در نوک انگشتان خود احساس موفقیت کنید

فهرست مطالب:

تصویری: در نوک انگشتان خود احساس موفقیت کنید

تصویری: در نوک انگشتان خود احساس موفقیت کنید
تصویری: از این افکار دوری کنید | افکار مسمومی که افراد موفق از آنها پرهیز میکنند | با مجیب زریاب 2024, ممکن است
در نوک انگشتان خود احساس موفقیت کنید
در نوک انگشتان خود احساس موفقیت کنید
Anonim

قسمت 1

از نویسنده:

امروز همه ما نگران موفقیت هستیم. در این مقاله ، من سعی کردم لمس هایی را برای درک معنای موفقیت ، نحوه تعریف هر یک از ما مفهوم موفقیت در زندگی و چگونگی دستیابی به آن بیان کنم.

بدون شک ، بسیاری در زمان ما آرزوی موفقیت دارند. متأسفانه ، دستورالعمل های موفقیت همیشه کار نمی کنند. سالانه صدها نفر از متخصصان واجد شرایط از دانشگاه دولتی مسکو ، هاروارد ، آکسفورد فارغ التحصیل می شوند ، اما تنها تعداد کمی از آنها به موفقیت واقعی می رسند.

از کودکی ، ما فقط درباره موفقیت و افراد موفق می شنویم. امروزه ، به عنوان یک قاعده ، موفقیت مربوط به رفاه مالی است. و مکالمات در خانواده ، بیشتر در مورد پول. هزینه بسیار زیادی دارد ، تحصیل ، دارو ، در نهایت ، لباس مارک دار. اگر ما خدمات با کیفیت می خواهیم چه کنیم؟ شما همچنین باید هزینه آن را بپردازید ، و علاوه بر این ، مقدار قابل توجهی …

در تابستان ، آنها من را برای دیدن مادربزرگم به روستا می فرستند و کلکا از خانه ای همسایه به جزایر قناری رفت. کم کم به کلکا حسادت می کنم ، از او متنفر باش. و بدترین چیز برای من این است که شروع به خجالت از پدر و مادرم می کنم. والدین از صبح تا شب کار می کنند تا من و برادرم حداقل به حداقل غذا یا لباس نیاز نداشته باشیم. آنها ، والدین ، همچنین خواب می بینند که من به عنوان یک پسر باهوش و یک دانش آموز عالی می توانم وارد یک موسسه خوب شوم و تحصیلات خوبی را کسب کنم ، به این معنی که من پول خوبی به دست خواهم آورد. معلوم می شود که والدین من ، از طریق من ، می خواهند رویاهای خود را به واقعیت تبدیل کنند ، اما آنها به حقیقت نپیوستند. اما این خواسته های آنهاست نه من. می خواهم موسیقی بسازم یا بازیگر شوم. اما ، به گفته والدینم و همه دوستانم ، این حرفه ها سود قابل توجهی به همراه ندارد.

به نظر من ، قبل از اینکه برای زندگی خود استراتژی بسازید و اهداف خود را به درستی تعیین کنید ، ابتدا باید خواسته های واقعی و نه کاذب خود را پیدا کنید. چند مورد داشته ایم ، و "در بالای تپه" ، وقتی افرادی که میلیون ها حساب بانکی دارند به دلیل مصرف مواد مخدر ، مشروبات الکلی به زندگی خود پایان داده اند ، متوجه شده اند که پول همیشه شادی و خوشبختی واقعی را به ارمغان نمی آورد. به سرگرد ، جوانان "طلایی" نگاه کنید. در شوچوک به یاد داشته باشید: "آنها دیگر آرزویی ندارند" ، من اضافه خواهم کرد - و دیگر نیازی به زندگی نیست ، سرنوشت بسیاری از آنها اسفناک است. فرزندان قبیله کندی ، پسر نخست وزیر ، مارگارت تاچر بزرگ …

این مثل وجود دارد:

چهار نفر طولانی و سخت به سمت هدف خود پیش رفتند ، آنها مشتاقانه می خواستند به موفقیت برسند. آنها مدتها ، سالها راه رفتند و در این مدت ، با گذر از مشکلات زیاد ، البته تغییرات زیادی کردند. در پایان ، آنها خسته شده بودند و در آن لحظه یک مانع غیرقابل حل در راه آنها ایجاد شد. یکی از دوستان ، ضعیف ترین ، گفت که دیگر قادر نیست ، برگشت و رفت. دیگری شروع به جستجوی چگونگی دور زدن این مانع کرد. نفر سوم تصمیم گرفت جلو برود و مانع را بشکند. و فقط نفر چهارم از درخت بلندی بالا رفت و با نگاه به ارتفاع به هدف خود ، ناگهان متوجه شد هدفی که برای رسیدن به آن تلاش می کرد ، در واقع دیگر علاقه ای به او نداشت. سپس متوجه شد که قبل از تعیین یک هدف بزرگ و تلاش برای رسیدن به آن ، ابتدا باید خود را بفهمید و سپس هدف می تواند تغییر کند.

با اعتقاد به خود ، به نقاط قوت خود ، با تحقق خواسته های درونی خود ، اهداف واقعی را تعیین کرده و به موفقیت واقعی می رسیم.

قسمت 2. کانتور

از نویسنده:

چنین عبارتی وجود دارد: "اگر نمی دانید از کجا شروع کنید ، از ابتدا شروع کنید." با این حال ، شروع از ابتدا منطقی است نه تنها زمانی که نمی دانید از کجا شروع کنید ، بلکه زمانی که می خواهید درک کنید. اول خودت و همچنین ، برای مثال ، آنچه منجر به موفقیت می شود. از این گذشته ، تنها با درک ماهیت خود ، می توانیم موفق شویم.

بیایید ابتدا معانی کلمه "موفقیت" را در نظر بگیریم: این موفقیت در تجارت ، دستیابی به هدف ، پیروزی در یک عملیات نظامی است. کلمه موفقیت به خودی خود ریشه های روسی دارد و از فعل "آواز خواندن" (داشتن وقت) می آید ، به عنوان مثال - "حرکت عجولانه" ، "مشارکت" ، "توسعه" ، و بعدها معنایی را بدست آورد که ما امروز استفاده کنید

اتفاقاً مفهوم "موفقیت" در فرهنگ غربی و ما متفاوت است.اگر در غرب موفقیت ، اول از همه ، رفاه مادی ، ثروت ، شغل است ، پس در کد فرهنگی ما موفقیت به معنی دستاوردهای دانش علمی ، احترام به مردم ، پیروزی های نظامی است. اگر افرادی که دارای ذهنیت غربی هستند با افرادی که موفق نیستند با سوء تفاهم و گاهی اوقات با تحقیر رفتار می کنند و آنها را بازنده می دانند ، در کشور ما همیشه با آنها با همدلی رفتار می شود. یعنی معلوم می شود که اگر شخصی دارای ارزش های مادی و مالی باشد ، به نظر می رسد که وجود داشته باشد ، و کسی که آنها را نداشته باشد ، نماینده چیزی نیست ، وجود ندارد. این روند امروزه بر فرهنگ مصرف کننده ما تحمیل شده است.

و این پرسش از تصاحب بسیار مهم است. تغییرات فرهنگ در زبان منعکس می شود. ما شروع کردیم به گفتن "من یک مشکل دارم" ، اگرچه شما فقط می توانید بگویید "من نگران هستم". یا می توانید بگویید "من نمی توانم بخوابم" ، و ما می گوییم "من بی خوابی دارم." در حال حاضر در سطح گفتار ، درجه بالایی از بیگانگی در زندگی ما وجود دارد. وقتی می گویم "من نگران هستم" - خود من در پیش زمینه است ، یعنی "من می توانم مشکل را حل کنم". و وقتی می گویم "من مشکلی دارم" ، این مشکلی است که مطرح می شود و خود من به پس زمینه سقوط می کند. معلوم می شود که مشکل مال من است ، من خودم را به یک "مشکل" تبدیل کردم.

در مورد بی خوابی ، این احساس جسمانی نیست ، مانند دندان درد. بی خوابی یک حالت روحی ، روحی است. اگر می گویم "من بی خوابی دارم" ، بنابراین تمایل خود را برای رهایی از احساس اضطراب ، ترس ، تنش ، اضطراب که مانع از خوابیدنم می شود نشان می دهم و با یک پدیده ذهنی مبارزه می کنم انگار که نشانه ای از حالات فیزیکی و اگر بگویم: "من نمی توانم بخوابم" یا "من خوب نمی خوابم" ، آنگاه می فهمم که بی خوابی نشانه برخی از ترس ها ، اضطراب ها است و لازم است آنها را برطرف کنیم ، و با قرص های خواب آور نگیریم.

در دستیابی به موفقیت ، افراد با رویکرد "داشتن" به جهان ، طبیعت ، به عنوان صاحب اموال و اموال ، ارتباط می دهند. و افراد با رویکرد "بودن" سعی می کنند زندگی کنند تا بخشی از جهان ، طبیعت باشند.

بگذارید برای شما مثالی بزنم. یک گل زیبا روی چمن می روید. فردی با رویکرد "داشتن" می آید و گلی را برمی دارد تا از زیبایی آن لذت ببرد ، در حالی که فردی با رویکرد "بودن" گلی را نمی کشد ، آن را بیرون می کشد ، او زیبایی گل را درست در نظر می گیرد. در طبیعت ، یعنی "به موجودیت خود ادامه خواهد داد" (و حتی ، شاید ، خوشبخت خواهد بود) ، نه داشتن.

یک زن واقعاً شاد نمی گوید: "من ازدواج خوشبختی دارم" ، او می گوید: "من با خوشحالی ازدواج کرده ام." ما نمی توانیم بگوییم "من برای شما عشق زیادی دارم" ، این بسیار بی دست و پا و بی معنی به نظر می رسد (در مقایسه با "من احساساتی دارم"). به هر حال ، عشق چیزی نیست که بتوان آن را در اختیار داشت ، بلکه یک فرایند است ، یک فعالیت درونی است که موضوع آن شخص خود شخص است. من می توانم عاشق باشم ، من می توانم عاشق باشم ، اما در دوست داشتن چیزی ندارم. در حقیقت ، هرچه کمتر داشته باشم ، بیشتر می توانم دوست داشته باشم.

افرادی که برای موفقیت تلاش می کنند به دو دسته تقسیم می شوند: افراد کمال گرا و افراد بهینه. فرد کمال گرا شکست را انکار می کند ، می تواند به خاطر موفقیت از دوستان و خانواده بگذرد. و طبق قانون عمل می کند: "اگر به هدف خود رسیده اید ، قهرمان هستید ، اگر نه ، بازنده هستید." اما وقتی واقعاً موفق می شود ، بلافاصله ارزش خود را از دست می دهد و ناامید می شود و همان مسابقه را برای هدف بعدی آغاز می کند. از طرف دیگر یک فرد بهینه گرا همیشه می تواند شکست را بپذیرد ، او از احساسات منفی اجتناب نمی کند ، موفقیت را به عنوان یک فرایند درک می کند و از روند دستیابی به آن احساس لذت می کند. و هنگامی که به آن دست یافت ، خوشحال می شود و از موفقیت لذت می برد و آن را پاداشی شایسته برای کار خود می داند.

قبل از هر چیز به دنبال خود باشید ، خود را متخصص متخصص بیابید ، اهداف تعیین کنید ، فرایندها را بسازید ، از این روند لذت ببرید و موفق شوید…. موفقیت به خودی خود خواهد آمد!

در قسمت اول این مقاله ، نوشتم که قبل از تعیین اهداف ، مهم است که خود را بشناسید و خواسته های واقعی خود را دریابید. اکنون سعی کرده ام خطوطی را که منجر به موفقیت می شود ، ترسیم کنم.در قسمت بعدی ، می خواهم در مورد چگونگی دستیابی به موفقیت و حفظ آن بنویسم.

قسمت 3. مراحل

از نویسنده:

افکار نهایی در مورد چگونگی تغییر خود و دستیابی به موفقیت. اگر این مقاله به کسی کمک کند خوشحال می شوم!

بیایید سعی کنیم مراحل انجام موفقیت آمیز را تدوین کنیم:

· برای شروع ، روی مهمترین چیز تمرکز کنید. به چه چیزی می خواهید برسید: توده عضلانی ایجاد کنید ، شریک زندگی پیدا کنید و خانواده تشکیل دهید ، مبلغی را با 6 صفر به دست آورید ، خانه بسازید ، بالاترین امتیاز را در امتحان کسب کنید ، یا شاید می خواهید یک تجارت موفق ایجاد کنید ، کارهای خیریه انجام دهید کار می کند ، و کسی فقط می خواهد ماشین بخرد.

· شهرت ، صداقت - این ویژگیها ضروری هستند اگر برای موفقیت بلند مدت مصمم هستید. به هر حال صداقت باعث ایجاد اعتماد می شود. و با اعتماد ، شناخت و موفقیت مالی همراه است.

· سعی کنید قوانین خود را ایجاد کنید. این به معنای نقض موارد موجود نیست. اما ما باید فضای ممکن را گسترش دهیم.

· سعی کنید فقط برای خودتان کار نکنید و فقط به فکر رفاه خودتان باشید. هیچ کس از کار با کسی که در درجه اول به موفقیت و رفاه خود اهمیت می دهد لذت نخواهد برد.

· شانس خود را ایجاد کنید - فرصت ها را ایجاد کنید و از آنها عاقلانه استفاده کنید.

· به افراد دیگر کمک کنید و آنها نیز به شما کمک خواهند کرد.

· با حوصله به سمت هدف متفکرانه حرکت کنید. اگر کودکی که نمی تواند بلافاصله راه برود تلاش خود را رها کند ، هرگز راه رفتن را یاد نمی گیرد. پیش بروید و به هدفتان برسید.

· افراد موفق را پیدا کنید و با آنها دوست شوید ، این به شما کمک می کند تا به موفقیت ثابت و پایدار عادت کنید.

· یاد بگیرید ، از شکست ها نتیجه گیری هوشمندانه بگیرید.

· مسئولیت را بپذیرید و از قبول آن نترسید.

· پشتکار نشان دهید ، بر شکست ها غلبه کنید - "از طریق خار تا ستاره".

· بر ترس ها ، ناامنی های خود غلبه کنید.

· شغلی را که دوست دارید پیدا کنید و آن را با لذت انجام دهید. تبدیل به یک کارگر سخت گیر شوید ، نه یک فرد معتاد به کار.

· موفقیت را نه برای پول بلکه برای عشق کسب کنید. دوست داشتن شریک زندگی ، فرزندان ، والدین ، جهان پیرامون در همه جلوه های آن …

· هنگامی که کار نمی کند ، با حوصله به سمت هدف متفکرانه حرکت کنید.

· از خود س questionsال بپرسید: "چرا قبلاً موفق نشدم؟ چرا دوباره امتحان نکنید ، اما به روش دیگری؟ چرا الان شروع نمی کنی؟"

· یک حرفه ای خوب و تحصیل کرده در زمینه خود شوید: برای دستیابی به موفقیت ، باید دائماً یاد بگیرید ، دانش جدیدی کسب کنید. آنها به شما در تغییر کمک خواهند کرد. با تغییر ، شروع به عمل می کنید و به زودی برنده خواهید شد.

و به یاد داشته باشید ، کمال فقط برای موزه ها است. حرکت خود را همین حالا شروع کنید. آرزو کن و انجام بده!

موفقیت برای شما!

دامی سیناسکی ، روان درمانگر ، مربی

توصیه شده: