چگونه می توان مغز کودک را در پانزده دقیقه منفجر کرد یا اکسی مورون به صورت درون بخشی

تصویری: چگونه می توان مغز کودک را در پانزده دقیقه منفجر کرد یا اکسی مورون به صورت درون بخشی

تصویری: چگونه می توان مغز کودک را در پانزده دقیقه منفجر کرد یا اکسی مورون به صورت درون بخشی
تصویری: نوحه محرم نوار مغز سرم 2024, آوریل
چگونه می توان مغز کودک را در پانزده دقیقه منفجر کرد یا اکسی مورون به صورت درون بخشی
چگونه می توان مغز کودک را در پانزده دقیقه منفجر کرد یا اکسی مورون به صورت درون بخشی
Anonim

یک مقدمه به خودی خود خوشایندترین چیز نیست. در واقع ، اینها اظهارات افراد (به عنوان یک قاعده ، بزرگسالان قابل توجه) است که توسط کودکان به عنوان یک اصل بدیهی مطلق تلقی می شود و مستعد انتقاد و تحلیل نیست. به عنوان مثال ، مطالب داخلی شامل موارد پیش پا افتاده و خسته کننده ای است که قبلاً بارها در مورد آنها نوشته ام - "پسران گریه نمی کنند" ، "دختران باید زن باشند" ، "دختر خوب هرگز مادرش را نمی خواند" ، "مامان همیشه درست می گوید "و" هیچ کس مثل شما دوست نخواهد داشت."

در درمان ، به سرعت و به آسانی ، درمانگر شروع به تشخیص زمانی می کند که مراجعه کننده برای خود صحبت می کند ، و هنگامی که این بدیهیات را بیان می کند: آنها با لحن متفاوتی به صدا در می آیند - به طور کلی ، تند و مهمتر از همه - مهم نیست که شخص خود چقدر باهوش است. ، او در آنها هیچ جایگزینی نمی شنود. خوب ، پسران گریه نمی کنند و بس. این نمی تواند باشد ، زیرا هرگز نمی تواند باشد.

چرا چنین چیزهایی خطرناک هستند ، در ظاهر نهفته است: شخص در شرایطی که تحت نفوذ قرار می گیرد ، تصمیم گیری می کند نه به طور مستقل ، بلکه به صورت کلیشه ای و خشن عمل می کند. مانند همان زنبورهایی که حفره را حتی در غیاب بیضه های سرقت شده توسط آزمایش کننده سیمان می کنند. او در مقابل مادر از علایق خود دفاع نمی کند ، حتی اگر فوراً ضروری باشد ، حتی در لحظات بسیار هیجان انگیز احساسات خود را بیان نمی کند ، که منجر به روان رنجوری و روان پریشی می شود ، فقط برای مطابقت با ایده های مادر لباس های ناخوشایند می پوشد. زنانگی و غیره

با این حال ، گاهی اوقات در عمل با یک چیز خطرناک تر روبرو می شوم - مطالب متناقض. مشتری در محل کار ، در موقعیت مادر ایستاده است ، عبارتی را بیان می کند که حتی برای من نیز متضرر می شود ، در شرایط موجود نیست: "ما هیچ مشکلی نداریم ، اما شما حق ندارید در مورد آنها صحبت کنید." در مورد "مادر همیشه راست می گوید" ، حداقل نحوه رفتار باید مشخص باشد. در اینجا کاملاً نامشخص است. مشکلی وجود دارد؟ نه؟ اگر آنها آنجا نیستند ، چگونه می توانید در مورد آنها صحبت کنید؟ و اگر وجود دارد ، چگونه در مورد آنها صحبت نکنید؟ سیستم کاملا وحشتناک است

"پدر شما مشکلی با الکل ندارد ، اما وقتی مست می شود بهتر است بلافاصله از خانه فرار کند" ، "یک دختر نباید رفتار تهاجمی داشته باشد ، بنابراین ابتدا باید حمله کند" ، "همه مردان خیانت می کنند ، اما یک زن باید ازدواج با یک شوهر وفادار "(یا حتی بهتر ،" همه مردان بی فایده هستند ، اما یک زن بدون مرد نمی تواند باشد ") ،" اجازه دهید همسر حرفه ای بسازد ، اما شما باید با یک معشوقه ایده آل ازدواج کنید. " و به همین ترتیب، و غیره.

چنین پارادوکسیکال ، که با خود و مادر کلیسای ما در تضاد است ، فقط یک کلیشه سفت و سخت را بر اعمال انسان تحمیل نمی کند. او را در حالت حماقت دائمی قرار می دهد ، زیرا تحقق آن غیرممکن است. بنابراین ، او بلاتکلیفی ، شک و تردید در خود ، ناتوانی در تحقق خواسته های خود را تحریک می کند و علاوه بر این ، احساس گناه دائمی برای نقض ممنوعیت ، که قابل نقض نیست. اغلب اوقات مشتریان نمی توانند ابتدایی ترین تصمیمات و اقدامات را دقیقاً انجام دهند ، زیرا هنگام تلاش برای اثبات خود ، با "این کار باید انجام شود تا هیچ کاری انجام نشود" مواجه می شوند و به سادگی نمی توانند در مورد استراتژی عمل تصمیم گیری کنند.

بنابراین ، اگر خود شما دائماً در شرایط بحرانی هستید ، وقتی نمی توانید تصمیمی بگیرید یا عزیز شما قادر به این کار نیست ، می توانید به این فکر کنید که والدین و اقوام مهم برای رفتار در چنین شرایطی چه دستورالعمل هایی داده اند و آیا این دستورالعمل ها در ابتدا پاراگراف های غیرقابل اجرا هستند.

تزریقات بسیار نادر است ، اما با این وجود به خودی خود و بدون کمک خارجی تحقق می یابد. به عنوان یک قاعده ، چنین آگاهی در درک زندگی بسیار تغییر می کند. اگر به تنهایی نمی توانید بفهمید چه مشکلی وجود دارد ، بهتر است از یک متخصص کمک بگیرید.

توصیه شده: