فرار کردن برای همیشه ماندن است

تصویری: فرار کردن برای همیشه ماندن است

تصویری: فرار کردن برای همیشه ماندن است
تصویری: چطور میشه از انتخاب درست برای ازدواج اطمینان داشت؟ با رابطه جنسی یا هم خانه شدن؟ 2024, آوریل
فرار کردن برای همیشه ماندن است
فرار کردن برای همیشه ماندن است
Anonim

آنا به محض پایان مدرسه خانه را ترک کرد. در گذشته یک شهر کوچک ، اسباب بازی های کودکان ، و همچنین یک مادر سخت گیر که همیشه می داند "چه چیزی بهتر است" باقی مانده است. در حال حاضر پشت شانه های موسسه پایتخت ، در حال حاضر - یک شغل فوق العاده و هشت سال ازدواج. اما وقتی مادرش تماس می گیرد ، روحیه آنا برای چند روز خراب می شود. وقتی مادر به مدت یک هفته به ملاقات می آید ، آنا دوباره احساس می کند که یک دختر درمانده در کنار اوست ، که باید روی خط قدم بزند و در مورد هر قدم گزارش دهد. او با همکاران بی گناه و شوهر خود برخورد می کند - بسیار وحشتناک و ترسناک است که مانند یک اسباب بازی در دست نیروی نامفهوم احساس شود ، و مجبور می شود دوباره همان "من" باشد که مدتها از آن فرار کرده بود.

آنا واقعاً می خواهد بچه دار شود ، اما به دلایلی "این کار نمی کند" ، اگرچه پزشکان هیچ کمکی از او یا شوهرش نمی یابند. این بدان معناست - دلیل آن ضربه روحی است ، بسیار باستانی است ، مدتهاست فراموش شده است. آنا هرگز نمی خواهد شبیه مادرش شود ، اما چگونه دیگر - او نمی داند ، به او آموزش داده نشده ، به او نشان داده نشده است. او مدتها او را ترک کرد ، هزاران کیلومتر دورتر ، زندگی خودش را انجام می دهد ، به هیچ وجه به او بستگی ندارد. در هر صورت ، خود او از آن مطمئن است.

لنا شش سال پیش از شوهرش جدا شد. او با "سابق" خود ارتباط برقرار نمی کند - او برای او در گذشته است. او حتی بدون او یک زندگی کامل و پر حادثه دارد: او دارای یک تجارت مورد علاقه ، دوستان فوق العاده است. چند ماه است که با یک مرد رابطه دارد. و قبل از آن با یکی دیگر ملاقات کردم. و قبل از او - با یکی دیگر … در گفتگو با دوستانش ، لنا اغلب لحظه ای را به یاد می آورد که "سابق" به او گفت که دیگر به او احتیاج ندارد ، او دو دوست دارد - جوانتر ، زیباتر و باهوش تر از او. اما هنگامی که او دستان خود را پوشید ، گفت که هیچ کس بهتر از او وجود ندارد. راستش را بخواهید ، او چندان او را دوست نداشت ، او ممکن است به او لطف کند که ازدواج کرد - و بنابراین او از او "تشکر" کرد! اما در حال حاضر برای او خنده دار است که حتی همه اینها را به خاطر بسپارد ، اجازه دهید او آنچه را که می خواهد انجام دهد ، او اهمیتی نمی دهد.

فقط دوستان دیگر نمی توانند این داستان را با همان لحن صدا ، مانند یک پرونده ضبط شده ، بشنوند. و به دلایلی او معمولاً همه مردان خود را با "سابق" مقایسه می کند - آنها جوانتر ، زیبا تر و باهوش تر هستند. درست است که رابطه با آنها بیش از چند ماه طول نمی کشد ، اما آنها به تفصیل در فیس بوک ضبط می شوند - "شام عاشقانه در رستوران" ، "پیک نیک در پارک با یکی از عزیزان" ، "قهوه صبحگاهی بعد از یک شب دیوانه وار " بله ، "سابق" برای مدت طولانی ممنوع شده است ، اما بسیاری از آشنایان مشترک با او وجود دارد ، زیرا آنها در یک منطقه کار می کنند.

آنتون چندین شغل را تغییر داد و نتوانست در هیچ جایی با مافوق خود کنار بیاید. او به طور انحصاری با مستبدان برخورد کرد ، که هیچ چیزی از رهبری نمی فهمیدند ، و قادر نبودند وظیفه خود را به وضوح تعیین کنند ، از زیردستان خود قدردانی کنند و شرایط کاری مناسب را فراهم کنند. اما آنتون هنگام درس خواندن یکی از بهترین های دوره بود ، او در سخت ترین رشته ها مسلط بود و همیشه روابط خوبی با معلمان داشت. آنتون به این نتیجه می رسد که اشتغال برای او مناسب نیست. رهبران منحصراً خودخواه هستند ، اما بازندگان تنگ نظری هستند ، مانند درخشان و با استعداد مانند آنتون ، از آنها متنفر و سرکوب می شوند. آنتون تصمیم می گیرد به صورت مستقل برود

اما حتی در اینجا یک کشف وحشتناک در انتظار او است - همه مشتریانی که باید با آنها ارتباط برقرار کند احمق هستند و نمی توانند وظیفه خود را به وضوح تعیین کنند ، می خواهند حجم عظیمی از کار را با شرایط غیرواقعی و برای سه کوپک بدست آورند. آنها به استعداد ، ذهن درخشان و سایر شایستگی های او اهمیتی نمی دهند. از بازندگان خودخواه و حسود دیگر چه انتظاری می توان داشت؟

هر سه قهرمان ما اطمینان دارند که با گذشته خود کار کرده اند ، چیزی که برای آنها مناسب نبود. آنا - با وابستگی خود به یک مادر فوق العاده سختگیر ، لنا - با کینه ای نسبت به شوهر فریبکارش ، آنتون - و وابستگی (دوباره) به کارفرمایان ظالم احمق. اما چرا گذشته مانند ارواح یک فیلم ترسناک آنها را آزار می دهد؟ علاوه بر این ، این مورد برای همه در اطراف قابل توجه است ، به جز قهرمانان ما.

توصیه شده: