بیان خوب و دستیابی به اهداف

فهرست مطالب:

تصویری: بیان خوب و دستیابی به اهداف

تصویری: بیان خوب و دستیابی به اهداف
تصویری: تابلوی آرزوها- یک ابزار موثر برای دستیابی به اهداف و آرزوها 2024, ممکن است
بیان خوب و دستیابی به اهداف
بیان خوب و دستیابی به اهداف
Anonim

اگر شخصی نحوه تعیین اهداف و نحوه دستیابی به آنها را درک نکند ، طبیعی است که برای او محقق نمی شود. یا کج ، مورب و با هزینه منابع زیاد اعدام می شوند. در اینجا ما در مورد کارهای کوچکی مانند رفتن به فروشگاه ، پختن شام یا نظافت خانه صحبت نمی کنیم.

اهداف به معنای وظایف پیچیده تر و پیچیده تر است ، به عنوان مثال ، ایجاد و حفظ روابط در صورت عدم وجود آنها در حال حاضر یا راه اندازی فعالیت جدیدی که نتایج مطلوب را به همراه داشته باشد یا درآمد بیشتری کسب کند یا بخش بهداشت را بهبود بخشد. به این معنی که اهداف به نوعی مجموعه پیچیده ای از وظایف گفته می شود که می خواهید تا حد امکان سریع ، کارآمد و کارآمد انجام دهید.

و در اینجا ، در حال حاضر از این نقطه در این سطح درک ، روشن می شود که اگر نمی دانید چگونه به درستی اهداف را تعیین و به آن دست یابید ، در مورد نتایج کیفی نمی توان س questionال کرد. این امر بسیار مهم است که بتوانیم در مورد تغییر حوزه های زندگی ، اهداف را به درستی تعیین کرده و به آن دست یابیم. مانند روابط ، رفاه مادی ، سلامتی ، خودشناسی و غیره.

در اصل ، هر شخصی می فهمد که اگر برنامه ریزی بدی داشته باشید ، همان نتایج در راه است. خوب ، اگر اصلاً برنامه ریزی نکنید ، به احتمال زیاد مشخص می شود که آن چیزی که می خواهید نیست.

آیا به نوعی متفاوت امکان پذیر است؟

افرادی هستند که توانایی تعیین اهداف را به عنوان یک مهارت ذاتی دارند - آنها این کار را بصورت شهودی ، دقیق و کارآمد انجام می دهند. اما تعداد این افراد زیاد نیست. اساساً ، مردم طبق انتظار اهداف خود را تعیین می کنند - در آغاز سال جدید ، همه رویاها را می بینند و برنامه هایی می نویسند که از سال آینده همه چیز تغییر کرده و بهتر می شود.

اما به دلایلی ، به نحوی کار نمی کند ، همه اهداف تجویز شده روشن هستند ، اما زمانی برای تحقق آنها وجود ندارد و به نظر می رسد نوعی زباله مصنوعی است - "این یک هدف واضح و قابل درک نیست که در آن محقق شود این جهان زنده و نامفهوم."

به علاوه ، یک فرد عادی معمولاً چیزهای زیادی می خواهد ، اما با توجه به اهداف کلاسیک تعیین شده ، باید کمی (3-4 بار در سال) تعیین کنید. و به نظر می رسد نوعی مزخرف است. من همه چیز را می خواهم ، اما به دلیل زمان ، پول و انرژی محدود ، کار کمی یا بدون کار به دست نمی آید.

من می خواهم رابطه ای شاد داشته باشم ، سلامتی داشته باشم ، پول زیادی بدست آورم ، آنچه را که دوست دارم انجام دهم ، با افراد جالب ارتباط برقرار کنم ، زمان بیشتری را با عزیزان و دوستان بگذرانم. و همچنین برای سفر ، زندگی در یک آپارتمان بزرگ ، استراحت با کیفیت و تفریح.

اما چگونه می توانید همه اینها را در 3-4 هدف در سال قرار دهید؟ و در اینجا ، بیشتر اوقات ، مردم دچار حماقت می شوند ، زیرا از یک سو ، فرد نمی داند چگونه همه اینها را ترکیب کند ، و از سوی دیگر ، چگونه می تواند به همه اینها دست یابد ، به طوری که وضعیت معلوم نشود.

به عنوان مثال ، هنگامی که نوعی واسیا برای خود اهداف قوی تعیین کرد (آنها همچنین در آموزشها آموزش می دهند =) ، و سپس نمی داند با همه اینها چه باید بکند و چگونه به آنها نزدیک شود؟ زیرا اهداف وجود دارند ، اما به نوعی واقعاً نمی خواهید آنها را برآورده کنید. و این وضعیت چطور؟

چه باید کرد وقتی:

- شما اهدافی را تعیین می کنید ، اما آنها محقق نمی شوند. شما همه کارها را طبق آموزش انجام می دهید: نتایج دلخواه قابل اندازه گیری واضح را بنویسید ، اولویت ها را تعیین کنید ، آنها را به اندازه کافی برابر کنید ، اما همه چیز به آرامی و با یک ناهمواری پیش می رود.

- یا هنگامی که درگیر یک هدف هستید (به عنوان مثال: برای پول درآوردن سخت کار می کنید) ، و رابطه از بین می رود. یا اصلاً وجود نداشتند ؛

- یا برنامه های زیادی دارید ، تمام نوت بوک قبلاً پوشانده شده است ، اما هیچ نتیجه واقعی وجود نداشت.

- یا به فراوانی اهدافی که دارید نگاه می کنید و تصور می کنید که آنها در جهات مختلف حرکت می کنند و برخی از آنها ممکن است با یکدیگر در تضاد باشند.

- یا از شما الهام می گیرد و شروع به انجام کاری می کنید ، و سپس تمام اشتیاق و میل در جایی تبخیر می شود و به نوعی عجله نمی کنید.

- یا برای مدت طولانی لازم است چندین کار مهم را انجام دهید ، اما به دلایلی دستان آنها به هیچ وجه به آنها نمی رسد.

- یا در مقطعی به سادگی با کمبود پول ، زمان ، انگیزه مواجه می شوید.

و خیلی بیشتر. به طور کلی ، زندگی دائماً تنظیمات خاص خود را انجام می دهد. آیا این مشکلات آشنا هستند؟

چرا مشکلاتی وجود دارد؟

آنها به این دلیل بوجود می آیند که اغلب اوقات ، به عنوان مثال ، یک واسیای معمولی سعی می کند از توصیه های عمومی پیروی کند ، در حالی که نمی داند تعدادی اشتباه می کند. بنابراین بیشتر اشتباهاتی که اغلب مرتکب می شوند:

- عدم درک اینکه هرگونه خواسته ، برنامه و هدف بر چه اصولی تحقق می یابد. یعنی هیچ درکی از آنچه برای تضمین نتایج باید انجام شود وجود ندارد.

- شخص تعدادی از اشتباهات منطقی ، روانی و فیزیولوژیکی را مرتکب می شود. بدون اینکه حتی متوجه باشم. قابل درک است چرا ، زیرا در اینجا ما به دانش خاصی در مورد نحوه عملکرد روان ، فیزیولوژی و نوروفیزیولوژی فرد ، نحوه عملکرد حوزه انگیزشی ، نحوه تعیین و دستیابی صحیح به اهداف نیاز داریم. به طور کلی ، آموزش ویژه در اینجا ضروری است.

- اغلب شخص سعی می کند به اهداف و خواسته های خود برسد. یعنی اهداف تعیین شده اصلاً با زندگی مطابقت ندارند.

- مردم سعی می کنند با استفاده از فناوری های نامناسب و به روش غیر بهینه "اهداف را تعیین و به آنها برسند".

به عنوان مثال: واسیا برای نان رفت ، به خانه آمد و به یاد آورد که به خیار و گوجه فرنگی نیاز دارد ، سپس دوباره به خانه آمد ، قصد داشت سالاد درست کند ، اما معلوم می شود که روغن آفتابگردان وجود ندارد. اما در حال حاضر من واقعاً می خواهم غذا بخورم ، واسیا جایی نمی رود و آنچه را که واقعاً دارد می خورد.

اگر بتوانید فقط بنشینید و از قبل فکر کنید که برای شام چه می خواهید و می توانید همه چیز را یکجا بخرید ، حداقل چقدر زمان و تلاش می تواند صرفه جویی شود. در مورد اهداف نیز همینطور است ، مردم برای سال یک هدف می نویسند انگار که چیزی جدا از هم باشند.

- همچنین اغلب معلوم می شود که شخص به سادگی مدلهای م effectiveثر و مولد برای اجرای برنامه های خود ندارد. یعنی هیچ ابزار و منبعی که مورد نیاز باشد وجود ندارد.

- هیچ درکی از نحوه کمک به هدف دیگر ، صرف زمان ، تلاش و پول کمتر و دستیابی به نتایج خوب و با کیفیت بالا وجود ندارد. چگونه این کار را انجام دهیم ، به طوری که همه حوزه های زندگی به خودی خود به آرامی متعادل شوند.

به دلایلی ، در مدرسه و دانشگاه ها اصول ساختار صحیح اهداف زندگی ، یعنی نحوه تعیین اهداف را به گونه ای آموزش نمی دهند که واقعاً محقق شوند.

دو جهان موازی:

همیشه گروه کوچکی از افراد وجود دارند که واقعاً می دانند چگونه اهداف مورد نظر را تعیین کرده و به آنها برسند. علاوه بر این ، آنها این کار را هماهنگ انجام می دهند ، هر سال در همه زمینه های زندگی پیشرفت می کنند و موفق تر می شوند و تلاش ، زمان ، پول ، انرژی کمتری را برای دستیابی به اهداف صرف می کنند.

و بقیه در حقیقت وجود دارند - اکثر افرادی که نمی دانند چگونه اهداف مختلف را در زمینه های مختلف زندگی تحقق بخشند ، هر سال بیشتر و بیشتر در مشاغل مورد علاقه خود مشغول می شوند ، در تعطیلات کوتاه می خوابند ، به سختی برای خانواده وقت می یابند. و چند شادی

متأسفانه ، اگر به آن نگاه کنید ، اکثر مردم هر سال انرژی ، زمان و پول بیشتری را صرف حفظ زندگی می کنند که آنها را خوشحال نمی کند ، زیرا زمان می گذرد ، بدن پیر می شود ، انگیزه کاهش می یابد ، فرصت ها از بین می روند.

چگونه بودن؟

در این صورت چه باید کرد؟ چگونه مطمئن شویم که تعادل در همه زمینه های زندگی وجود دارد. به طوری که روابط به خودآگاهی کمک می کند ، و خودآگاهی به درآمدزایی ، رسیدن به قله های بزرگ در تجارت یا کار و به طور کلی نحوه زندگی کامل ، معنا و لذت بردن از زندگی کمک می کند. واضح است که این کار ساده ای نیست ، اما در اصل می توان آن را به روش های مختلف حل کرد:

از یک طرف ، می توانید چندین سال از زندگی خود را بگذرانید ، افرادی را پیدا کنید که در همه زمینه های زندگی موفق هستند. آنها را شخصاً بشناسید ، دوست شوید و سعی کنید از آنها الگوهای فکری ، رفتاری و اصولی را که بر اساس آنها هدایت می شود ، بگیرید

اما در اینجا ممکن است این س ariseال پیش بیاید - آیا افرادی که خوب کار می کنند ، می خواهند با شما دوست شوند ، نه فقط برای برقراری ارتباط.یا به طور کلی ، آیا می توانید چنین افرادی را پیدا کنید و اینکه چقدر زمان می برد چنین جستجویی مشخص نیست ، شاید چندین سال یا شاید بیشتر. این گزینه از نظر زمانی طولانی است ، اما از نظر نتایج نسبتاً قابل اعتماد است.

  • گزینه بعدی. می توانید سعی کنید اهداف مختلف را با آزمایش و خطا ترکیب کنید و ببینید در خروجی چه اتفاقی می افتد. اما با این رویکرد ، مشخص نیست که چقدر ممکن است طول بکشد. اگر هنوز در این مورد موفق نشده اید ، امیدوار است که درمان مجدد حداقل در یک سال امکان پذیر باشد. این گزینه ای است که از نظر زمان و نتایج نامشخص است.
  • و یک گزینه سوم نیز وجود دارد ، که مدتهاست برای همه شناخته شده است - رفتن و خرید مهارت لازم ، به عبارت دیگر ، رفتن و یادگیری آن ، چندین ساعت صرف به دست آوردن اطلاعات متمرکز و چند ماه برای اجرا.

در اینجا نیز مشکلاتی وجود دارد ، زیرا چنین فناوری هایی هنوز فراگیر نشده اند و یافتن چنین روشی در میان انبوه زباله های اطلاعات در تعیین اهداف ، دشوار است. اما از سوی دیگر ، این گزینه از نظر نتایج کاملاً قابل اعتماد و سریع است. شما به سادگی این مهارت را خریداری می کنید ، زمان کمی را صرف اجرای آن می کنید و چندین سال از عمر خود را در جستجوی و سازماندهی اطلاعات مورد نیاز صرفه جویی می کنید.

بیرون رفتن و یادگیری مهارت تعیین م effectivelyثر اهداف و دستیابی به موفقیت در زمینه های مختلف زندگی امن ترین و سریع ترین گزینه است.

فقط همین. تا دفعه بعد. با احترام ، دیمیتری پوتیف.

توصیه شده: