روند بدن در بهبود جراحت

فهرست مطالب:

تصویری: روند بدن در بهبود جراحت

تصویری: روند بدن در بهبود جراحت
تصویری: بدن ما غذا را چگونه به مدفوع تبدیل میکند|انیمیشنهای پزشکی را در کانال قاصدک ببینید 2024, ممکن است
روند بدن در بهبود جراحت
روند بدن در بهبود جراحت
Anonim

التیام تروما مستلزم تماس مستقیم با یک موجود زنده ، احساس و آگاه است

پی لوین

بدن سازی بخش مهمی و جدایی ناپذیر از درمان برای افرادی است که شرایط آسیب زا را تجربه کرده اند. تمرکز بر روند جسمانی به ویژه برای قربانیان سوء استفاده جنسی و جسمی ، که آسیب و درد آنها عمدتا جسمی بود ، اهمیت دارد. این بدان معنا نیست که می توان از زندگی جسمانی در رابطه با افرادی که آسیب آنها عمدتا احساسی است غافل شد. بدن قبل از هر چیز با هر شرایطی سازگار می شود.

در این پست ، من به داستان ایگور اشاره می کنم ، که قبلاً در مقاله خود "آخرین امید" به آن اشاره کردم - وانمود کردن به مرده. شکایات اولیه ایگور عبارتند از کمرویی بیش از حد ، ناتوانی در برقراری ارتباط ، مشکلات در تعامل با جنس مخالف ، خلأ ذهنی و قطع ارتباط در شرایط کاری ، فراموشی ، ناتوانی در ایستادگی در برابر خود.

ایگور ، مانند تمام بیان جسمانی خود ، جدایی ، دور بودن ، انزوا را بیان کرد. بسته ، در حالت تحریک بیش از حد ، ایگور از تماس چشمی اجتناب کرد و اغلب به نظر می رسید که کاملاً غایب است (بعداً ایگور گفت که لحظاتی در طول درمان وجود داشت که او اصلاً من را ندیده بود ؛ اجتناب از تماس چشمی از طرف قربانی در چهره یک شکارچی خطرناک در سراسر قلمرو حیوانات مشاهده می شود ، در ابتدای درمان من یکی از شکارچیان بودم). اینها نشانگرهای معمولی هستند که شما را مجبور می کند در مورد تجربه خشونت یک فرد فکر کنید. مطالعه تاریخ زندگی ایگور مفروضات من را تأیید کرد. در کودکی و نوجوانی ، موکل من روزانه مورد بی رحمانه آزار و اذیت برادر ناتنی بزرگتر خود قرار می گرفت (از نوجوانی ، چند تن از دوستانش در بازی های خشونت آمیز برادرش شرکت می کردند). قربانی زورگویی منظم (جزئیات زورگویی به دلایل اخلاقی حذف می شود) یاد گرفت که فشار بیاورد ، نفس خود را نگه دارد ، و بدن بدرفتاری خود را قطع کند. وضعیتی که در آن ایگور کوچک از همه تلاش های احتمالی برای فرار و مبارزه جلوگیری می کرد ، نیازمند بازگشت به قدیمی ترین استراتژی بقا - بی حرکتی بود. ایگور متوجه نمی شد که مشکلات و وضعیت فعلی او نتیجه استفاده از یک واکنش دفاعی بی حرکت است که از واکنش به شیوه زندگی و پاسخ به هرگونه وظایف ناشی شده تبدیل شد.

در ابتدای درمان ، زندگی جسمانی چیزی نبود که ایگور بخواهد با آن کنار بیاید ، حتی حداقل توجه به بدن ، ایگور را به قطع ارتباط بیشتر کشاند و کار او را مسدود کرد. وسوسه درمان سریع در چنین مواردی باید به تعویق بیفتد ، در عوض ، به یک تعادل ظریف و یک رویکرد متفکرانه نیاز است ، قبل از هر چیز به این سeringال پاسخ دهید که چه نوع کار با بدن در این لحظه خاص موثر خواهد بود. بدنه به شکل گیری الگوهای واکنشی جدید نیاز دارد و باید با شیرجه آهسته شروع شود ، نه شدید و نه خیلی سطحی. انتخاب تمرینات مستلزم این است که تمرینات تا حدودی برای مراجعه کننده غیر معمول باشد ، اما قابل انجام است و همچنان علاقه را برانگیخته است.

در مرحله اولیه درمان ، روشهای بدن گرا شامل موارد زیر بود:

- نگه داشتن یک دفتر خاطرات آگاهی از بدن ، که در آن ایگور احساسات بدنی را در طول روز ثبت کرده است (آگاهی از دما ، میزان تنش / آرامش ، حرکت ، احساس دهلیزی ؛ درد جسمی ؛ بینایی ، شنوایی ، بویایی ، حس چشایی و غیره) ؛ تجربیات بدنی (بررسی بدن برای یافتن احساسات عصبانیت ، شرم ، ترس ، رنج ، گناه ، جنسی ، شادی ؛ تمرکز بر فرآیندهای مرتبط با اسکن بدن - طرح رنگ بدن انتخاب شده) ؛

- کار با احساسات لمسی و چشایی (برخی از کارهای خانه ایگور مالیدن ماهیچه ها ، لمس سطوح نرم و مخملی ، تماس با یک تکه یخ ، نقاشی با انگشتان ، دوش کنتراست است ، که تصویب آن بعداً با تمرین پیشنهاد شده توسط P. تکمیل شد. لوین ، شرح او در زیر ارائه شده است ؛ آزمایش غذا و نوشیدنی ها برای آرامش ، بسیج ، "شامل شدن") ؛

- کار استعاری با بدن (تمرینات "تجزیه شده" ، "ماندالای بدن من" ، "نقشه بدن من" و سایر تکنیک های مربوطه) ؛

- کار با تنفس (تنفس یک روش تنظیم آسان و سریع است ، چه در طول و چه در بین جلسات ، س "ال "چگونه تنفس می کنید؟" مستقیماً با س "ال "چگونه زندگی می کنید؟" در ارتباط استراحت پاها برای احیای آنها ، کار بیانی - لگد زدن ، ضربه زدن ، ضربه زدن ، طفره رفتن ، فریاد زدن) ؛

- بازی با عروض (وزوز ، زمزمه ، آواز خواندن) ؛

- همکاری با مرزها (گزینه های تمرین "توقف" ، برخی از آنها در زیر شرح داده شده است).

بیایید روح را به بدن بازگردانیم (تمرین توسط P. Levin). هر روز یک دوش سبک و تپنده 10 دقیقه ای بگیرید. با آب سرد یا ولرم جاری ، بدن خود را زیر جت های تپنده قرار دهید. آگاهی خود را بر قسمتی از بدن متمرکز کنید که در آن تحریک موزون متمرکز است. هنگامی که حول محور خود می چرخید ، خود را تشویق کنید که از قسمتی از بدن به قسمت دیگر حرکت کند. پشت دست ها ، کف دست ها ، مچ ها ، صورت ، شانه ها ، زیر بغل و … را به سر دوش فشار دهید ، همانطور که این کار را می کنید ، "این سر ، گردن ، بازو ، پا و غیره من است". انواع تمرینات توقف. درمانگر از بیمار تا حداکثر فاصله دور می شود ، پس از آن او بسیار آهسته و در مراحل کوچک شروع به نزدیک شدن به او می کند. از مشتری خواسته می شود که به احساسات و تجربیات خود توجه کند. وظیفه مشتری این است که لحظه ای را که درمانگر وارد منطقه ای می شود که نمی خواهد اجازه ورود به آن را احساس کند و درمانگر را متوقف کند. روشهای توقف به اختیار مشتری است. درمانگر احساسات او را دنبال می کند - اگر تلاش مشتری برای متوقف کردن او قانع کننده نباشد ، او به حرکت خود ادامه می دهد. علاوه بر این ، بحثی وجود دارد که مرز "محافظت شده" چقدر از مرزهایی که مشتری احساس می کند خود قرار دارد - به عبارت دیگر ، "متخلف مرز" از لحظه ای که مشتری برای اولین بار احساس کرده است چقدر فاصله دارد. این تخلف سپس مشتری باید روشهای جدید و م toثری را برای محافظت از مرزهای خود امتحان کند. ما این تمرین را اغلب با ایگور انجام می دادیم و هر بار فرصت های جدیدی را برای درک آنچه که برای ایگور اتفاق افتاده بود و راهبردهای احتمالی که او می تواند برای محافظت از مرزهایش استفاده کند ، ذکر می کردیم ، به طور کلی ، این یکی از تمرینات مورد علاقه مشتری من است ، هر یک آزمایشی که به طرق مختلف توسط او انجام شد و دامنه راهبردهای ممکن را گسترش داد و همچنین الگوی منجمد واکنش دفاعی او را تضعیف کرد. گزینه بعدی از سری تمرینات "توقف" ، که بارها در درمان ایگور نیز مورد استفاده قرار گرفت ، این است که درمانگر به بیمار این روش را اطلاع می دهد. سپس کف دست خود را در بالای دست مشتری قرار می دهد و مقداری فشار وارد می کند. مشتری پس از 2-5 ثانیه ، با تلاش اراده ، بدون انتظار برای انگیزه برای انجام آن می گوید "توقف". این تمرین به مشتری این امکان را می دهد تا از تجربه "بدن عمیق" از حق گفتن "توقف" برخوردار شود. لازم به ذکر است که در حدود 6-7 ماه درمان ، من یک یاور فوق العاده داشتم ، و ایگور یک دوست داشت ، به شکل یک سگ ناز ، که می توانستید با او بازی کنید ، باید مراقبت کنید و ، معلوم شد ، از آنها می توانید تنفس کامل را یاد بگیرید. سگی که ایگور از پناهگاه گرفت تقریباً 6 ماهه تا یک ساله بود و ظاهراً قبل از ملاقات با صاحب جدید ، زندگی سگی او نیز پر از درام بود.علاوه بر این ، در همان دوره ، ایگور شروع به بازدید از استخر کرد ، مشخص است که در طول شنا ، تقریباً همه ماهیچه های بدن درگیر هستند. این دو شرایط را به عنوان نقاط عطف بسیار مهمی در مسیر بهبود مشتری خود می دانم.

در پایان اولین سال درمان ، ایگور توانست با بدن خود تماس کامل تری برقرار کند ، مناطق مرده روی نقشه بدن خود را برای مدت طولانی زنده کند ، حرکات را آزمایش کند و نگرش نسبتاً خوش بینانه ای نسبت به کار درمانی داشته باشد. ایگور مواضعی را که به لطف کار مداوم ، توسعه خود و یافتن گزینه های جدید برای خود تنظیم و "تلسکوپ" برای خود حفظ کرد ، حفظ کرد.

در اوایل سال دوم درمان ، ما آزمایش روشهای پرانرژی تر و خطرناک تر کار با بدن را آغاز کردیم ، اگر تمرینات را در ابتدای درمان شروع کنیم. کار با بدن ایگور و افرادی با سابقه مشابه به بازگرداندن رفلکس هایی که به دلیل ضربه از دست رفته ، جدا شده یا رها شده اند کمک می کند. بازتاب های طبیعی مبارزه و پرواز در چنین افرادی سرکوب می شود ، زیرا فرد نه می تواند بجنگد و نه فرار می کند (در این مرحله از کار ، مشتری باید روشهای پایه گذاری را کاملاً تسلط دهد). بازگرداندن بازتاب های مبارزه و پرواز از طریق بدنه دقیق و روان درمانی ، به بازماندگان آسیب لنگر بدنی پاسخ غریزی بازسازی شده را می دهد. برای رفلکس پرواز و بازیابی توانایی "فرار" ، بسیار مهم است که حرکت واقعی دویدن را در کار گنجانید.

مشتری به صورت فیزیکی روی تشک می دوید و تصور می کند که چگونه در فضا و زمان از موقعیت آسیب زا به مکانی امن برای کسانی که قادر به محافظت از او هستند حرکت می کند. در مطب درمانگر ، مشتری احساس امنیت می کند و از او خواسته می شود روی تشک دراز بکشد. درمانگر از مراجعه کننده می خواهد در موقعیتی واقعی بماند که در آن بتواند با حمایت درمانگر از طریق آسیب وارد عمل شود ، در حالی که همزمان تصور می کند که به وضعیت آسیب زا بازگشته است. هنگامی که مشتری وارد این واقعیت خیالی می شود ، حافظه جسمانی از وضعیت و استرس های مرتبط با رویداد آسیب زا تحقق می یابد. به محض مشاهده علائم بی حرکتی قریب الوقوع ، از مشتری خواسته می شود تا بر روی تشک "بدود" تا "یخ زدگی" عضلات برطرف شود. از مشتری خواسته می شود تصور کند که چگونه از یک موقعیت آسیب زا به مکانی امن برای او می گریزد. همانطور که او بر فرار از موقعیت خطرناک مسلط است ، مشتری در استراتژی مبارزه تمرین می کند. هنگامی که مشتری به یک تجربه مرکزی از وضعیت آسیب زا دست می یابد ، از او خواسته می شود تا خود را مجبور به مبارزه کند تا از حالت بی تحرکی که در اوج رویداد آسیب زا رخ می دهد خارج شود. در آخرین مرحله درمان ، ایگور ، ابتدا با کمک من ، و سپس به طور مستقل ، روش تمرکز را مطابق Y. Jendlin تمرین کرد.

در پایان کار ما ، ادغام انجام شد ، که ما مدت زیادی روی آن کار کردیم ، عضلات دامنه پاسخ طبیعی و "سالم" را بدون محو شدن و امتناع از مبارزه برای زندگی بدست آوردند. وظایفی که زندگی پیش روی ایگور قرار می دهد نیز محدوده پاسخ مناسب و "سالم" را دریافت می کند. رشد و توسعه خود هرگز کامل نیست ، اما امروزه حول محور خشونت نیست. به هر حال ، بسیاری از تمریناتی که ایگور انجام داد ، به سرعت از تمرینات با هدف بهبود ، در دسته تمریناتی با هدف لذت قرار گرفت. اینها به عنوان مثال ، تمرین پیشنهادی P. Levin را که در بالا توضیح داده شده است ، شامل می شود. شخصیت ، عکس العمل ها و زندگی ایگور دیگر توسط تجربیات آسیب زای گذشته او تعیین نمی شود.

من از ایگور سپاسگزارم برای فرصتی که به داستان درمانی اش "تا آنجا که مناسب می دانم" اشاره کرد.

توصیه شده: