مربی ورزشی

تصویری: مربی ورزشی

تصویری: مربی ورزشی
تصویری: مربی ورزشی و تغذیه در کانادا - در آمد و شرایط کار 2024, ممکن است
مربی ورزشی
مربی ورزشی
Anonim

در ابتدا ، عنوان مقاله در قالب عنوان ترجمه شده آهنگ آهنگ خواننده بحث برانگیز "روسیه دهه نود" ، پروفسور لبدینسکی ، به من آمد ، که می خواند: "من تو را می کشم ، قایقران" ، اما بعد فکر کردم به نظر می رسد که بیش از حد خونخوار به نظر برسد و مقاله ممکن است کمی متفاوت باشد. بنابراین ، فقط یک کلمه در نام گنجانده شده است ، که با وجود این که در واقعیت وجود ندارد ، اغلب اوقات و حتی بی سوادترین افراد از آن استفاده می کنند.

بنابراین ، بیایید به ویکی پدیا بپردازیم. او به معنای واقعی کلمه به ما می گوید: " مربیگری (مربیگری - آموزش) - روشی برای آموزش ، که در طی آن شخصی به نام "مربی" (به روسی - مربی) به دانش آموز برای دستیابی به یک هدف خاص یا حرفه ای کمک می کند. " کلمه "مربی" در رابطه با مربیگری به نوعی در کشور ما ریشه نداد ، اما چیز دیگری ظاهر شد ، همان "مربی" ، که وجود ندارد و هرگز وجود نداشته است. وقتی به من می گویند "مربی" ، همیشه تصور می کنم که یک قایقران در حالی که به نحوی جلساتی را با مشتریان انجام می دهد ، فرمان خود را روی سر سه گانه اسب می چرخاند. احتمالاً ، حتی واقعیت "ارائه نادرست" نام این حرفه می تواند در مورد درک هموطنانم از آن بسیار باشد ، و نکته ای که در اینجا وجود دارد ، کمبود دانش انگلیسی نیست. هیچ کس با کلمه "فوتبال" یا "فوتبالیست" گیج نمی شود و هیچ کس نسخه هایی مانند "فوتبالیست" یا "فوتبالیست" را نمی سازد. ظاهراً ، خود مفهوم ، به اصطلاح ، خشمگین می شود ، این چیزی است که من می خواهم در مورد آن بنویسم.

چند هفته پیش ، در یکی از گروه های شبکه های اجتماعی ، که من در آن عضو هستم ، آگهی ای در مورد خدمات یک ستاره شناس-عدد شناس با عکس یک دختر حدود چهل و یک شماره تلفن ارسال شد. در واقع ، شما با چنین مشاغلی کسی را شگفت زده نخواهید کرد (من آن را عمداً در نقل قول نمی گذارم) ، اما توجه به تعداد نظرات جلب شد ، که قبلاً ده ها مورد از آنها وجود داشت. به طور خلاصه ، این دختر متهم به شارلاتانیسم ، کلاهبرداری ، فریب ، انگل ، احضار شیطان ، خدمت به او ، ترویج علوم شبه ، هدر دادن پول مالیات دهندگان و خیانت بود. خوب ، شوخی کردم ، آنها متهم به خیانت نشدند. با این وجود ، پیام اصلی این بود که "چگونه جرات می کنید از ما ، کارگران سخت کوش معمولی ، که سکه های خود را با عرق و خون به خاطر این بدعت بی خدای شما به دست می آورند ، بگیرید؟ !!"

حدود 20 سال پیش - شاید 30 - نگرش نسبت به روانشناسان تقریباً مشابه بود. سپس آنها کمی به آنها عادت کردند ، شخصی ، حتی روی پوست خود ، احساس کرد که کار با یک روانشناس ، به طرز عجیبی ، کمی بیشتر در زندگی کمک می کند تا اینکه "با یک یا دو بطری شراب به دوستان بروید و از هرکدام شکایت کنید. دیگر در مورد رویاهای تحقق نیافته "و به طور کلی ، جامعه با وجود روانشناسان کنار آمده است. و در اینجا ، از هیچ جا ، یک بدبختی جدید: تارولوژیست ها ، شماره شناسان ، اخترشناسان از همه جنبه ها (صادقانه بگویم ، من نمی دانم "ستاره شناسان ودایی" چه کسانی هستند و دقیقاً چه کار می کنند ، اما هستند!) ، و سپس کاملاً "مزخرف ناشناخته" ، مربیان. به اصطلاح ما از تمام شکاف ها بیرون آمدیم و بیایید از جمعیت تغذیه کنیم ، که قبلاً از نان به آب قطع شده بود.

من هیچ تظاهری علیه تارولوژیست ها یا متخصصان عدد شناسی ندارم ، خودم عرشه تاروت را می گذارم ، نه ، و هنگام برقراری ارتباط با مشتریان به تاریخ تولد توجه می کنم ، بنابراین به من درکی از آرکانای اصلی یک شخص می دهد و آنها ، به نوبه خود ، انرژی های اصلی را نشان می دهند ، اما به طور کلی من طالع بینی و علوم مشابه (مشاغل؟) را بیشتر به یک دستگاه تشخیصی نسبت می دهم ، زیرا هیچ اطلاعی در مورد علائم زودیاک به س "ال "چرا؟" پاسخ نمی دهد ، حتی بسیار کمک می کند. من برای این واقعیت آماده هستم که متخصصان شماره با من موافق نخواهند بود ، با این وجود ، من به اراده آزاد یک شخص اعتقاد دارم و این واقعیت که او خودش می تواند نحوه زندگی خود را دقیقاً انتخاب کند.شخصاً ، من مربیگری را مجموعه ای از ابزارها می دانم که به فرد کمک می کند تا آنچه را که از خوشحالی او جلوگیری می کند تغییر دهد ، و در 99 of موارد این خود او است ، و نیازی به تظاهر به هیچ رژه ای از سیارات نیست و هیچ عطاردی وجود ندارد. واپسگرایی این واقعیت را لغو می کند که یک شخص صرفاً یک فرد بیهوده یا نادان است.

اما پدیده "نفرت از مربیان" من را بسیار علاقه مند می کند ، علاوه بر این ، من به طور قطع می دانم که هرکسی که حداقل یک بار از تکنیک های مربیگری استفاده کرده و نتیجه را دیده باشد ، هیچ چیزی در برابر مربیگری ندارد ، برعکس ، او رفتن به مربی را توصیه می کند. به دوستان خود ، به عنوان راهی سریع برای حل مشکلات درون فردی.

طبق معمول ، سعی می کنم علل احتمالی را لیست کنم.

1) "من نمی دانم چیست ، اما اگر نمی دانم و دوست سینه ام کولیا نمی داند ، این چیزی بد و مضر است."

من متعهد نمی شوم جوهر مربیگری را که چند دهه از عمر آن می گذرد به طور خلاصه شرح دهم ، اما می توانم یک مربی ورزشی را شبیه سازی کنم. اگر می خواهید بدن خود را در فرم بدنی مناسب قرار دهید ، همانطور که یکی از مشتریان من می گوید: "از لاشه یک مجسمه بسازید" ، به فردی نیاز دارید که به شما بگوید از کجا شروع کنید و چگونه ادامه دهید ، و ترجیحاً در کنار آن بایستید. در هنگام انجام حرکت های وزنه برداری و اسکوات ، اولاً به این دلیل که به خود آسیب نرسانید ، زیرا تمرینات کششی و اسکوات نیز باید صحیح باشد ، و دوم اینکه از تمرینات فرار نکنید. هم رقم و هم پول خرج برای اشتراک وقتی مشتری به من مراجعه می کند ، او همچنین می خواهد مشکلی را که از درون نگرانش می کند حل کند ، نه از بیرون. یک مربی ورزشی در مورد خلاص شدن از شر وزن اضافی تصمیم می گیرد ، و من - از استرس اضافی ، اگرچه با اضافه وزن می توانم کمک کنم ، زیرا او همچنین به تنهایی ظاهر نمی شود ، یک دلیل داخلی وجود دارد. ما همچنین "نقطه درد" را پیدا می کنیم ، دقیقاً متوجه می شویم که مشتری از کار با مربی چه می خواهد (بسیار بسیار مهم است که در اسرع وقت پیدا شود) ، و یک برنامه "آموزشی" بنویسیم ، یعنی ، وظایفی که برای به دست آوردن بینش باید تکمیل شوند ، "بینش" هنگامی که مشتری (ها) تماس می گیرد یا می نویسد با این کلمات: "من فهمیدم (الف) چرا به این و آن واکنش نشان می دهم !!!". همانطور که می گویند ، هیچ جادویی نیست ، باز هم ، همه چیز عادلانه است. هرچه وظایف بهتر انجام شود ، بینش ها قوی تر ، بینش ها قوی تر ، خروجی نزدیکتر است ، یعنی "بهبود وضعیت داخلی". در مربیگری هیچ "قرص جادویی" وجود ندارد ، می توان به این دلیل به مشغله و انجام ندادن کارها اشاره کرد ، اما در نهایت بی تاثیر است ، و تنها در صورتی می توانید به دوست سینه کولیا و توصیه های او گوش دهید که کولیا کاملاً خودکفا باشد. ، شخص شاد و هماهنگ ، اگرچه بلافاصله تناقضی در اینجا ظاهر می شود - چنین کولیا توصیه نمی کند ، اما نکته را نمی بیند.

2) "صبر کنید ، من می دوم تا به چند ماشا با سه کلاس مدرسه محله گوش کنم ، آنچه او اصلاً می تواند به من یاد دهد".

