2024 نویسنده: Harry Day | [email protected]. آخرین اصلاح شده: 2023-12-17 15:44
در مورد خواهد بود قسمت خودشیفته و طبق سنت ، فقط در جنبه روابط عاشقانه. این آسیب پذیرترین و شکننده ترین بخش شخصیت در زمینه تعاملات بین فردی است ، زیرا عزت نفس بدنام در اینجا ، در زمینه خودشیفتگی شکل می گیرد. در بخش خودشیفته ، مفاهیم متفاوتی مانند "عشق" و "اعتراف" ادغام ، یکسان شدن خودشیفته درونی ما واقعاً به عشق (بی قید و شرط) نیاز دارد ، اما در عین حال سعی می کند با فضایل و اعمال خود عشق را به دست آورد. این نکته است تجزیه خودشیفته: غیر واقعی I ، image ، به اصطلاح. از خود کاذب برای دستیابی به عشق به خود واقعی و واقعی استفاده می شود. حدس زدن آنچه از این نتیجه می گیرد دشوار نیست.
بطور کلی، دستاوردها ارزش اصلی خودشیفته ها هستند ، منشور و اندازه گیری همه چیز. عشق و روابط نیز از این قاعده مستثنی نیستند: در این زمینه ، خودشیفته باید موفق باشد. فرا نیاز این بخش از شخصیت نیاز به دستکاری است: بدن ، اشیاء ، افراد ، احساسات افراد ، احساسات خود شما. بخش خودشیفتگی آخرین پدیده را در زمینه هستی شناسی ایجاد می کند ، زمانی که کودک از قبل امنیت اولیه را ایجاد کرده و استقلال اولیه را از مادر دریافت کرده است ، یعنی هنگامی که یک فرد کوچک شروع به تجربه خود به عنوان یک موجود جداگانه می کند و به طور مستقل جهان را درک می کند. کودک به طور فعال جهان را کاوش می کند و آن را برای قدرت (و همچنین خود) امتحان می کند ، با افزایش سن ، بیشتر و بیشتر کاربردی می شود تا بتواند بر محیط پیروز شود و ناتوان نباشد. این یک فرایند طبیعی است ، اما گیر افتادن منجر به عدم تعادل می شود و رادیکال خودشیفته شروع به بیرون زدن می کند. در تجلی افراطی ، می توان در مورد شکل گیری شخصیت خودشیفته (رشد شخصیت خودشیفته) صحبت کرد ، هنگامی که فرد ارتباط خود با واقعی خود را از دست می دهد و تمام زندگی خود را وقف جبران خودشیفته می کند.
اما برگردیم به موضوع عشق. افرادی که دارای رادیکال های خودشیفته هستند ، بسیار کارآمد هستند ، مهارت های زیادی دارند و تمایل به موفقیت دارند. آنها اغواگران ماهر و قلب های حرفه ای هستند که در تمام عمر جذابیت خود را جلا داده اند. با این حال ، این نیز یک جنبه منفی دارد - نگرش ابزاری نسبت به خود و مردم: برای یک خودشیفته ، نکته اصلی فرایند نیست ، بلکه نتیجه است! خودشیفته همچنین حوزه حسی را به عنوان زمینه ای برای دستاوردها درک می کند: عاشق کسی ، عاشق (با اراده خود ، یادت هست؟) ، عاشق شدن … در تلاش برای کنترل آنچه غیر ممکن است کنترل شود ، نکته اصلی نادیده گرفته می شود. اگر جزء روان رنجور (دلبستگی ، احساس تعلق) بسیار ضعیف باشد ، خودشیفته هرگز در عشق به رضایت نمی رسد. با یک "اسکیزوئید" (امنیت ، اصالت) توسعه نیافته ، هیچ عمقی در رابطه وجود ندارد - دو تصویر بی عیب و نقص به زیبایی در عشق بازی می کنند …
افرادی که دارای رادیکال خودشیفته ای هستند ، "افراد خاصی" هستند ، آنها با مفاهیم زندگی می کنند ، بر اساس قضاوت های ارزشی هدایت می شوند و بنابراین خسته کننده و قابل پیش بینی هستند. آنها تمایل دارند از قوانین داخلی مانند "مرد واقعی" ، "بانوی واقعی" و کلیشه های مشابه پیروی کنند تا بتوانند در جهان چنین روابط بین فردی غیرقابل پیش بینی ای حرکت کنند. (برای جهت گیری ارگانیک ، اصالت مورد نیاز است ، و خودشیفتگان واقعی چنین نمی کنند.) هیچ کس تعجب نخواهد کرد که خودشیفته نیز طبق استانداردهای بالا و سختگیرانه شریک خود را انتخاب کند. عشق به خودشیفته همیشه "برای چیزی" است ، احساس پروفایل تحسین است. همچنین برای هیچ کس خبری نیست که ایده آل شدن معمولاً با استهلاک همراه می شود - این ویژگی بارز پویایی خودشیفتگی است. با این حال ، در عشق جنسی ما همیشه "برای چیزی" دوست داریم و این طبیعی است ، عشق بی قید و شرط فقط می تواند والدین باشد. ایده آل سازی سالم یک شریک برای جذابیت قوی بین زن و مرد ضروری است و طبیعت تصور می کند تا مردم به مسابقه ادامه دهند.زمانی می توانید در مورد خودشیفتگی آسیب شناختی صحبت کنید که تصویر ایده آل شده معشوق هیچ ارتباطی با واقعیت ندارد. یک خودشیفته واقعی از خود بیگانه است ، او فقط به ایده آل کاذب و ایده آل علاقه دارد - به همان میزان ، او فقط به تصاویر ایده آل دیگران علاقه دارد. وجود دارد خبر خوب این است که ناامیدی و استهلاک خودشیفته فقط در مورد تصویر دیگری صادق است ، نه در مورد شخص واقعی
با توجه به این، پویایی خودشیفته در عشق با ترس از طرد شدن گره خورده است - به عنوان یک مکانیسم فرافکنی - و خودشیفته برای جلوگیری از آن هر کاری ممکن و غیر ممکن می کند ، به عنوان مثال ، مکانیسم رد پیش بینی کننده را توسعه می دهد. این در افراد مبتلا به ضربه خودشیفته بیشتر از افراد خودشیفته شایع است. در این یادداشت ، متأسفانه ، غیرممکن است که همه ظرافت ها و تفاوت های مفاهیم مرتبط با خودشیفتگی را در نظر بگیریم ، اما همه ما آن قسمتی را داریم که باید چیزی را نشان دهیم تا مستحق عشق باشیم - تفاوت در میزان بیان و در تاریخچه شکل گیری آن. … به هر حال ، مشخصه پویایی خودشیفتگی ، قطع شدید و کامل روابط است.
پدیده جالب دیگر از این زمینه به اصطلاح است سرمایه گذاری خودشیفته … ماهیت آن در این واقعیت نهفته است که یک فرد آماده است تا بی نهایت منابع را در خود ، در یک شریک و در یک رابطه سرمایه گذاری کند ، فقط برای جلوگیری از طرد شدن. یعنی ، در کوچکترین نشانه ای از رد قریب الوقوع ، فردی که دارای قسمت خودشیفته ملتهب است ، عجله دارد تا با شایستگی های بیشتر خود را "پمپاژ" کند ، و سخاوت و تدبیر بی سابقه ای نشان دهد - یعنی سعی می کند به هدف رشوه عشق به منظور جلب رضایت او این رفتار ناشی از توهم بدنام قدرت مطلق و این توهم است که می توان وابستگی شخص دیگری را کنترل کرد. دوباره ، در محدوده معقول ، این باید طبیعی باشد - چنین پویایی زمانی آسیب پذیر می شود که حساسیت به پاسخ های دیگر از بین برود ، یعنی هنگامی که واقعیت خاصی نادیده گرفته شود.
اما فراموش نکنید که م nلفه خودشیفته بخشی جدایی ناپذیر از شخصیت است و انصافاً باید اضافه کرد که با رشد ناکافی خود ، یک فرد عاشق می تواند دست و پا چلفتی ، بی عاطفه باشد - به عنوان مثال ، برخی اسکیزوئیدهای ضد اجتماعی ، یا ساده ، مانند چکمه نمدی ، روان رنجور … افراد دارای "خودشیفته" توسعه یافته و هماهنگ بسیار جذاب ، کاریزماتیک ، قابل تحسین هستند. دشمن اصلی آنها در عشق ناسازگاری است و توانایی کنار آمدن با بحران های روابط و عشق "علی رغم" ، و نه "برای چیزی" منطقه ای برای رشد است.
تاتیانا مارتیننکو ، libido.in.ua/otnosheniya/lyubov-nartsissa/
تصاویر: استانیسلاو کروپ
توصیه شده:
من عشق می خواهم - من از عشق فرار می کنم
هر کاری را که یک شخص انجام می دهد برای دوست داشتن او انجام می دهد. از همان دوران کودکی شروع می شود. برای توسعه طبیعی ، فرد باید با موفقیت دو فرایند مهم را طی کند - ادغام و جداسازی [1]. با ظاهر شدن در جهان ، یک فرد کوچک کاملاً بی دفاع است ، به عنوان مثال بدون برقراری محبت با مادرش ، او زنده نخواهد ماند.
عشق درد نیست ، یا اینکه چرا ما از عشق بیمار هستیم. و نحوه درمان
والدینی که با درد در روح خود زندگی می کنند ، فقط درد را به فرزند خود منتقل می کنند. اما کودکان آن را به عنوان عشق درک می کنند. و از آن لحظه به بعد ، درد و عشق در آنها یکسان خواهد بود. مردان و زنان بالغ چنین والدینی شریکی را برای خود انتخاب می کنند که بتواند به آنها آسیب برساند ، زیرا در غیر این صورت آنها احساس عشق نمی کنند.
NARCISSUS در عشق یا ازدواج برای عشق نمی تواند هیچ پادشاهی باشد. قسمت 2
در اتحاد با شریکی که دارای مشکلات خودشیفته است ، افسانه مشترکی برای هر دو شریک وجود دارد در مورد وجود همزیستی مطلق ، ایده آل و بدون ابر. ناتوانی در درک این افسانه عامل تجربیات دردناک می شود: افسردگی ، مالیخولیا ، عصبانیت ، الکلیسم. چگونه می توانید تشخیص دهید که رابطه عشقی شما سالم است یا خودشیفته؟ یک نشانه مطمئن از یک رابطه واقعاً خودشیفته ، توهم ادغام است ، یعنی خیالی که ما یک بار برای همیشه یکی هستیم یا باید بشویم.
عشق و عشق. آیا تفاوتی وجود دارد؟ فراگیری آگاهانه و الگوهای روابط ناخودآگاه
امروز ، در مشاوره پیش از آخرین در اسکایپ ، اواخر شب ، تقریباً در ساعت 9 ، ما در حال تجزیه و تحلیل الگوریتم های روابط وابسته به مشتری با مشتری بودیم. زن جوانی که داستان خود را تعریف می کرد ، سرگردانی واقعی داشت: تمام تلاش های او برای برقراری روابط با یک مرد محبوب با "
انواع عشق و تفاوت آنها: اشتیاق ، عاشق شدن ، اعتیاد به عشق ، عشق مطلق و بالغ
عشق … واژه ای آشنا از کودکی. همه می فهمند که وقتی شما را دوست دارند ، این خوب است ، اما وقتی از محرومیت محروم می شوید ، این بد است. فقط هرکس به روش خود آن را درک می کند. غالباً این کلمه برای اشاره به چیزی استفاده می شود که معلوم می شود نه کاملاً عاشق است و نه اصلا دوست ندارد.