چگونه بزرگسالان به کودک آسیب می زنند تا از او در برابر از دست دادن محافظت کند

تصویری: چگونه بزرگسالان به کودک آسیب می زنند تا از او در برابر از دست دادن محافظت کند

تصویری: چگونه بزرگسالان به کودک آسیب می زنند تا از او در برابر از دست دادن محافظت کند
تصویری: معاون رئیس جمهور هریس تا پایان سال چهار کارمند خود را از دست خواهد داد. Omicron در سرتاسر ایالات متحده گسترش می یابد 2024, ممکن است
چگونه بزرگسالان به کودک آسیب می زنند تا از او در برابر از دست دادن محافظت کند
چگونه بزرگسالان به کودک آسیب می زنند تا از او در برابر از دست دادن محافظت کند
Anonim

میشا در حالتی وخیم وارد مرکز توانبخشی ما شد. او بد می خوابید و غذا می خورد ، با همه بچه ها دعوا می کرد ، از کلاس ها فرار می کرد ، از هر گونه تماس با بزرگسالان خودداری می کرد. او به تنهایی زندگی می کرد ، اما چیزی وحشتناک و جبران ناپذیر در زندگی او اتفاق می افتاد. به نظر می رسید او در حال رقابت است - چه کسی سریعتر او را نابود می کند - خودش یا شرایطش.

میشا 12 ساله بود و توسط مادربزرگش بزرگ شده بود. او چشمان آبی شفاف عظیمی داشت ، نگرشی بدبینانه نسبت به مردم و زندگی و بی توجهی کامل به خود.

وقتی از مادر پرسیدند چه چیزی باعث این حالت شد ، مادربزرگ چشمانش را برگرداند و زمزمه کرد: "خوب ، مادرش مرد."

اما یک روز اتفاق عجیبی افتاد. برخی از مربیان دیگر نمی توانند دستکاری های تهاجمی میشا را تحمل کنند و گفتند ، آنها می گویند ، من همه چیز را درک می کنم و چقدر برای شما سخت و بد است ، اما زندگی ادامه دارد و … او حتی وقت نداشت که تمام کند ، میشا شروع کرد به فریاد زدن به طوری که همه دویدند. او فریاد زد که مادرش مرده است ، او فقط رفت و قطعاً به زودی برمی گردد. چون مادربزرگش این را به او گفته است.

مادربزرگ برای توضیح احضار شد ، اما او سرسختانه سکوت کرد. سپس مجبور شدم کنار او بنشینم و مدت طولانی سکوت کنم. و در برخی موارد ، او با چشمانی شکنجه شده به همه ما که به همان اندازه خسته و خسته بودیم نگاه کرد و گفت که مادر میشا پنج سال پیش فوت کرده است ، اما در تمام این سالها هرگز در این باره به او نگفت. او می ترسید به یک کودک هفت ساله بگوید که مادرش دیگر نیست ، او نمی دانست چه کلماتی را انتخاب کند ، می ترسید با این خبر او را بکشد. و بنابراین تصمیم گرفتم در مورد سفر کاری ابدی بگویم که روزی مادرم از آنجا برمی گردد.

خطاهای بزرگسالان:

  • تصور اینکه کودکان هیچ چیز را درک نمی کنند
  • اعتقاد به اینکه نمی توان درباره مرگ به کودکان گفت
  • فکر کنید بچه ها باید به چیزی دروغ بگویند ، و بعد ، سالها بعد ، حقیقت را بگویند
  • اعتقاد داشته باشید که کودکان نباید چیزی درباره مراسم تشییع جنازه بدانند
  • فکر کنید بچه ها احمق هستند و نمی فهمند

پایان این داستان سخت است. میشا با یک اختلال روانی شدید تشخیص داده شد که در این پنج سال ایجاد شده بود و به روانپزشکی کودکان منتقل شد.

بسیاری از بزرگسالان از برخورد با موضوع از دست دادن در رابطه با کودکان می ترسند. در درک کودکان ، درست است ، ویژگی هایی وجود دارد ، اما آنها به شما امکان می دهند اخبار مربوط به فقدان را پردازش کنید و به زندگی خود ادامه دهید. مهم این است که بتوانید از این ویژگی به درستی استفاده کنید. اما بسیاری از بزرگسالان متقاعد شده اند که کودکان ضعیف هستند و قادر به تحمل زندگی نیستند. و از بهترین نیت ، آنها به آسانی آسیب می بینند:

- پنهان کردن خبر از دست دادن

- در مورد مرگ و محدودیت زندگی صحبت نکنید

- آنها آن را کنار می زنند ، می گویند ، سپس شما خودتان خواهید فهمید ، متوجه خواهید شد

- استفاده از عبارت "مقدس" "آیا نمی فهمید که او مرده است !!!"

روانشناسی حجم زیادی از مطالب را جمع آوری کرده است:

- و اینکه کودکان چگونه اندوه را تجربه می کنند ، تفاوت آن با بزرگسالان چیست

- و چگونه صحیح است که کودکان در مورد از دست دادن صحبت کنند

- و در چه مواردی فوراً با یک متخصص تماس بگیرید

- و آنچه نباید در چنین لحظاتی به کودکان گفته شود

همه اینها را می توان در زندگی خود به نفع خود و روح دیگری استفاده کرد ، که این بزرگسالان هستند که روزی در مورد فقدان خبر خواهند داد - پدربزرگ و مادربزرگ ، اقوام دور یا والدین. سرنوشت ها متفاوت است.

اما داستان میشا داستانی است که نشان می دهد چگونه ترس از بزرگسالان ، به جای خرد و صراحت ، می تواند سرنوشت یک کودک را تغییر دهد و روح او را "بکشد".

17 ژوئن 2020 به شکل نرم و سازگار با محیط زیست در وبینار "نحوه برقراری ارتباط و رفتار با کودک در صورت از دست دادن خانواده" بیایید در مورد مراحل غم و اندوه در کودک صحبت کنیم ، چگونه در مورد از دست دادن به درستی صحبت کنیم و در چه مواردی کمک متخصص در حال حاضر مورد نیاز است

توصیه شده: