2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در تمرین من ، زنان در سن بالای سی سال ملاقات کردند ، که فقط در حال حاضر به فکر مادر شدن بودند. در طول سال جاری ، هشت نفر از این مشتریان 36 تا 45 ساله وجود دارد. و برای سیزده سال تمرین ، تعداد چنین مواردی بیش از سی مورد است.
بیایید با سخت ترین سوال شروع کنیم - با دلایل طولانی شدن روند تفکر در مورد بارداری.
قطعاً آسیب های دوران کودکی و ترس های حل نشده
- یک شخصیت والدین اقتدارگرا (مادر یا پدر) با نگرشی کینه توزانه و سخت گیرانه نسبت به دخترش ، به ویژه در دوران بلوغ.
- تمایل به خروج از وضعیت نامناسب مالی و ایجاد شغل برای خود.
- ترس از خود بارداری (یعنی نگرش "من یک فرزند بیمار خواهم داشت!"
من در اینجا سابقه سقط یا سقط جنین را در نظر نمی گیرم ، زیرا این یک گروه جداگانه با سطح کمی از شرایط آسیب زا است.
به طور مشروط ، شما همچنین می توانید گروهی از ترس ها را به دلایل دیگر تشخیص دهید. بنابراین ، یک دختر ، متخصص زنان ، در سن 43 سالگی ، علی رغم سلامتی و امکانات ، داوطلبانه از به دنیا آوردن فرزند خودداری کرد.
"در طول سالهای تمرین ، من سقط جنین زیادی انجام داده ام ، به اندازه کافی دیده ام که می ترسم … من از مجازات خداوند متعال می ترسم" - ترس مذهبی ، ترس از قصاص در اینجا به عنوان مسدود کننده بسیار قوی میل به مادر شدن ، که برای یک زن طبیعی است.
با توجه به اولین گروه از ترسها ، توجه به نقض تربیت جنسی و آموزش دختران نوجوان جلب می شود.
"مامان چیزی در مورد رابطه جنسی ، در مورد بارداری به من نگفت. وقتی سینه هایش شروع به بزرگ شدن کرد ، به نظر می رسید از من دور شده است. به سینما رفت ، حتی بوس نکرد ، او یک رسوایی کاملا وحشی برای من ایجاد کرد! که من یک شلخته هستم ، که یک حرومزاده به دنیا می آورم ، آن را به طرفش پرتاب می کنم و … بعد ، به نظر می رسید که فکر کردن به فرزندم را ممنوع کرده ام. من هنوز ازدواج نکرده ام ، مادر 74 ساله… او پیر شد … و فقط اکنون او فهمید که ممکن است در هر لحظه نباشد … اما برای چه کسی باید زندگی کنم؟ "، می گوید مشتری من آلینا در 43 سالگی (نام تغییر کرده است).
"ما از یک خانواده بسیار فقیر و پرجمعیت هستیم. من دومین فرزند هشت فرزندم هستم. مامان من را در 19 سالگی به دنیا آورد … او اولین برادرم را دارد. سال گذشته او بر اثر سیروز فوت کرد. الکلی مزمن. همه ما زندگی ما در فقر بود ، مادرم در بازار معامله می کرد ، شادی می کرد ، همراهان مشروب می خورد … من همیشه برای بزرگترین بودم. و برادرم را از خودم بیرون کشیدم و خواهر و برادرها لباس پوشیدند ، کفش پوشیدند. … در حالی که مادرم مشغول سرگرمی دیگری بود … به طور کلی ، وقتی مدرسه را تمام می کردم ، از خانه فرار می کردم. در هنرستان به عنوان آرایشگر تحصیل می کردم ، در طول راه به مادرم کمک می کردم ، او هنوز در حال زایمان بود زمان. اما من قاطعانه از آمدن به خانه امتناع کردم. اتاقها را اجاره کردم ، با درآمد خود را قطع کردم … به آرامی قوی تر شدم ، در حال حاضر شروع به اجاره آپارتمان کردم … با مردی ملاقات کردم. ازدواج کرد. اما او از من خواست که زایمان کنم. من امتناع کرد ، نمی خواست این همه جهنم را به خاطر بسپارد … اکنون من 40 ساله هستم … و اکنون چیزی در من شروع به تولد کرده است. کودکان عصبانی نمی شوند ، فریاد آنها … احتمالاً ، من دارم پیر می شوم … "، - ریتا (نام تغییر کرده است) داستان خود را به اشتراک می گذارد.
"من در خانواده ای بسیار باهوش از پزشکان متولد شدم. مادربزرگم متخصص زنان و زایمان ، مادرم متخصص غدد ، پدرم جراح و معلم موسسه پزشکی است … و در تمام دوران کودکی من فقط مکالمات حرفه ای و دریایی از ادبیات. من از بدنهای کوچک زشتی که در کوزه ها مشروب خورده بودند و پدرم در بخش نگهداری می کرد بسیار می ترسیدم … و به نوعی ناگهان خودم را متقاعد کردم که همان فرزند را به دنیا خواهم آورد … و من شوهر اول ، دومی … من سنت را زیر پا گذاشتم ، وارد بخش حقوقی شدم. اما وقتی این اجساد کوچک را به یاد می آورم ، هنوز احساس ناراحتی می کنم "لیکا ، 39 ساله.
بنابراین ، بر اساس نگرش ها ، یک راه اصلاحی کاملاً فردی برای هر زن لازم است ، با در نظر گرفتن ترس ، تجربیات آسیب زا و میزان تمایل به مادر شدن. این مهم است که مشخص شود میل به بچه دار شدن در بزرگسالی برای خود زن چقدر مهم است ، زیرا آنها به عنوان خواسته های واقعی برآورده می شوند ، هنگامی که یک زن آگاهانه این قدم را برداشته و خود را برای مادر شدن آماده می کند. اما متأسفانه ، گرایش های کاذب نیز وجود دارد ، هنگامی که یک زن ناگهان تصمیم می گیرد فقط به دلیل "باید" یا رضایت مردی که به او اولتیماتوم داده است ، زایمان کند. بنابراین ، در چنین مساله پیچیده و بحث برانگیزی که نیاز به مسئولیت ، سنجش عینی همه جوانب مثبت و منفی دارد ، لازم است همه نگرش ها ، کلیشه ها ، الگوهای جهان بینی مخدوش برای انتخاب مطمئن و آگاهانه مورد بررسی قرار گیرند.
توصیه شده:
در مورد ترومای تجمعی ، یا به نظر می رسد مشکلی وجود ندارد ، اما به نظر می رسد که چنین است
کار طولانی مدت با انواع آسیب ها ، دشوارترین و مهمترین چیز تشخیص آسیب است. به طور دقیق تر ، برای آشکار ساختن این ضربه برای مراجعه کننده. بیشتر اوقات ، با وجود این که این موضوع از نظر احساسی بسیار دردناک است ، باید با فقدان روانی تجربه آسیب زا مقابله کرد و برای جلوگیری از تماس و غوطه ور شدن در تجربیات آسیب زا خود ، مشتری برای میلیونمین بار با دیدن ضربه در افق ، با موفقیت متوجه آن نمی شود.
بزرگسال بودن به چه معناست؟ 4 جنبه بلوغ (بلوغ) یک فرد
4 جنبه بزرگسالی وجود دارد: فیزیولوژیکی ، اجتماعی ، فکری و احساسی. 1) فیزیولوژیکی فرض می کند که بدن انسان از نظر فیزیولوژیکی در سطح بزرگسالان عمل می کند. همه چیز در اینجا روشن است و معمولاً مشکلی در این مورد وجود ندارد. 2) اجتماعی این بدان معناست که یک فرد قوانین مربوط به رفتار در جامعه را می داند ، نحوه مذاکره و حفظ روابط طولانی مدت را می داند.
اگر مرد ندارید ، اگر مرد ندارید
اگر شوهر شما پول نمی آورد و شما برای کسب درآمد برای همه کتک می زنید ، مرد ندارید. شما یک همسایه مشترک دارید که غذا را از یخچال شما حمل می کند. اگر هم اتاقی شما دقیقاً برای خودش درآمد کسب می کند ، و شما برای تغذیه خود به خودتان ضربه می زنید ، مرد ندارید.
اگر با روانشناسی ارتباط برقرار کنید ، رابطه شما به پایان می رسد
موضوعی وجود دارد که روانشناسان معمولاً درباره آن صحبت نمی کنند. شاید فراموش می کنند ، شاید لازم نمی دانند. یا شاید آنها عمداً این اطلاعات را دور می زنند. من خواهم گفت. این داستانی در مورد رابطه ای است که اگر به روانشناسی وارد شوید ، احتمالاً به پایان می رسد.
اگر شما را تغییر دهم چه اتفاقی می افتد اگر شما را تغییر دهم چه اتفاقی می افتد؟ اگر ازدواج می کردم چه می شد؟
یکی از ویژگی ها و توانایی های منحصر به فرد افراد ، توانایی تصور آینده است. هیچ حیوانی روی زمین این فرصت را ندارد که در مورد موضوع "اگر چه می شد" بحث کند ، برای اقوام و دوستان هنوز زنده عزاداری کند ، از آنچه در گذشته اتفاق افتاده و از آنچه او نمی خواهد ناراحت باشد.