2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
موضوعی تمام نشدنی از پدران و کودکان ، مادران و دختران. این بار ما بر فرهنگ غیررسمی در بین نوجوانان تمرکز خواهیم کرد. ماکت کوچک … من یک زن غیر رسمی هستم. من زمانی را به خوبی به یاد دارم که در دهه 1990 ما شلوار جین خود را پاره می کردیم ، ناخن هایمان را با لاک سیاه رنگ می کردیم ، با گیتار به سبک "Unplugged" مکالمات جوی انجام می دادیم. بخش قابل توجهی از دوستان من متقاعدکنندگان دندانه دار ، حاملان محیط زیست هستند. ایده ها و دانش دوستانه در مورد توسعه معنوی انسان ، قابلیت ها و چشم اندازهای آن. مامان در حال مشاوره است. من او را به عنوان سن خودم می شناسم ، اما می فهمم که در جایی مشکلی پیش آمده است. شکایت از دختر "دخترم یک دختر غیر رسمی است! آیا این را می فهمید؟ این وحشت است!". خوب ، بله ، چگونه نمی توانید این را تصور کنید؟ دختر 16 ساله ، نوجوان. به راک گوش می دهد ، فیلم های پیچیده تماشا می کند ، شعر می نویسد ، از معشوق خود ناراحت است ، سعی می کند با برخی از تصاویر مطابقت داشته باشد (من نمی دانم دختر ، اما مادرش عکسهایش را نشان داد و … دفتر خاطرات را آورد. نه ، خوشبختانه ، مربوط به خودکشی نیست … یک دختر معمولی.) با توجه به اینکه برخی از بچه ها در سن او با رویکردهای مختلف به فرد خود بیش از حد خود را اضافه می کنند (متعدد خالکوبی ، تونل ، سوراخ کردن در همه جا …) ، این دختر هیچ ارتباطی با آنها ندارد. گوش ها مرتب هستند ، بدون خالکوبی ، بدون تونل. چه چیزی مادر را خیلی اذیت کرد؟ حمله وحشیانه و آشکار به فضای شخصی کودک! بدون اجازه دختر برای خواندن افکار محرمانه و مخفی از دید همه من باید دخترم را کنترل کنم. من مادر هستم! من می خواهم او تبدیل شود معمولی یک فرد عادی! من می خواهم او مانند کلاس پنجم باشد - مطیع ، مفید … دخترم را پس بده! " وقتی دفتر خاطرات دختر به من نشان داده شد ، من از خواندن آن خودداری کردم. "اگر می خواهی ، من با دخترت صحبت می کنم. و من فقط با اجازه او دفتر خاطرات را می خوانم …".
- او همه چیز دارد! او دیگر چه می خواهد؟ - از زن می پرسد ، که نه روح آسیب پذیر دختر ، و نه روحیه عاشقانه او را درک می کند. ببینید ، او می نویسد که "مادر عصبانی است ، مادر قسم می خورد." من واقعاً دیو هستم ، و منظور او فرشته است؟ و این آیات احمقانه است! نه قافیه ، نه معنی! "چرا دخترت چنین افکاری را ارائه می دهد؟ آیا می توانید حدس بزنید؟" "احمق چون! صغیر!" ، - مادر به طور خلاصه پاسخ می دهد. و سپس "وحشت" را از صفحه VKontakte دختر دنبال می کند. این موسیقی است! این پستها احمقانه هستند! (درباره مردم ، درباره ایمان ، درباره صداقت ، افکار فلسفی …) آیا گزینه های دیگری وجود دارد؟ همچنین ، چگونه مادر می خواهد دخترش را به رباتی مطیع تبدیل کند که تمام دستورالعمل های او را انجام دهد … هیچ چیز دیگری وجود ندارد. من هرگز کلمه یا حساسیت گرم خطاب به دخترم را نشنیده ام. "او بسیار است ، بنابراین …". و سپس - بن بستی ، همان فاجعه اجتماعی ، هنگامی که مادران خود را در خانه های سالمندان رها می کنند ، هنگامی که کوچکترین تمایلی برای ارتباط با دخترانشان وجود ندارد ، که آنها به شدت … سعی کردند بازسازی کنند. آگاهی از مادر شدن یک فرایند بسیار پیچیده است. به نظر می رسد که اینجا فرزند شما ، شادی شماست ، اما این آگاهی در افراد نه چندان بالغ و خودخواه ، ویژگی های محدب و تحریف شده را در اولویت قرار می دهد.
من می خواهم او همان باشد
چگونه است؟ در واقع ، به زور مانع توسعه ، رشد می شود؟ "من نمی خواهم شما به این موسیقی گوش دهید!" (Arctic Monkeys ، Disturbed و غیره) ، من نمی خواهم این کتابها را بخوانم (دختر F. F. Kafka، U. Eko (!!!) را در 16 سالگی (!!!) می خواند. "این همه تأثیر بد است "با محدود کردن خود در حوزه فکری ، یک زن اکسیژن خود دخترش را قطع می کند و سعی می کند" کسانی که مقصر هستند "را در رشد شخصی کودک پیدا کند. همچنین نمی توان فهمید که دختر یک دختر است شخص با استعداد ، روشنفکر ، خلاق … بله ، او شبیه مادر نیست ، شبیه بسیاری از اعضای جامعه ما نیست. و این عدم شباهت است که باعث تحریک مادر می شود. اما به هر حال ، در حال حاضر قرن 21 … من صادقانه معتقد بودم که فرهنگ غیررسمی در جامعه ما جایگاه شایسته ای را اشغال کرده است و هرکسی مختار است که نور روح خود را به این جهان بیاورد و آن را با معنای درونی خود پر کند … اما این پرسش کاملاً درست پرسیده نشد ، که در واقع خط عمومی "غیر رسمی" ندارد … هنوز درباره این است که چقدر سخت است که شخص دیگری را همانطور که هست بپذیرید ، این درباره بی اعتقادی به منحصر به فرد بودن دختر خود اوست ، به لطف چنین فرزندان موقعیت های تیز والدین ، نزدیکی با خانه را از دست می دهند عاطفی که در آن گرما وجود ندارد …
توصیه شده:
چگونه و کجا هیپنوتیزم و هیپنوتیزم درمانی را به طور رسمی بیاموزیم؟
هیپنوتیزم در روسیه به عنوان "شب کمونیسم" وجود دارد: صدها مدرسه از شما دعوت می کنند تا این هنر را بیاموزید ، اما هیچ عملی وجود ندارد. در هر صورت ، در فهرست مجلات معتبر ، ارجاع به منابع از روسیه تقریباً کاملاً وجود ندارد. و اگر هیپنوتیزم امروزه به عنوان یک اختلال فرا تجزیه ای نوعی هیستری شناخته می شود ، از کجا آمده اند ، نام رسمی مدرن "
چگونه یک دختر خوب می تواند مادر یک پسر بد باشد؟ (برای والدین دختر نیز مفید است)
من اغلب در طول مشورت ها ، وقتی یک مادر و یک کودک نوجوان روبرویم نشسته اند ، به این فکر می کنم که در چه مرحله ای از رابطه آنها چیزی خراب شده است؟ از طرف "خورشید شیرین" و "فرشته بور" محبوب ، کودک به "هیولا" ، "
سطوح ارتباطی - از حالت رسمی تا صمیمیت
ما ملاقات می کنیم ، ارتباط برقرار می کنیم … نوعی رابطه در حال بهبود است و طولانی مدت و پایدار می شود. برخی از آنها از هم می پاشد. روابطی وجود دارد که در نهایت به حالت رسمی خالی تبدیل می شود ، اگرچه حفظ می شود. و مواردی وجود دارد که ما بسیار دوست داریم آنها را حفظ کنیم یا حتی آنها را به سطح دیگری منتقل کنیم - اما به دلایلی این کار نمی کند … در برخی از روابط ، ما می توانیم کارهای احمقانه زیادی انجام دهیم و اشتباهات زیادی مرتکب شویم - اما آنها همچنان ادامه می دهند و هنوز از ی
روانشناسی و روان درمانی برای کسانی که به دنبال کمک نیستند ، یا چرا ایده "کمک" با روانکاوی بیگانه است
وقتی ایده جستجوی کمک روانشناختی بالغ می شود ، در یک مرحله فرد این س asksال را می پرسد: "آیا روان درمانی می تواند مشکل من را حل کند؟" و تا زمان ظهور این س ،ال ، وب جهانی در حال حاضر آماده ارائه انواع پاسخ ها برای هر سلیقه ای است.
هزینه کمک چقدر است؟ آیا می توان به دشمن کمک کرد؟
هزینه کمک چقدر است؟ آیا می توان به دشمن کمک کرد؟ به طور خلاصه ، بله. این امر توسط رواندرمانگر آمریکایی M. Seligman هنگام کشف ثابت شد درماندگی آموخت … او ابتدا روی سگها و سپس به مردم نشان داد که عدم تمایل به تغییر چیزی در زندگی او ، خلق و خوی منفعلانه ویژگیهای ذاتی نیستند ، بلکه عادات اکتسابی هستند.