این نظر از کجا آمد که مربیان تحصیلات ندارند و حتی نمی دانند در مورد چه چیزی صحبت می کنند ، من همچنین نمی دانم. شاید این کلیشه در نتیجه این واقعیت بوجود آمده باشد که ده سال یا بیشتر پیش از این تعداد زیادی "گورو" واقعاً ظاهر شده بودند که مربیگری را به عنوان وسیله ای برای ثروتمند شدن سریع برای زنان خانه دار با هزینه سایر زنان خانه دار تبلیغ می کردند ، اما زنان خانه دار این کار را نکردند. خوب مطالعه کردند و مهمترین چیز را در تشنگی خود برای سود سریع از دست دادند - "دقیقاً چه باید کرد؟" - و آنها فقط دیپلم داشتند ، که به سرعت در Word آمده بود. برای جلوگیری از ادعاها - من مخالف زنان خانه دار نیستم ، آنها را تحسین می کنم ، زیرا ذن برای کارهای روزانه آشپزی و نظافت برای من کافی نیست ، من سعی کرده ام. شخصاً ، من حدود 5 سال مربیگری خواندم ، روزانه تمرین کردم و بر روی هر کس که می توانستم تمرین کردم. حیف است ، گربه ها مجاز نیستند ، آنها از زندگی سخت شکایت نمی کنند ، ها-ها. باز هم ، انتخاب مربی یا روانشناس همیشه با نام م institutionسسه آموزشی تعیین نمی شود ، که در دیپلم یا گواهینامه وی نوشته شده است ، او ممکن است دوجین از این دیپلم ها را داشته باشد ، اما شخصاً به شما ، او ، به عنوان یک شخص ، ناخوشایند است ، و در چنین مواردی ، هیچ کس شما را مجبور نمی کند که با او کار کنید ، و این به همان اندازه در مورد مربیان و همچنین در مورد مانیکور یا آرایشگران - سبک یا حتی مدیر فروش صادق است.

3) "و چه ، آیا شما باید هزینه این مزخرف را بپردازید؟"

خوب ، نه ، البته ، شما می توانید با گوجه فرنگی یا توله سگ های تازی ، که برای آنها مناسب تر است ، پول پرداخت کنید.در اینجا پاسخ بلافاصله در این س isال وجود دارد - اگر این مزخرف را در نظر بگیرید ، چرا ما اصلاً این گفتگو را انجام می دهیم؟ اگر یک کنگر فرنگی در یک مغازه فروخته می شود و شما شخصاً آن را نخورده اید و به طور کلی فکر می کنید که یک کنگر فرنگی به دلیل وجود آن حقوق اساسی شما را نقض می کند (شما می دانید کدام ها) ، اما با وجود این ، هیچ کس نمی دهد آن را به شما به صورت رایگان ، این است که چگونه آن را مرتب شده است. اما می توانید در این فروشگاه مشغول به کار شوید ، به عنوان مثال به عنوان لودر کار کنید و در پایان ماه حقوق در کنگر فرنگی بخواهید ، "با نرخ" ، همچنین یک گزینه است. وقتی به ما می گویند که "ما باید برای همه چیز هزینه کنیم" ، آن وقت پول فقط یک "جایگزین جهانی" است ، معیاری برای مبادله ، و گاهی اوقات با زمان ، تلاش ، احساسات پرداخت می کنیم ، اما این چندان قابل توجه نیست. هنگام کار با هر متخصص - معلم ، پزشک ، روانشناس ، مدیر گفتار مرحله - هزینه و زمان زیادی را که این متخصص برای شما هزینه کرده است ، پرداخت می کنید. شما می توانستید روی خودتان باشید ، درست است؟ یا روی خانواده خود ، یا روی شمعدانی های روی پنجره.

و به طور کلی ، هیچ کس چیزی را به شما تحمیل نمی کند. شخصی وجود دارد که آنچه را که می داند به شما ارائه می دهد و این حق او است و این حق شماست که موافقت کنید که در ازای اسکناس یا توله سگ از خدمات او استفاده کنید یا موافقت نکنید. فقط بگویید: "متشکرم ، من به این نیاز ندارم." تصور کنید که برای یک دستگاه آب میوه گیری به فروشگاه رفته اید (فصل برداشت ، مطمئناً نمونه مورد علاقه من اخیراً است!) ، و در ورودی فروشگاه یک غرفه بزرگ با جاروبرقی ها وجود دارد و مدیر مودب فقط شما را دعوت کرد نگاهی به این جاروبرقی ها شما در پاسخ شعله ور می شوید ، با صدایی غیرانسانی فریاد می زنید ، مدیر را به شارلاتانیسم و اخاذی متهم می کنید ، قول می دهید که شکایتی را به جامعه دوستداران آبمیوه گیری بنویسید و عموماً احساس رنجش شدید می کنید ، زیرا شما و کل خانواده خود هرگز رابطه ای با جاروبرقی ، زیرا شما نحوه استفاده از آنها را نمی دانید و بنابراین از جارو استفاده می کنید و به همه می گویید که "همه این چیزهای جدید برای من نیست و به طور کلی آنها کار نمی کنند ، یا این قدیمی است جارو ، علاوه بر این ، من در مصرف برق نیز صرفه جویی می کنم! ».

در پایان سخنرانی آتشینم ، می توانم بگویم که بیشتر اوقات ، کسانی که بیشتر از همه بزاق سمی را به سمت "مربیان" می ریزند کسانی هستند که بیشتر به کمک آنها نیاز دارند ، اما این البته یک داستان کاملاً متفاوت است.

برای شما آرزوی سلامتی و تعادل روانی دارم ،

مال شما ،

#نیافینچام

توصیه شده: