2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در یکی از مدلهای توضیح خشونت خانگی ، به نام "چرخ قدرت و کنترل" ، نویسنده خشونت با استفاده از اشکال متعدد خشونت ، قدرت و کنترل خود را بر شریک خود حفظ می کند و فقط گاه به گاه به خشونت فیزیکی متوسل می شود. و این را می توان در هر رابطه ای مشاهده کرد که در آن قدرت وجود دارد ، از جمله. و در کودکان و والدین.
درک این وضعیت ، پیچیده تر ، به ما امکان می دهد نوع کمی متفاوت از کار را با نویسندگان خشونت طراحی کنیم - نه تنها در سطح ردیابی رفتار (در جستجوی چرخه خشونت ، که به خودی خود نیز بسیار ارزشمند است) ، بلکه در سطح یک جایگزین در همه زمینه های زندگی است. آن ها به جای تهدید - حمایت ، به جای کاهش ارزش پول - احترام ، به جای خشونت اقتصادی - توافقات مناسب. همه اینها زمانی امکان پذیر می شود که ارزش روابط با شریک خود و فرزندان خود را درک کنید. این ، به خاطر آن ، نویسنده خشونت آماده است تا در ارزیابی مجدد لایه عظیمی از تاریخ شخصی خود کار کند.
انگیزه تغییر به خاطر شریک زندگی یا به خاطر بچه ها نمی تواند کاملاً حمایتی باشد ، زیرا این امر خارجی است. انگیزه ذاتی عبارت است از جستجوی ارزشی که زیربنای حفظ روابط خاص است. می توانید از خود سالی بپرسید - چرا حفظ یا ایجاد رابطه من با کودک / کودکان برای من مهم است؟ اگر همه چیز را همانطور که هستم بگذارم بعد چه می شود؟ این چگونه می تواند بر روابط ما در یک ماه ، یک سال ، پنج ، ده سال تأثیر بگذارد؟ آیا این واقعا آینده ای است که من می خواهم؟
امروز تصویری را دیدم: مادرم یک نوزاد دو ساله را از بازوی خود می برد و با برادر بزرگترش ، چهار ساله ، که با دوچرخه جلو می رفت ، رسید. بچه ، همانطور که پیش می آید ، جلو رفت ، نه به عقب نگاه کرد و نه می دانست که در جهت دیگری حرکت می کند و مادرش او را صدا می زند. در مقطعی ، مادرش ، آشکارا از روی احساسات ، با او برخورد کرد و ابتدا او را سرزنش کرد ، سپس چند ضربه به صورت او زد. من اکنون این وضعیت را محکوم و بحث نمی کنم ، بلکه درباره آنچه بعد اتفاق افتاده است. موقعیتی آشنا ، حتی برای برخی دردناک آشنا.
سپس مادرم به پسرش گفت که آنها را دنبال کند ، و جلوتر رفت ، و پسر ، با چرخ دوچرخه روی دست انداز گیر کرد ، شروع به فریاد زدن بر سر او کرد ، احتمالاً منتظر بماند (به زبان غیر روسی ، من نمی دانم آنچه دقیقاً فریاد می زد) رو به بچه کردم و چهره او را دیدم که از نفرت تحریف شده بود. بنابراین ، ملاقات با چنین فردی در رابطه با خود ، برخورد با نگرش مناسب نسبت به خود ، ملاقات با بی تفاوتی یا ظلم نسبت به خود ، و سپس ، در آینده ، تشخیص در یک پسر بزرگسال خود یک ستمگر داخلی - آیا این آن چیزی است که ما می خواهیم؟ البته که نه. ما به عنوان والدین می خواهیم دوست داشته شویم ، مورد احترام و احترام قرار بگیریم ، به نظرات و تجربیات گوش دهیم ، نیازها و خواسته های خود را در نظر بگیریم.
بنابراین ، یکی از زمینه های کار با نویسندگان خشونت ، تغییر همه الگوهای تعامل است که در مرکز آن تقویت دلبستگی به اندازه کافی خوب و روابط به اندازه کافی خوب خواهد بود.
توصیه شده:
چرخ تغییر
برای درک مشکل ، اعتراف به وجود آن کافی نیست. ما همچنین باید همه گزینه های احتمالی را که در دسترس ماست ارزیابی کنیم. از نظر تغییر ، ما گزینه هایی داریم. من پیشنهاد می کنم از یک ابزار گرافیکی - چرخ تغییرات (نشان داده شده در تصویر) توسط مارشال گلدسمیت استفاده کنید.
تعادل چرخ زندگی. یک روش عالی برای تشخیص و ایجاد برنامه های توسعه شخصی
الگوریتم استفاده از "تعادل چرخ زندگی" 1. یک دایره بکشید. آن را به 6-8-12 قسمت مساوی تقسیم کنید. 2. تصور کنید که این حلقه بازتابی از زندگی شما است. همه بخشها را با مهمترین حوزه ها پر کنید. در هر بخش ، یکی از مهمترین زمینه های زندگی خود را بنویسید ، به عنوان مثال:
9 دفاع در برابر موفقیت چگونه از چسبیدن به چرخ های خود جلوگیری کنیم
هیچ کس برای دستیابی به رویاهای خود و دستیابی به هر چیزی که می خواهد آنقدر با شخصی دخالت نمی کند ، زیرا خود او این کار را انجام می دهد. روانشناسی بیشمار روش هایی را توصیف می کند که به موجب آن افراد خود را از حرکت به سمت نیازهای خود باز می دارند.
افکار وسواسی - آیا من خودم را کنترل نمی کنم یا در کنترل نیستم؟
یک مشکل کلاسیک در اختلال وسواس فکری عملی ، مشکل سردرگمی در مورد ترس ها و انگیزه های شما است. این مشکل بیشتر مربوط به وسواس های متضاد است ، هنگامی که فکر می کنید می توانید به کسی آسیب برسانید ، به شیوه ای نامناسب (ناپسند) رفتار کنید ، دیوانه شوید ، خودکشی کنید.
من مثل سنجابی در چرخ زندگی می کنم - چگونه بعد از یک روز شلوغ استراحت کنیم؟
در سال 1990 ، دیوید لوئیس مفهوم سندرم خستگی اطلاعات را مطرح کرد. او این پدیده از اضافه بار اطلاعات را نزدیک به تأثیر بر سلامت انسان ترجمه کرد. او آن را به شرح زیر توصیف کرد: - کاهش مهارت های تحلیلی - اشتیاق مداوم برای جستجوی اطلاعات جدید (ناگهان چیز جدیدی ظاهر شده است) - اضطراب و بی خوابی (آنچه در طول روز اتفاق می افتد دائماً در ذهن من می چرخد.