2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
بیایید تصور کنیم که شما 5000 دلار رایگان دارید و باید آن را در جایی سرمایه گذاری کنید. اگر به چیزهای بیشتری احتیاج دارید ، من حریص نیستم - جسورانه تصور کنید.
ارائه کرده اید؟ خوب
حالا اجازه دهید سه مشاور به شما پیشنهاد کنم.
آن ها اینجا هستند:
ستاره شناس
تحلیلگر مالی با 5 سال سابقه
دختری 4 ساله.
برای مدیریت پول خود به چه کسی اعتماد خواهید کرد؟
از تجربه می دانم که اکثر آنها به تحلیلگر اعتماد خواهند کرد. و در نگاه اول ، این به نظر می رسد درست است.
در همین حال ، چنین آزمایشی در واقع توسط یک استاد روانشناسی در انگلستان انجام شد.
و این چیزی است که از آن به دست آمد:
- اخترشناس بر اساس تاریخ تاسیس شرکت ها انتخاب خود را انجام داد.
- یک تحلیلگر مالی فعالیتهای شرکتها را در 7 سال گذشته مطالعه کرده و بر اساس این تجزیه و تحلیل پول سرمایه گذاری کرده است.
- دختر 4 ساله 4 شرکت تصادفی را از لیست انتخاب کرد.
و در همان ابتدا ، نتایج بیش از حد جالب بود.
در هفته اول ، اخترشناس 10 the از مقدار ، تحلیلگر - 7 lost و دختر 4 ساله - 4 lost از دست داد.
اما این همه ماجرا نیست. این آزمایش به مدت یک سال طراحی شد.
یک سال بعد ، نتایج حتی هیجان انگیزتر بود.
به دلیل نوسانات در بازار ، اخترشناس در پایان سال 6 درصد ، تحلیلگر مالی-46 درصد !! و یک دختر 4 ساله به جای ضرر ، 5.6 درصد سود دریافت کرد.
تاثیرگذار است ، اینطور نیست؟
من چه کار می کنم؟ ممکن است کسی بپرسد حالا دیگر چه کار باید بکنید ، دیگر به متخصصان اعتماد نکنید؟ تصادفی عمل کردن؟
نه واقعا. هنوز به متخصصان نیاز است.
اگر یک متخصص یک رابطه علت و معلولی سفت و سخت بداند (و او متخصص است و هنوز هم می داند) ، آنگاه آن را به شما می گوید و همه چیز همانطور که او گفته می شود.
اما اگر ارتباط بین رویدادها سفت و سخت نیست ، بلکه احتمالی است ، پس نظر کارشناس فقط نظر کارشناس است و نه بیشتر. در چنین شرایطی ، همانطور که معلوم است ، تقریباً هیچ تفاوتی با چه کسی مشورت می شود.
دانش یک متخصص اغلب حتی یک مانع است ، زیرا بر اساس گذشته شخصی او است. و آینده اغلب با تجربیات گذشته متفاوت شده است.
و اکنون یک سوال مستدل مطرح می شود: "و چه باید کرد؟".
بگذارید یک داستان دیگر را برای پاسخ به شما بگویم.
ظاهراً روانشناسان فهمیده اند که این کار به کجا می رود ، زیرا آنها نیز ، متخصصان هستند. بنابراین ، خیلی زودتر از آزمایش با پول ، آزمایش دیگری انجام شد.
در آنجا از چند صد نفر س veryال بسیار خاصی پرسیده شد که تقریباً هیچ کس پاسخ آن را نمی داند. همانطور که برای افراد نادان مناسب است - همه آنها متفاوت پاسخ دادند. عمدتا اشتباه است. اما وقتی همه پاسخ ها را با هم جمع کردیم و از نظر معنی و معنا چیزی در این بین استنباط کردیم ، جواب درستی گرفتیم!
معلوم شد که هر یک به تنهایی به طرق مختلف اشتباه کرده اند ، اما همه با هم درست بوده اند
و حالا این برای ما چه معنایی دارد؟
برای دریافت پاسخ قابل توجه و تصمیم گیری خوب ، تا آنجا که ممکن است به نظرات بیشتری نیاز داریم. علاوه بر این ، نظرات متفاوت است ، حتی می گویم ، قطبی. و سپس فقط به چیزی در این بین بچسبید.
همه چیز ساده به نظر می رسد.
اما افراد بسیار متفاوت هستند و پاسخ آنها بستگی زیادی به وضعیت فعلی خلق و خو و بسیاری از متغیرهای دیگر دارد. اگر تصمیم داریم چندین نظر را برای یک تصمیم سرنوشت ساز جمع آوری کنیم ، بهتر است مطمئن شویم که می توانیم با دقت مشاهده کرده و بفهمیم چه کسانی در مقابل ما هستند ، به عنوان مثال. - بتواند ویژگیها و ارزشهای فردی را که با او صحبت می کنیم ببیند ، بتواند مشخصات وی را ترسیم کند و غیره. در غیر این صورت ، به سادگی چیز اشتباهی به ما گفته می شود ، یا نه همه ، یا نظرات یکسانی را جمع آوری می کنیم. و سپس بر اساس این اطلاعات نه چندان قابل اعتماد تصمیم می گیریم.
اما اغلب در شرکت ها چه اتفاقی می افتد؟ کارکنان (همه با هم) اطلاعات لازم را برای دور زدن رقبا ، خروج از بحران و غیره دارند. اما مدیران از آن استفاده نمی کنند. فقط به این دلیل که آنها فکر نکرده بودند که بخواهند بپرسند ، یا به این دلیل که "بهتر می دانند" یا نمی دانند چگونه بپرسند و دقیقاً چه کسی.
به نظر می رسد وضعیت خنده داری است. اطلاعات لازم وجود دارد ، اما همه آنها یکسان هستند.
کنترل قابل مشاهده وجود دارد - هیچ کنترل واقعی وجود ندارد.
بنابراین ، بسیاری از رهبران به طور فزاینده ای متوجه می شوند که منابع ارزشمندی دارند - "هوش جمعی" و توانایی "دیدن" هر فرد به صورت جداگانه.
فقط باید بتوانید مشاهده کنید و س questionsالات مناسب را بپرسید
خوب ، همیشه متخصصانی هستند که می دانند چگونه این کار را برای مدیر انجام دهند.
توصیه شده:
در آستانه تصمیم گیری برای ترک خانواده
نویسنده: نادژدا ویاچسلاوونا آرخانگلسکایا روانشناس ، ناظر مشاور آنلاین در کشور ما ، جایی که ارزشهای مردسالارانه تا به امروز غالب شده است ، یک مرد اغلب از اقدامات قاطع خود ترس و وحشت را تجربه می کند. آیا ترک خانواده همیشه یک درام است؟ متأسفانه ، چنین شد که حتی بسیاری از همکاران ، به عنوان یک قاعده ، از زنان حمایت می کنند.
سطوح تصمیم گیری یا نحوه برنامه ریزی فرد
سطوح تصمیم گیری یا نحوه برنامه ریزی یک فرد. من پیشنهاد می کنم کل روان انسان را به عنوان یک عروسک تودرتو در نظر بگیرم. بنابراین ، عمیق ترین سطح درونی روان است سطح غریزه … غرایز اساسی بقا و تولید مثل است. در هنگام خطر برای زندگی ، غرایز زیر تحریک می شوند:
5 تکنیک ساده: تصمیم گیری آسان (و پشیمانی بعد از آن)
من از نوشتن این مقاله با صحبت با یکی از دوستانم الهام گرفتم. با نومیدی در صدایش ، او با من گفت که سالها می گذرند ، اما احساس موفقیت هنوز وجود دارد و خیر. بله ، و غبار ناپایداری بر روح سالمندی آویزان شده است: آنها می گویند یک سال گذشت ، اما من به چیزی نرسیده ام و در واقع:
تصمیم گیری در استعاره پزشکی
هرچه بیشتر موضوع تصمیم گیری را مطالعه می کنم ، بیشتر شگفت زده می شوم که فرهنگ تصمیم گیری در محیط پزشکی چقدر توسعه یافته است. با این حال ، نزدیکی به زندگی و مرگ تأثیر می گذارد. حقیقت در اینجا ، البته ، می تواند "تیز" باشد. اما این هنوز سخت تر از بسیاری از زمینه های حرفه ای دیگر است.
مشاهده درست از طریق افراد - جوانب مثبت و منفی. فکر کردن با صدای بلند
"شما از طریق مردم درست می بینید" - کسانی که می دانند من چه کار می کنم می گویند. باز می گویم: "اینطور نیست." "آیا در روابط شخصی شما را ناراحت می کند که ببینید چه کسی به شما دروغ می گوید؟" - بسیاری از مردم می پرسند.