و دو تنهایی با هم ملاقات کردند. پنهان شدن مرزهای روانی در روابط وابسته

فهرست مطالب:

تصویری: و دو تنهایی با هم ملاقات کردند. پنهان شدن مرزهای روانی در روابط وابسته

تصویری: و دو تنهایی با هم ملاقات کردند. پنهان شدن مرزهای روانی در روابط وابسته
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, ممکن است
و دو تنهایی با هم ملاقات کردند. پنهان شدن مرزهای روانی در روابط وابسته
و دو تنهایی با هم ملاقات کردند. پنهان شدن مرزهای روانی در روابط وابسته
Anonim

هرگونه رفتار وابسته به یک س simpleال ساده خلاصه می شود - این یک پرسش از مرزهای شخصی یک فرد است. این که چگونه به ما یاد داده شده است که احساس کنیم و چگونه تشخیص دهیم زندگی آینده ما را تعیین می کند و چگونه روابط ایجاد می کنیم.

اگر در خانواده ما مرزهای شخصیتی به هر طریق ممکن نقض شود - چه آشکار و چه پنهان ، در هر رابطه دیگری نیز رفتار خواهیم کرد. بالاخره ما مثال دیگری نداشتیم.

من می خواهم در مورد فرایندهایی در روابط صحبت کنم که می توانند پنهان و کمی قابل تشخیص باشند ، اما در مجموع بر احساس ما هنگام نزدیک شدن به دیگری تأثیر می گذارد.

اگر خشونت فیزیکی ، بی ادبی ، بی ادبی ، درگیری آشکار را می توان یک مایل دورتر مشاهده کرد (و در اینجا همه چیز واضح است: نوعی بحران در رابطه وجود دارد ، آبسه ، انجام کاری با آن مهم است) ، پس دستکاری هایی وجود دارد که قابل مشاهده نیستند ، و از این ما می توانیم بیشتر رنج ببریم.

ما در مورد یک رابطه وابسته صحبت می کنیم ، که اساس آن رابطه دو فرد بسیار آسیب پذیر و نابالغ است که می توانند تنها در ارتباط با یکدیگر زنده بمانند.

اگر ما در مورد شخصی صحبت می کنیم که سالم ، کامل (تا آنجا که ممکن است برای یک فرد باشد ، زیرا همه ما زخم های خود را داریم) ، چنین شخصی به هرگونه شکستن مرزها - چه روشن ، ظاهرا و غیرقانونی- حساس خواهد بود. - پنهان

بنابراین ، راه هایی که می توانیم در صورت احساس بدی نسبت به خود و مرزهایمان ، یکدیگر را دستکاری کنیم:

1. وقتی دیگری بد است ، باید فوراً به او کمک کنید

ممکن است وسوسه شوید که خودتان این کار را انجام دهید ، یا ممکن است احساس کنید دیگران با شما اینگونه رفتار می کنند. و اگر در این لحظه به نوعی از نظر احساسی آسیب پذیر هستید ، نه در منابع و نیاز به حمایت ، این نوع مداخله می تواند بسیار خوشحال کننده باشد. بله بله. به هر حال ، برای کسی بسیار راحت است که رنج را کاهش دهد یا برعکس - کسی باشد که برای او تسکین می یابد. علاوه بر این ، بدون درخواست یا تجدیدنظر ، و به همین ترتیب - به خودی خود ، مانند جادو!

با این حال ، یک تله در اینجا وجود دارد.

کسی که کمک می کند شروع به احساس قدرت تقسیم نشده بر کسی می کند که به او کمک می کند. طبق قانون مکمل ، کسی که به او کمک می شود احساس قدردانی عمیق می کند و به نوعی احساس می کند که در اسارت است. گرچه اسارت شیرین …

به طور طبیعی ، هیچ یک از این زوج ها روشن نمی کند که دیگری دقیقاً به چه چیزی نیاز دارد ، آیا این دیگری این را می خواهد یا آن را. همه چیز به سادگی انجام می شود ، بدون توضیح. اما به ناچار (بله ، این امر اجتناب ناپذیر است!) پس از مدتی ، شدت خاصی ظاهر می شود - هم برای یکی و هم برای دیگری. شریک اول خسته می شود (شما باید مدام کنترل کنید تا همه چیز با دیگری خوب باشد ، و این بسیار سنگین است) ، دومی ترسناک و حتی وحشتناک است (به هر حال ، او می تواند در هر لحظه رها شود ، خراب شود و دور شوید و او را تنها بگذارید. قبلاً به آن عادت کرده اید!).

اگر افراد دچار حساسیت شده باشند ، نمی توانند این جنبه ها را تشخیص داده و به موقع متوجه حدود و مسئولیت های خود شوند. برای زندگی من - در وهله اول. و مسئولیت زندگی شریک زندگی را به عهده خود او بگذارد.

چگونه در این دام نیفتیم

در اینجا ، موثرترین راه احساسات شما است. همه چیزهایی که می توانید تشخیص دهید - حتی سردرد ، حتی احساس "چیزی اشتباه است" ، حتی یک مسمومیت جزئی در سر شما. گاهی اوقات - میل شدید به نوشیدن ، سیگار کشیدن یا خوردن (وقتی که به طور کلی سیر است). معمولاً در افراد با الگوهای وابسته ، احساسات کسل کننده است ، آنها به سختی آنها را تشخیص می دهند. بنابراین ، باید بر احساسات جسمانی تمرکز کرد. اگر یک سردرگمی طولانی مدت پیدا کردید (یا اینکه "چیزی اشتباه است") - بلافاصله در تمام مراحل مکث کنید. کمک را نپذیرید و ارائه ندهید. مکث کنید. و از خود بپرسید: در حال حاضر در حال گذر از چه چیزی هستم؟ چه چیزی من را اذیت می کند؟ میخوام چی باشه؟ چه چیزی می خواهم نباشم؟ مهم این است که خود را به خودتان بازگردانید - به هر طریقی.

2. ما خیلی به هم نزدیک بودیم - به عنوان یک. و در یک لحظه همه چیز از بین رفت

افراد وابسته به هم معتادان یکسانی هستند ، فقط مقابله می کنند:). یعنی با علامت منفی. آنها به موضوع وابستگی "نمی چسبند" ، به طور ناگهانی از تماس با دیگری "خارج" می شوند ، به محض اینکه احساس می کنند حس خود را از دست داده اند. این هیچ ربطی به آزادی شخصی ندارد ، بلکه تنها با رهایی از ترس جذب با دویدن مسافت مورد نیاز است.

اما در درون آنها به اندازه محبت و نزدیکی ، مانند همه مردم اهمیت دارد. بلکه حتی بسیار مهم است. آنها با تمام وجود برای او تلاش می کنند و با تمام جان خود می ترسند. خیلی متناقض هستند …

بنابراین ، از یک سو ، آنها به شدت به دنبال فردی گرم ، ملایم و پذیرنده هستند ، از سوی دیگر ، به محض شروع به دریافت لطافت و عشق مورد انتظار ، به شدت از او فرار می کنند.

متناقض ، غم انگیز ، غم انگیز. اما این یک واقعیت است.

اگر شخصی در این نزدیکی وجود داشته باشد که گرایش به رفتارهای وابسته به خود دارد (معتاد به آزار و اذیت) ، ناپدید شدن ناگهانی شریک وابسته متقابل باعث درد شدید می شود. و فرد وابسته شروع به ناامیدی می کند و "نیمه فرار" خود را باز می گرداند (دقیقاً نیمی ، زیرا در چنین روابطی ، شخصیت ها به طور پیشینی یکپارچه نیستند). روند به صورت چرخه ای خواهد بود. فرد وابسته به یک فاصله امن باز می گردد ، استراحت می کند و دلتنگ کسی می شود که با او خیلی خوب بود! سعی خواهد کرد برگردد ، اما دوباره "وحشت از جذب" بیرون می رود. و فرد وابسته دوباره درد شدیدی را احساس خواهد کرد.

آنچه باید در اینجا به آن توجه کنید

اگر آنها این کار را با شما انجام می دهند یا شما این کار را می کنید ، سعی کنید تجربیاتی را که با نزدیک شدن شدید و وقفه شدید بوجود می آید ، مشاهده کنید. سعی کنید وقتی "با تمام وجود" در حال تماس با یک شخص ناآشنا هستید ، به انگیزه های خود توجه کنید. سعی کنید احساساتی را که هنگام قطع ناگهانی ارتباط تجربه می کنید ، احساس کنید - درد ، خشم ، کینه؟ یا تسکین شدید ، بلکه تنهایی عمیق؟

در هر صورت ، اگر تجربیات شما شارژ شود ، دامنه انرژی در بدن زیاد است (یعنی از نظر احساسی به شدت تحریک شده اید - مهم نیست از "مستی دیگران" یا خشم مهم نیست) - این بدان معناست که "برنامه وابسته به هم”شروع به کار کرده است. این بدان معناست که شخصیت شما از نظر روانی بسیار گرسنه است و مجبور است با سرعت زیاد کار کند ، زیرا به شدت نیاز دارد ، نیازها به شدت برطرف شده و برای مدت طولانی ناامید شده است. در این مورد ، یک مشاوره تمام وقت از یک روانشناس در کیف یا شهرهای دیگر توصیه می شود - برای کشف مرزهای شخصی خود ، نحوه "ضرر" ، احساس "فراموش کردن" و اینکه صداقت و ارزش شخصی شما چگونه است. و غیره در این مورد نقض می شوند.

3. ایجاد رقابت برای شریک

چگونه می توانم شخصی را با احساس ضعف ارزش خود متصل کنم ، که قبلاً او را بارها از ناملایمات "نجات داده ام" ، با او بسیار خوب و صمیمانه رفتار کرده ، او را تحت تأثیر قرار داده و تحسین کرده ام ، و این بر او قدرت زیادی داشت ؟ من نیز چندین بار به شدت او را رد کردم - از صمیمیت اجتناب کردم.

بسیار ساده. شوق را به این کوکتل فوق العاده اضافه کنید - تحریک رقابت!

من درباره روابطم با دیگران - زنان ، مردان - چیزهای زیادی به شما می گویم. من این کار را "مثل اینکه فقط می گویم ، تجربه خود را به اشتراک می گذارم" انجام خواهم داد. اما ، من مگس را در پماد در بشکه عسل می گذارم. ناخواسته ، رابطه ما و آن را مقایسه می کنم. یا افرادی که از دست آنها عصبانی هستید ، توجیه می کنم.

من به هر طریق ممکن شما را تحریک خواهم کرد که احساس کنید باید برای من بجنگید. و همه با هم ، حتی با پاپ.

من به طور معمول به شما اشاره خواهم کرد که "شما تنها من نیستید" و حتی بی رحمانه … که می توانید به راحتی جایگزین شوید! و در عین حال ، به صورت غیر شفاهی ، چنین نشانه هایی از توجه را ارائه دهید که عکس آن را بیان می کند: این که شما برای من همه چیز هستید!

آنچه باید به آن توجه کنید

هنگامی که شما یک کیک خوشمزه و شیرین و حتی بسیار گرسنه می خورید ، یا شاید شما مدت هاست که شیرین نخورده اید و خیلی او چنین کیکی می خواهید! و سپس نوعی کرم چاله با آن روبرو می شود … نمی دانم ، یک تکه دانه فلفل یا قرمز داغ.یا شاید چیزی بسیار تلخ و منزجر کننده … و روان ، که از این کیک مدتها انتظار الهام گرفته بود ، می خواهد این رویداد ناخوشایند - این فلفل را نادیده بگیرد … خوب ، چگونه - خیلی خوب بود ، و سپس … شاید به نظرم رسید؟

در اینجا مهم است قطعا توجه کنید: به فکری که در ذهن من ایجاد می شود: به نظرم رسید! شاید این یک فکر نباشد ، اما فقط اشک در چشم ها جاری شود - و به نظر می رسد که "من فقط ناراحت شدم ، هیچ کس نمی داند چرا". یا برخی از تحریکات ناشناخته یا احساس نامناسب بودن ، که مغز آن را به "سوسک های شخصی من" نسبت می دهد. توجه به همه اینها بسیار مهم است. این "نشانه ها" هستند که کلیدها را آشکار می کنند. به لطف آنها ، فرصتی برای تغییر الگوی وابسته وجود دارد. اگر متوجه چنین چیزی شدید - دوباره - از مکالمه استراحت کنید. فاصله را افزایش دهید. و احساسات خود را به طور مفصل با درمانگر خود تجزیه و تحلیل کنید.

ممکن است بپرسید ، یک فرد مشروط "سالم" در برابر چنین هک غیرقانونی مرزها چگونه واکنش نشان می دهد؟

اجازه بدهید من آن را در این راه. اول ، یک فرد مشروط سالم از همه چیز نگران می شود! از آن اول اولش! به ویژه - تلاش دیگری برای تماس سریع و ناگهانی با محرمانه ، گفتن جزئیات زیادی در مورد سابقه شخصی خود ، پرسیدن در مورد داستان دیگری ، مراقبت فعال از دیگری ، یا برعکس - توجه نکردن و نادیده گرفتن شدید او (یا هر دو ، متناوب). و غیره طبق فیلمنامه.

هوشیاری و بر این اساس ، حفظ فاصله ایمن ، تحریک سالم در تلاش برای شکستن مرزها - اینها احساساتی است که یک فرد مشروط سالم (من به طور مشروط می گویم - زیرا همانطور که می دانید هیچ فرد سالم وجود ندارد) هنگام ملاقات با فردی که الگوهای رفتاری وابسته یا وابسته به یکدیگر را نشان می دهد. شما همچنین می توانید حساسیت ، غم ، اندوه ، پشیمانی ، ناتوانی را احساس کنید. در محدوده متوسط شدت.

هیچ تأثیری مانند حساسیت بی حد ، برانگیختگی جنسی و خشم وحشیانه ندارد! واکنش های محبت آمیز همیشه نشان دهنده "جفت شدن" دو فرد آسیب پذیر و نیازمند است.

توصیه شده: