به عشق خیانت نکن یا دلیل طلاق

تصویری: به عشق خیانت نکن یا دلیل طلاق

تصویری: به عشق خیانت نکن یا دلیل طلاق
تصویری: ۸ نشانه که زنی مردی رو نمیخواد 2024, ممکن است
به عشق خیانت نکن یا دلیل طلاق
به عشق خیانت نکن یا دلیل طلاق
Anonim

نویسنده: النا دنیسنکو-براویتسکایا

تا همین اواخر ، به نظر می رسید که همه چیز در زندگی او خوب است. کار ، خانواده ، دختر … و حالا ، او نشسته و فکر می کند در چه لحظه ای همه چیز اشتباه شده است …

چرا همسرش تصمیم گرفت به شخص دیگری برود و دخترش کاملاً از کنترل خارج شد …

او از خود پرسید که چگونه است ، و به نظر می رسید ، کل جهان. از این گذشته ، او همیشه سعی می کرد سخت کار کند ، تا دخترش را نوازش کند. او هرگز صدایش را برای دخترش بلند نمی کرد و همیشه همه چیز را به او اجازه می داد. او همانطور که به نظر می رسید یک شوهر خوب و یک پدر دوست بود. او خانواده اش ، همسرش را تقریباً از همان روز اول رابطه فراهم کرد ، به او انگیزه داد تا به کلاس های تناسب اندام برسد ، و حتی خودش مجلات را برای او آورد ، که در آنها نشان می داد که زن باید چگونه به نظر برسد. نحوه نقاشی ، نحوه لباس پوشیدن ، شکل باید چگونه باشد. و همسر واقعاً از نظر ظاهری بسیار تغییر کرده است. و نه فقط در ظاهر ، زیرا با پیشنهاد او و کمک دوستانش ، او شروع به بالا رفتن از نردبان شغلی و کسب درآمد بیشتر و بیشتر کرد.

عشق؟ و عشق چیست … همیشه به نظر می رسید که مهمترین چیز برای یک خانواده عشق نیست ، بلکه توزیع صحیح مسئولیت ها است. زن از خانه مراقبت می کند ، دخترش ، تحصیلاتش ، ظاهر او برای جلب رضایت او ، کمی کار می کند ، و او پول به دست می آورد ، هزینه های خانواده را تأمین می کند ، و از آنجا که زن به دخترش سختگیری نشان می دهد ، پس او برعکس ، زیرا تربیت فقط نباید در مورد شدت باشد.

وقتی همسرش از نردبان حرفه ای بالا رفت ، او افتخار کرد ، اما ناراضی بود که توجه کمتری به خانواده و به طور خاص به او نشان داد …

آیا همسرش او را دوست داشت؟ همانطور که خودش فهمیده بود که نه. او با او ازدواج کرد ، زیرا او کسی بود که می توانست پشتی قابل اعتماد برای او فراهم کند. با آن به عنوان یک دیوار سنگی. و این واقعیت که او مستبد است ، خوب ، او غریبه نیست ، زیرا پدرش چنین بود.

و او ، این رابطه را برای از بین بردن درد آغاز کرد. درد ناشی از این واقعیت که ، در واقع ، او واقعاً دوست دوستش را دوست داشت ، که در آن زمان با دوست خود ملاقات داشت. اما ، برای بودن با دوستش ، او حتی در افکار خود اجازه نمی داد. از این گذشته ، دوستش شاد بود ، زنگ می زد ، وقتی از مردان عبور می کرد ، آنها همیشه به دنبال او می چرخیدند.

او همچنین دوست داشت به او نگاه کند و هرچه بیشتر نگاه می کرد عصبانی تر می شد. از دستش عصبانی بودم ، از خودم. او از دوران کودکی آموخت که هرچه دامن بلندتر باشد ، زن کمتر مردان را جذب می کند ، ارزش خود را کمتر می داند ، بهتر و ایمن تر است.

و هنگامی که همان دوست از دوست خود جدا شد ، او با لذت تماشا کرد که چگونه رابطه او با یک جوان دیگر جمع نمی شود. و او با خوشحالی با آینده خود و سپس همسرش گفت که این چه نوع دوست بدخلقی است ، زیرا او نمی تواند جلوی انتخاب خود را بگیرد ، اما همچنان به دنبال کسی می گردد که واقعاً مناسب او باشد.

او همسرش را از پوشیدن دامن کوتاه منع کرد ، اگرچه او دائماً از ظاهر او ناراحت می شد. به طور مداوم به نظر می رسید که کمی بیشتر و او به کسی تبدیل می شود که ایده آل می شود.

او بارها و بارها از دوست دخترش انتقاد می کرد ، حتی زمانی که او ازدواج می کرد. اما اکنون این انتقاد به این واقعیت افزوده شده است که شوهرش نماینده چیز خوبی نیست …

هنگامی که اختلاف به وضوح در خانواده او ظاهر شد ، او بارها و بارها ، از حافظه قدیمی ، همان دوست را متهم کرد ، آنها می گویند این او بود که بر همسرش تأثیر بدی گذاشت و توجه او را به مردان دیگر معطوف کرد. و حتی این واقعیت که مسیرهای زنان برای مدت طولانی از هم جدا شد و دیگر با هم دوست نبودند ، او را اذیت نکرد …

باید کسی مقصر باشد. تقصیر اوست که به جای عشق ، در ابتدا شباهت رقت انگیز او را انتخاب کرد. و اجازه دادن به خود برای دوست داشتن و اعتراف به اینکه از چه نوع زنانی واقعاً خوشش می آید به خودی خود اعتراف می کند که خود او با زندگی و خانواده خود آنچه را که اکنون در حال رخ دادن است انجام داده است …

توصیه شده: