر افرادی که دارای ذهنیت غربی هستند با افرادی که موفق نیستند با سوء تفاهم و گاهی اوقات با تحقیر رفتار می کنند و آنها را بازنده می دانند ، در کشور ما همیشه با آنها با همدلی رفتار می شود. یعنی معلوم می شود که اگر شخصی دارای ارزش های مادی و مالی باشد ، به نظر می رسد که وجود داشته باشد ، و کسی که آنها را نداشته باشد ، نماینده چیزی نیست ، وجود ندارد. این روند امروزه بر فرهنگ مصرف کننده ما تحمیل شده است.
و این پرسش از تصاحب بسیار مهم است. تغییرات فرهنگ در زبان منعکس می شود. ما شروع کردیم به گفتن "من یک مشکل دارم" ، اگرچه شما فقط می توانید بگویید "من نگران هستم". یا می توانید بگویید "من نمی توانم بخوابم" ، و ما می گوییم "من بی خوابی دارم." در حال حاضر در سطح گفتار ، درجه بالایی از بیگانگی در زندگی ما وجود دارد. وقتی می گویم "من نگران هستم" - خود من در پیش زمینه است ، یعنی "من می توانم مشکل را حل کنم". و وقتی می گویم "من مشکلی دارم" ، این مشکلی است که مطرح می شود و خود من به پس زمینه سقوط می کند. معلوم می شود که مشکل مال من است ، من خودم را به یک "مشکل" تبدیل کردم.
در مورد بی خوابی ، این احساس جسمانی نیست ، مانند دندان درد. بی خوابی یک حالت روحی ، روحی است. اگر می گویم "من بی خوابی دارم" ، بنابراین تمایل خود را برای رهایی از احساس اضطراب ، ترس ، تنش ، اضطراب که مانع از خوابیدنم می شود نشان می دهم و با یک پدیده ذهنی مبارزه می کنم انگار که نشانه ای از حالات فیزیکی و اگر بگویم: "من نمی توانم بخوابم" یا "من خوب نمی خوابم" ، آنگاه می فهمم که بی خوابی نشانه برخی از ترس ها ، اضطراب ها است و لازم است آنها را برطرف کنیم ، و با قرص های خواب آور نگیریم.
در دستیابی به موفقیت ، افراد با رویکرد "داشتن" به جهان ، طبیعت ، به عنوان صاحب اموال و اموال ، ارتباط می دهند. و افراد با رویکرد "بودن" سعی می کنند زندگی کنند تا بخشی از جهان ، طبیعت باشند.
بگذارید برای شما مثالی بزنم. یک گل زیبا روی چمن می روید. فردی با رویکرد "داشتن" می آید و گلی را برمی دارد تا از زیبایی آن لذت ببرد ، در حالی که فردی با رویکرد "بودن" گلی را نمی کشد ، آن را بیرون می کشد ، او زیبایی گل را درست در نظر می گیرد. در طبیعت ، یعنی "به موجودیت خود ادامه خواهد داد" (و حتی ، شاید ، خوشبخت خواهد بود) ، نه داشتن.
یک زن واقعاً شاد نمی گوید: "من ازدواج خوشبختی دارم" ، او می گوید: "من با خوشحالی ازدواج کرده ام." ما نمی توانیم بگوییم "من برای شما عشق زیادی دارم" ، این بسیار بی دست و پا و بی معنی به نظر می رسد (در مقایسه با "من احساساتی دارم"). به هر حال ، عشق چیزی نیست که بتوان آن را در اختیار داشت ، بلکه یک فرایند است ، یک فعالیت درونی است که موضوع آن شخص خود شخص است. من می توانم عاشق باشم ، من می توانم عاشق باشم ، اما در دوست داشتن چیزی ندارم. در حقیقت ، هرچه کمتر داشته باشم ، بیشتر می توانم دوست داشته باشم.
افرادی که برای موفقیت تلاش می کنند به دو دسته تقسیم می شوند: افراد کمال گرا و افراد بهینه. فرد کمال گرا شکست را انکار می کند ، می تواند به خاطر موفقیت از دوستان و خانواده بگذرد. و طبق قانون عمل می کند: "اگر به هدف خود رسیده اید ، قهرمان هستید ، اگر نه ، بازنده هستید." اما وقتی واقعاً موفق می شود ، بلافاصله ارزش خود را از دست می دهد و ناامید می شود و همان مسابقه را برای هدف بعدی آغاز می کند. از طرف دیگر یک فرد بهینه گرا همیشه می تواند شکست را بپذیرد ، او از احساسات منفی اجتناب نمی کند ، موفقیت را به عنوان یک فرایند درک می کند و از روند دستیابی به آن احساس لذت می کند. و هنگامی که به آن دست یافت ، خوشحال می شود و از موفقیت لذت می برد و آن را پاداشی شایسته برای کار خود می داند.
قبل از هر چیز به دنبال خود باشید ، خود را متخصص متخصص بیابید ، اهداف تعیین کنید ، فرایندها را بسازید ، از این روند لذت ببرید و موفق شوید…. موفقیت به خودی خود خواهد آمد!
در قسمت اول این مقاله ، نوشتم که قبل از تعیین اهداف ، مهم است که خود را بشناسید و خواسته های واقعی خود را دریابید. اکنون سعی کرده ام خطوطی را که منجر به موفقیت می شود ، ترسیم کنم.در قسمت بعدی ، می خواهم در مورد چگونگی دستیابی به موفقیت و حفظ آن بنویسم.
قسمت 3. مراحل
از نویسنده:
افکار نهایی در مورد چگونگی تغییر خود و دستیابی به موفقیت. اگر این مقاله به کسی کمک کند خوشحال می شوم!
بیایید سعی کنیم مراحل انجام موفقیت آمیز را تدوین کنیم:
· برای شروع ، روی مهمترین چیز تمرکز کنید. به چه چیزی می خواهید برسید: توده عضلانی ایجاد کنید ، شریک زندگی پیدا کنید و خانواده تشکیل دهید ، مبلغی را با 6 صفر به دست آورید ، خانه بسازید ، بالاترین امتیاز را در امتحان کسب کنید ، یا شاید می خواهید یک تجارت موفق ایجاد کنید ، کارهای خیریه انجام دهید کار می کند ، و کسی فقط می خواهد ماشین بخرد.
· شهرت ، صداقت - این ویژگیها ضروری هستند اگر برای موفقیت بلند مدت مصمم هستید. به هر حال صداقت باعث ایجاد اعتماد می شود. و با اعتماد ، شناخت و موفقیت مالی همراه است.
· سعی کنید قوانین خود را ایجاد کنید. این به معنای نقض موارد موجود نیست. اما ما باید فضای ممکن را گسترش دهیم.
· سعی کنید فقط برای خودتان کار نکنید و فقط به فکر رفاه خودتان باشید. هیچ کس از کار با کسی که در درجه اول به موفقیت و رفاه خود اهمیت می دهد لذت نخواهد برد.
· شانس خود را ایجاد کنید - فرصت ها را ایجاد کنید و از آنها عاقلانه استفاده کنید.
· به افراد دیگر کمک کنید و آنها نیز به شما کمک خواهند کرد.
· با حوصله به سمت هدف متفکرانه حرکت کنید. اگر کودکی که نمی تواند بلافاصله راه برود تلاش خود را رها کند ، هرگز راه رفتن را یاد نمی گیرد. پیش بروید و به هدفتان برسید.
· افراد موفق را پیدا کنید و با آنها دوست شوید ، این به شما کمک می کند تا به موفقیت ثابت و پایدار عادت کنید.
· یاد بگیرید ، از شکست ها نتیجه گیری هوشمندانه بگیرید.
· مسئولیت را بپذیرید و از قبول آن نترسید.
· پشتکار نشان دهید ، بر شکست ها غلبه کنید - "از طریق خار تا ستاره".
· بر ترس ها ، ناامنی های خود غلبه کنید.
· شغلی را که دوست دارید پیدا کنید و آن را با لذت انجام دهید. تبدیل به یک کارگر سخت گیر شوید ، نه یک فرد معتاد به کار.
· موفقیت را نه برای پول بلکه برای عشق کسب کنید. دوست داشتن شریک زندگی ، فرزندان ، والدین ، جهان پیرامون در همه جلوه های آن …
· هنگامی که کار نمی کند ، با حوصله به سمت هدف متفکرانه حرکت کنید.
· از خود س questionsال بپرسید: "چرا قبلاً موفق نشدم؟ چرا دوباره امتحان نکنید ، اما به روش دیگری؟ چرا الان شروع نمی کنی؟"
· یک حرفه ای خوب و تحصیل کرده در زمینه خود شوید: برای دستیابی به موفقیت ، باید دائماً یاد بگیرید ، دانش جدیدی کسب کنید. آنها به شما در تغییر کمک خواهند کرد. با تغییر ، شروع به عمل می کنید و به زودی برنده خواهید شد.
و به یاد داشته باشید ، کمال فقط برای موزه ها است. حرکت خود را همین حالا شروع کنید. آرزو کن و انجام بده!
موفقیت برای شما!
دامی سیناسکی ، روان درمانگر ، مربی
توصیه شده:
اگر احساس نمی کنید چگونه احساس کنید - 3 نکته
اگر می دانید که احساساتی وجود دارد ، آنها زیبا و دلپذیر هستند ، اما آنها را احساس نمی کنید ، نمی فهمید که در درون آنها چیست ، چه باید بکنید. شما می توانید چیزهای زیادی در مورد آنها بگویید ، اما هیچ پر شدن در داخل وجود ندارد ، هیچ حسی وجود ندارد.
چگونه رابطه جنسی خود را ایجاد کنید تا با خود هماهنگ زندگی کنید
رابطه جنسی نقش مهمی در زندگی ما دارد. این بر تصمیمات و انتخاب شرکای ما ، شرایط و رفاه ما تأثیر می گذارد. رابطه جنسی با انرژی حیاتی ما ارتباط دارد ، هم به فرد کمک می کند تا توانایی های خود را آشکار کند و هم او را با انواع خواسته ها مسموم می کند ، انگیزه هایی که فرد نمی تواند بر آنها تأثیر بگذارد.
اهداف خانواده و موفقیت اهداف مردان مدرن پنج نوع مشکلات خانوادگی به دلیل تفاوت در درک مفهوم "موفقیت" و اهداف در زندگی
اهداف خانواده وقتی بیست سال پیش تمرین روانشناسی خانواده را شروع کردم ، دقیقاً به همین شکل بود. حدود یک سوم درگیری ها در زوج های عاشق و متأهل دقیقاً به این دلایل بوجود آمده است: قبلاً ، تفاوت در اهداف زندگی به دلیل شیوه معمول زندگی و کلیشه های زندگی والدین بود.
احساس می کنید - عمل کنید
هر چند وقت یکبار باید همه چیز را به بعد موکول کنید. به یاد داشته باشید که چگونه باید کاری را انجام دهید ، اما آن را به فردا موکول کنید. و گاهی اوقات ، همچنین اتفاق می افتد که تمایل به انجام عملی وجود دارد ، اما به دلایل مختلف ، شما آن را انجام نمی دهید ، عمل شروع نشده یا ناقص باقی می ماند ، که بعداً باعث ناراحتی های روحی زیادی برای شما می شود.
چگونه می توانید موفقیت ها و تجربیات خود را در حالی که دوستان و عزیزان خود را حفظ کرده اید به اشتراک بگذارید
انسان موجودی اجتماعی است. هر کاری که در زندگی انجام می دهید ، اعم از شغلی ، خانوادگی یا سرگرمی ، مطمئناً باید آن را با کسی در میان بگذارید. به خصوص در لحظات اندوه یا فقط مشکلات غالب. شما احساس می کنید نیاز دارید که با افراد دیگر ارتباط برقرار کرده و تجربیات خود را با آنها در میان بگذارید.